سایکسپیکو
رد پای دو غریبه (فصل ۴ - بخش سی و دوم)
روزنامههای فرانسوی بهدنبال افشاگری علیه نیروهای انگلیسی
یک روز پس از شروع پیشروی آلنبی، «آنتونین یوسن» (Antonin Jaussen)، افسر اطلاعاتی فرانسه، «خبر بسیار مهمی» را به پاریس گزارش داد مبنی بر اینکه نیرویی به رهبری لورنس خط آهن اطراف درعا را نابود کرده است. وزارت خارجه فرانسه که ناگهان از آنچه لورنس در حال انجامش بود آگاهی یافت به «کامبون»، سفیر این کشور در لندن، دستور داد که به بالفور گوشزد کند که توافقنامه سایکس- پیکو «نباید مورد غفلت قرار گیرد.» دیپلماتهای فرانسوی که آگاه بودند توان متوقف کردن لورنس را ندارند تصمیم گرفتند این احساس را که اعراب به تنهایی به موفقیت دست یافتهاند بیاعتبار سازند. به همین ترتیب، این دیپلماتها تلاش کردند به جهانیان نشان دهند که افسران انگلیسی در این میان چه نقشی ایفا کردند. در ۲۴ سپتامبر، روزنامه فرانسوی ملی گرا و محافظهکار «Echo de Paris» اولین اشارات را به نقش لورنس در این عملیات کرد که تا آن روز کاملا مخفی نگه داشته شده بود.
این روزنامه با اشاره به پیروزی آلنبی نوشت: «باید از کلنل لورنس هم سخن بگوییم.» این روزنامه با نسبت دادن موفقیت لورنس به «تجربه وی در این کشور و استعداد او برای سازماندهی» توضیح داد که چگونه «در راس سواره نظامی – که او از بدویها و دروزها تشکیل داده بود- خط آهن درعا را قطع و بنابراین، تماسهای دشمن میان دمشق و حیفا را قطع کرد» و این را «بخشی از با اهمیتترین موارد در پیروزی در فلسطین» نامید. تاثیر آن روشن بود. بدون هدایت لورنس، این اعراب بدوی نمیتوانستند به پیروزی دست یابند. در یکم اکتبر ۱۹۱۸، لورنس که در آستانه شکست و عقب راندن ارتش عثمانی بود همراه با استرلینگ با یک «رولز رویس» اسکورت شده وارد دمشق شد، درست پس از آنکه ترکها این شهر را تخلیه کرده بودند. نیروهای استرالیایی سوار بر اسب بهدنبال ترکهای عثمانی، تا دمشق را در نوردیدند اما آلنبی به بیشتر نیروهایش دستور عقبنشینی داد تا عربها ابتدا وارد شهر شوند. سالها بعد استرلینگ همچنان به وضوح آن روزها را به یاد میآورد. او میگوید: «دراویش گرد ما به رقص در آمده بودند. بدویها که سوار بر اسبهای خود به اینسو و آنسو جستوخیز میکردند و یورتمه میرفتند از میان خیل جمعیت راه را برای ما باز کردند. همزمان از بالکنها و بامهای خانهها زنانی که روبند زده بودند گل بر سر و روی ما میریختند. حتی فراتر از این، برخی عطر و گلاب به روی ما میپاشیدند. هفتهها بوی این اسانسها را روی لباسم استشمام میکردم.»
اما این شادمانی چندان طول نکشید. استرلینگ سپس چنین ابراز شکایت کرد: «انگیزه اعراب فراتر از رویاهای دیگران موفقیت یافت. مشکل، درست همین است.» وضعیتی که انگلیسیها شادمانانه غیرقابل تصور میپنداشتند درحال سپری شدن بود. با اعرابی که با به رخ کشیدن حق و حقوق پیروزی خود ادعای دمشق را میکردند، انگلیسیها اکنون مجبور شدند بپذیرند که نه تنها وعده شهر را به اعراب بلکه به فرانسویها هم داده بودند. آرتور بالفور، وزیر خارجه انگلیس، با رویکرد احتمالا تقابلی سیسیل (قائم مقام خود) موافق نبود و اعلام کرد که انگلیسیها به توافق سایکس- پیکو آنگونه که هست احترام میگذارند. تصمیم بالفور موجب خشم در دمشق شد. وقتی در یک دیدار ناخوشایند با فیصل، آلنبی اعلام کرد که فرانسه احتمالا «قدرت قَیم» در سوریه خواهد بود، فیصل این پیشنهاد را کاملا رد کرد. استرلینگ میزبان هیاتهایی از «اعراب خشمگین و سرخورده بود که باور نمیکردند ما توافقنامهای را امضا کردهایم که به موجب آن، آنها بهدست فرانسویها سپرده خواهند شد.» آلنبی برای به تعویق انداختن مشکلی جدیتر، تلاش خود را به خرج داد تا برای نرم کردن اعراب به آنها پیشنهاد تفسیری موسعتر از این معامله را بدهد.
وقتی او تمهیدات مقدماتی برای اشغال سرزمین دشمن را نهایی کرد، دمشق و مناطق شرقی را به کنترل اعراب سپرد. او به فرانسویها نوار باریک ساحل لبنان را داد که حتی شامل مناطقی که سایکس وعده آن را داده بود، نمیشد. اما او فهمید که این یک مسکّن موقت است. او به رئیس ستاد کارکنان امپراتوری نوشت: «آینده، آنگاه که حکومت نظامی دیگر برقرار نباشد، آنقدر تیره و تار نیست. اگر اعراب دسترسی به دریا نداشته باشند، مشکلات فراوانی به وجود خواهد آمد.» لورنس که شاهد دیدار آلنبی با فیصل بود، در ۴ اکتبر به لندن رفت تا برنامه خود را در «وایت هال» (Whitehall) ادامه دهد. او به درستی فهمیده بود که دولت انگلیس، در مواجهه با وعدههای متناقضی که به اعراب و فرانسویها داده بود، همچنان به متحدان عرب خود خیانت میکند.
همانطور که یکسال پیشتر به سایکس گفته بود: «کاملا درک میکنم که شاید باید دوستان کوچک خود را بهخاطر دوستان بزرگتر بفروشیم یا امنیت آیندهمان در خاور نزدیک را بفروشیم تا هزینه پیروزی فعلیمان در فلاندرز را بپردازیم.» اما او مصمم بود که هر چه در توان دارد خرج کند تا مانع وقوع این امر شود. او به سرعت به کشور خود رفت تا استدلال کند که: توافقنامه سایکس-پیکو در چنبره حوادث قرار گرفته، فیصل و برادرانش باید کنترل سرزمینهای عربی امپراتوری عثمانی را بهدست گیرند و اصرار کند که اعراب بهعنوان متحدان انگلیس باید در کنفرانس آینده صلح پاریس که در ژانویه ۱۹۱۹ شروع میشود نماینده داشته باشند. اما برای او سه هفته طول کشید تا به لندن برسد و طی این مدت مولفههای تاثیرگذار دیگری وارد کار شدند.
ارسال نظر