تاثیر تعداد فرزندان بر عملکرد تحصیلی
گاهی از سوی دولتمردان تاکیداتی مبنی بر ازدیاد جمعیت و افزایش بعد خانواده مطرح میشود؛ اما افزایش بعد خانواده بدون در نظر گرفتن اثرات آن، توجیه پذیر نیست. مهربانی در این پژوهش سعی کرده تا از منظر اقتصاد خرد و شواهد تجربی برآمده از یک الگوی بهینه یابی به تحلیل موضوع بپردازد. معمولا این نوع از مطالعات ذیل مطالعات جامعه شناسی صورت گرفته و کمتر از بعد اقتصادی مورد رصد قرار گرفته است. در ادبیات اقتصادی، اینطور به نظر میآید که با افزایش درآمد خانواده در طول رونق اقتصادی، نرخ زاد و ولد روندی کاهشی را پی میگیرد. اما این نمیتواند به این معنی باشد که افزایش درآمد موجب جایگزین شدن فرزند با سایر کالاها و خدمات میشود و در نتیجه تقاضا برای آن کم میشود؛ چراکه اساسا فرزند کالای قابل جانشینی نیست. در تحلیل اقتصادی، آنچه موجب تقاضای کم فرزند میشود، افزایش قیمت فرزند است. این موضوع دقیقا مساله کیفیت فرزند را نمایان میکند. در واقع «کیفیت فرزند» است که رابطه میان درآمد و باروری را توضیح میدهد.
در تحقیق مهربانی، سطح آموزش زنان یک عامل مهم برای تعیین قیمت تقاضا برای فرزند در نظر گرفته شده است. یعنی آموزش زنان معیاری مهم در تعیین هزینه فرصت داشتن فرزند و پرورش آن است و تاثیر مثبتی بر قیمت تقاضا برای فرزند دارد. به زبان سادهتر، هرچه زنان تحصیلکردهتر باشند، چون امکان کار کردن آنها در خاج از خانه بیشتر است و داشتن فرزند نیز یک فعالیت خانگی زمان بر است، در نتیجه قیمت تقاضا برای فرزند بالاتر خواهد رفت.
کیفیت فرزند
کیفیت کودک یک مفهوم چند بعدی است. تغذیه، آموزش، گسترش مهارت، مراقبتهای بهداشتی میتوانند ذیل این موضوع قرار گیرند. بهبود کیفیت کودک میتواند با چند راهکار حاصل شود؛ هزینه روی مصرف کنونی یک کودک، سرمایهگذاری در سلامت یا آموزش و تمهید مصرف آتی کودک که همان ارث و میراث است. مهربانی در تحقیق خود کیفیت کودک را معادل آموزش فرزندان در نظر گرفته است. در این پژوهش ۱۲۹۴ دانشآموز پایه چهارم تهران اعم از دختر و پسر مورد بررسی قرار گرفته است. مهربانی از فرزندان در سنین پایین بهره برده؛ چراکه در این سنین، وابستگی آنها به شرایط خانواده بیشتر است و هنوز استقلال نیافتهاند. در حقیقت در این سن، بهتر میتوان در رابطه با تعداد فرزندان خانواده و کیفیت آنها قضاوت کرد. تمامی دانشآموزان نیز از مدارس دولتی عادی انتخاب شدهاند تا شرایط برای تمام آنها از نظر خدمات آموزشی یکسان باشد. در این پژوهش، از معدل بهعنوان معیار عملکرد تحصیلی و از نمره ریاضی بهعنوان معیاری برای استعداد تحصیلی استفاده شده است.
تعداد فرزند: بررسیهای این پژوهش نشان میدهد که اثر معناداری بین تعداد فرزندان و کیفیت آموزشی آنان وجود دارد. مطالعه این استاد دانشگاه ثابت کرد که هر چه بعد خانواده بزرگتر باشد، معدل نمرات تحصیلی دانش آموزان نیز پایینتر خواهد بود. اثر بعد خانواده بر میزان استعداد کودک نیز معنادار است. چرا که هر چه تعداد فرزندان خانواده کمتر بوده، نمره ریاضی نیز عدد بالاتری را نشان داده است. میتوان اینطور گفت که هر چه تعداد فرزندان بیشتر باشد، زمینه برای شکوفایی استعداد کودک کمتر میشود.
وضعیت پدر خانواده: بنا بر یافتههای مهربانی، همراه بودن پدر با خانواده و فرزند، به رشد تحصیلی دانشآموز نیز کمک میکند. این مطلب حاکی از آن است که ساختار خانواده از لحاظ وجود سرپرست در آن از اهمیت خاصی برخوردار است. وجود پدر خانواده بر استعداد تحصیلی فرزندان نیز اثر معناداری داشته است.
اشتغال مادر: اشتغال مادر عاملی است که به وضوح اثر منفی و معناداری بر عملکرد تحصیلی فرزندان دارد. این نکته با توجه به رشد مشارکت اقتصادی زنان، میتواند اهمیت داشته باشد که به هر حال، یکی از عوارض آن، میتواند افت تحصیلی فرزندان باشد؛ اما بهرغم این اثر منفی بر عملکرد تحصیلی، اشتغال مادر بر نمره ریاضی کودک اثر معناداری نداشته است. این موضوع میتواند نشان دهد که در نظر گرفتن نمره ریاضی بهعنوان معیار استعداد، نسبتا قابل قبول است.
درآمد خانواده: درآمد خانواده از حساسترین عوامل موثر بر وضعیت تحصیلی فرزندان است. یافتههای مهربانی نشان دهنده این است که با ثابت بودن سایر شرایط، بهبود وضع درآمدی خانواده به بهبود عملکرد تحصیلی فرزند منجر میشود. به همین دلیل است که در بسیاری از کشورهای دنیا، به خانوارهای فقیر یارانه تحصیلی پرداخت میشود.
سن مادر: بینش اولیه آن است که فرزندانی که در سنین مختلف مادر متولد میشوند، از بهره هوشی یکسانی برخوردار نباشند. تحقیق مهربانی نیز نشان میدهد که فرزندی که در سن بالاتر مادر به دنیا میآید، نمره ریاضی یا استعداد کمتری کسب میکند و کیفیت او در سطح پایینتری قرار میگیرد.
بهطور کلی نتایج نشان میدهد که خانواده، جو حاکم بر آن و خصوصیات والدین اثر تعیینکنندهای در تعیین سطح عملکرد تحصیلی فرزندان دارد. حتی میتوان گفت که اهمیت خانواده از مدرسه و محیط آموزشی نیز بیشتر است؛ . در نتیجه سیاست گذار باید به این نکته توجه داشته باشد که برای ارتقای سطح آموزشی دانش آموزان باید توجه را به سمت درون خانواده تا خارج از آن، معطوف کند.
ارسال نظر