در کانون اصلی هر مدرسه یادگیرنده، کلاس درسی قرار دارد که محل همیشگی ملاقات دانش‌آموزان و معلمی است که با هدف یادگیری در کنار هم جمع شده‎اند. خانواده‌ها جزو اعضای اصلی مدرسه‎ یادگیرنده به حساب نمی‎آیند، چرا که از ساکنان اصلی کلاس‎ها نیستند و مانند معلم و دانش‎آموزان هر روز در سر کلاس حاضر نمی‎شوند. اما این عدم حضور به معنای غیبت آنها از کلاس‌ها نیست و اولیا نیز به صورت غیر محسوس در کلاس‎های درس نقشی ایفا می‎کنند. نقشی که اولیا در کلاس ایفا می‎کنند چه برای پیشبرد امور در کلاس و چه برای بهبود برنامه‎های مدرسه ضروری و حیاتی محسوب می‎شود. به این ترتیب، سه عنصر اصلی تشکیل‌دهنده کلاس، در چرخه‌ای از تاثیرات متقابل عبارتند از:

معلمان: هیچ تجربه‎ای شیرین‎تر از تدریس نیست. همان عاملی که سبب می‎شود بسیاری از افراد جذب حرفه‎ معلمی شوند. هنگام بحث در مورد ویژگی‌های کلاس یادگیرنده، سه نگرش در مورد معلمان مورد توجه قرار می‌گیرد: اول اینکه مدارس باید به‌عنوان وظیفه اصلی خود، مراقبت، توجه، رشد و آموزش معلمان را سرلوحه‌ کار خود قرار دهند و اهمیت بی‎چون و چرای معلم در فرآیند آموزشی مدرسه را از یاد نبرند. دوم اینکه معلمان باید به عنوان وکیل دلسوز تمام دانش‎آموزان عمل کنند و برای بهبود روابط خود با دانش‌آموزان و تدریس موثرتر در کلاس درس بکوشند. وکالت تمام دانش‎آموزان را بر عهده گرفتن یا متعهد بودن به موفقیت تمام اعضای مدرسه و نه فقط «کلاس من» یا «دانش‎آموزان خودم».سوم هم اینکه معلمان خوب، خودشان فراگیرانی هستند که در تمام طول زندگی از یادگیری مطالب تازه دست نمی‎کشند و به لطف هنر معلمی و دانشی که در مورد موضوع تدریس خود دارند، مدام در حال پیشرفت و بهتر شدن هستند.

به‌عنوان نمونه در طول یک دهه‎ گذشته، بسیاری از معلمان تلاش کرده‌اند تا از طریق بازنگری در شیوه‌های تدریس خود، نقاط قوت و ضعفشان را شناسایی کنند و برای طراحی روش‎های خلاقانه‎تر تلاش کنند. البته برخی از معلمان هم بوده‎اند که تصمیم گرفته‎اند در سنت‎های قدیمی تدریس چندان تغییری ایجاد نکنند و همچنان با همان شیوه‌های عصر صنعتی به ضرب و زور تکلیف و دستور، دانش‎آموزانشان را به خواندن و تمرین کردن مطالب درسی وادار کنند. نظریه‌پردازان علوم تربیتی امیدوارند که این آموزه‌ها به کمک معلمانی بیاید که به یادگیری به مثابه یک فعالیت حرفه‎ای نگاه می‎کنند.

دانش‌آموزان: دانش‌آموزان تنها بازیگرانی هستند که با تمام اعضای سیستم‎های تودرتوی آموزش در ارتباط هستند و با این حال دانش‎آموزان کمترین تاثیر را روی فرآیند آموزش خود می‎گذارند. به همین خاطر نیز، دانش‎آموزان به‌ویژه هنگامی که به مقاطع راهنمایی و دبیرستان پای می‎گذارند به رانندگانی می‎مانند که در خیابانی پر ترافیک گرفتار شده‎اند و بدون آنکه بدانند دلیل این ترافیک آزاردهنده چیست و چگونه می‎توان گره کور آن را باز کرد، تلاش می‎کنند از سایر رانندگان که همان همکلاسی‎هایشان هستند، سبقت بگیرند و چند متری جلوتر توقف کنند.

در یک کلاس یادگیرنده ما تنها به دانش‎آموزان به‌عنوان دریافت‎کنندگان منفعل مطالب درسی نگاه نمی‎کنیم و معتقدیم که دانش‎آموزان نیز در تولید دانش دستی دارند و در تکامل مدرسه سهیم هستند. البته ما نیز این موضوع را قبول داریم که دانش‎آموزان هنوز در سن رشد قرار دارند و هم از لحاظ شناختی و هم از لحاظ احساسی دوران تکامل و بلوغ را پشت سر می‎گذارند و به زمان نیاز دارند تا بتوانند به مسائل غامضی مانند شناخت قابلیت‎های فردی و تفکر سیستمی، مسلط شوند. با وجود این، باور داریم که دانش‎آموزان این توانایی را دارند تا چشم‎انداز مسیر یادگیری خود را ترسیم کنند و برای این منظور نیز نیاز دارند تا سهمی در نظام آموزشی داشته باشند که قرار است توانمندی‎ها و شخصیت آنها را تربیت کند.  بنابراین، اگر دانش‎آموزی هستید که دوست دارید در کلاسی یادگیرنده تحصیل کنید، امیدواریم یاد بگیرید که چگونه می‎توان در سیستم‌های آموزشی مانند کلاس، مدرسه و اجتماع از تفکر سیستمی بهره برد.به‌عنوان پدر و مادر، به کمک تفکر سیستمی، می‌توانیم فرزندانمان را بهتر آموزش دهیم و به آنها در درک بهتر دنیای پیچیده‌ای که قرار است در آن زندگی کنند، کمک کنیم.

اولیا: یکی از باورهای غلطی که امروزه، زیاد از زبان جامعه آموزشی شنیده می‎شود این عقیده است که والدین دیگر علاقه چندانی به دخالت در فرآیند آموزش فرزندان خود ندارند. باور دیگری نیز وجود دارد که معلمان را همچون مانع بر سر راه یادگیری دانش‎آموزان می‎بیند که مدام با انتظارات و توقعات بیجای خود کار معلمان را دشوارتر می‎کنند. از طرف دیگر، اولیا نیز چندان تصور خوشایندی از نظام آموزشی ندارند. برخی از آنها که با شنیدن نام مدرسه یاد خاطرات تلخ دوران کودکی می‎افتند. برخی دیگر نیز ممکن است به بهانه مشغله‎های زیاد و عدم علاقه‎مندی به آموزش، چندان درگیر فرآیند آموزش فرزندان خود نشوند. چنین باورهایی به شدت مسری هستند و بی‌جهت بر یادگیری دانش‎آموزان تاثیر منفی می‎گذارند.در اینجا با توجه به اهمیت ویژه‎ای که والدین در شکل‎گیری مدرسه و کلاس یادگیرنده دارند، نباید تنها معلم و مدیر را مخاطب قرار دهیم و باید تمام تلاش خود را به‌کار ببندیم تا والدین را هر چه بیشتر در فرآیند یادگیری فرزندانشان درگیر کنیم. بنابراین، اگر پدر یا مادری هستید که کودکی در سنین مدرسه دارید، از یاد نبرید که نقشی حیاتی در شکل‎گیری مدرسه‌ یادگیرنده ایفا خواهید کرد. امیدواریم این استدلال و برهان‎ها متقاعدتان کرده باشد که چگونه موفقیت مدرسه، مرهون رشد و توسعه تمام اعضای آن، چه دانش‎آموز و چه بزرگسال و تاثیرگذار در آینده فرزندان ما است.