به جای دعا برای رفع آلودگی کاری کنید

با این حال آلودگی این شهر هر سده بیشتر و بیشتر شد تا اینکه در دسامبر ۱۹۵۲ دود تمام لندن را فراگرفت. در طول چهار روز نزدیک به ۴ هزار نفر کشته شدند و همین امر انگلیسی‌ها را به این فکر انداخت تا  برای رفع آلودگی هوا در این شهر چاره‌ای بیندیشند و به راهکارهایی در این بخش رسیدند. در ایران، تهران در مرکز بحث‌های مربوط به آلودگی هواست و نخستین بار در سال ۱۳۵۲ در مجلس شورای ملی یکی از نمایندگان گفت: «اداره بهداشت محیط ۴ دستگاه دارد می‌رود این ور آن ور که آلودگی هوا را معلوم کند به خدای لا شریک له اگر وزارت بهداری برود کسی را استخدام کند که هوا را آلوده بکنند هرگز نمی‌توانند مثل اتوبوس‌های شرکت واحد این کار را انجام بدهد.» بی‌توجهی به موضوع آلودگی هوا ادامه یافت تا اینکه در نیمه دوم دهه شصت بار دیگر این موضوع در مجلس شورای اسلامی مطرح شد.

نماینده زابل در نطق کوتاه خود درباره لایحه مرجع تشخیص اراضی موات و ابطال اسناد آن گفت: «از نظر اقتصادی امکانش نیست، از این طرف هوای آن منطقه شهری به قدری آلوده می‌شود که تهران ما اعلام می‌شود دومین شهر دنیا است از نظر آلودگی و شاید کم کم داریم آنقدر جلو می‌رویم در آلودگی شهر‌ها که تهران شاید تا چند سال دیگر اولین شهر دنیا بشود. چند سال هم ممکن است طول نکشد. یکی، دو سال دیگر این مقام اول در دنیا را از نظر آلودگی هوا به دست بیاوریم و ببینید چه صدماتی مملکت می‌بیند. وقتی هوا آلوده بشود این مردم به چه امراضی مبتلا می‌شوند و چقدر ما دکتر و دارو و درمان و اینها نیاز داریم، چقدر هزینه‌هایی نیاز داریم، یک جامعه مریض و رنجوری که خود ما به دست خودمان آمده‌ایم با یک مصوباتی که می‌توانستیم اینها را بدهیم دست افرادی که خوب تصمیم بگیرند و مکان هر چیزی را مشخص کنند، این کار را نکرده‌ایم، حالا می‌گویند هیات هفت نفره از کاربری اقتصادی زمین، از کاربری سکونت زمین، از کاربری کارخانه‌ها و اینها، برای زمین چه اطلاعی دارد؟» با این حال همچنان آلودگی هوا در اولویت قرار نگرفت تا اینکه در ابتدای دهه ۷۰ باران سیاه و وارونگی هوا نفس کشیدن را آرام آرام برای مردم سخت و سخت‌تر کرد هر چند که تا پایان این دهه ورود مترو به شبکه حمل‌ونقل‌ عمومی اندکی روند بحران آلودگی هوا را در پایتخت بهبود بخشید.

در روزهای اخیر تعطیلی چهار روزه مدارس و اعلام وضعیت هشدار برای شهروندان و اجرای طرح زوج و فرد از درب منازل بار دیگر این پرسش را مطرح کرد که دولت یازدهم برای رفع این چالش چه فعالیتی را انجام داده است؟  در چهار سال گذشته بارها و بارها از سمت معاونت محیط‌زیست انسانی سازمان حفاظت محیط‌زیست شنیدیم که بنزین‌های غیراستاندارد عامل اصلی در بروز آلودگی هوای تهران بوده‌اند. در همین راستا بهبود کیفیت بنزین در دستور کار این معاونت قرار گرفت و سعید متصدی، معاون اسبق این مدیریت در نشست‌های خبری افزایش روزهای سالم و پاک را در راستای چنین سیاست‌هایی ارزیابی کرد. در کنار آن رسیدگی به وضعیت کارگاه‌ها و کارخانه‌های اطراف تهران و حذف تولید موتورهای کاربراتوری از دیگر دستاوردهایی بود که متصدی همواره از آن به‌عنوان راهکارهای کاهش آلودگی هوای تهران نام می‌برد.

با این حال همچنان که تابستان‌ها، گلوی مردم از سفیدبالک‌ها پر و سخن گفتن و نفس کشیدن در فضاهای شهری و حتی اتوبوس‌ها دشوار می‌شد، رسیدن فصل سرما و پدیده وارونگی همچنان خبر از پر شدن ریه‌ها از دود و آلودگی می‌دهد. به گفته مدیران سازمان حفاظت محیط‌زیست خودروها از استاندارد لازم برخوردارند و سوخت نیز به نحو محسوسی ارتقا پیدا کرده است و آنچه در آخرین ماه پاییز و ماه ابتدای زمستان اتفاق می‌افتد یک پدیده طبیعی است که تنها می‌توان اندکی شدت آن را کم کرد. اما آیا پیش از دهه ۷۰ نیز می‌توانستیم سخن از طبیعی بودن این حجم از آلودگی بگوییم؟ آیا در شهرهای دیگر بزرگ جهان نظیر لندن نیز وضعیت هوا همان‌گونه است که ما در تهران تجربه می‌کنیم؟ آیا اتوبوس‌های ما که در دهه ۵۰ یکی از منابع آلاینده بوده‌اند، اکنون ارتقا یافته‌اند؟

نگاهی به گفته‌های شهربانو امانی رئیس کمیته ایمنی حمل‌و‌نقل شورای اسلامی شهر تهران در روزهای آخر آذر سال جاری نشان می‌دهد در تهران همچنان اتوبوس‌های فرسوده بیشترین سهم را در آلودگی هوای پایتخت دارند. به گفته او اگر آمار مرتبط با شرکت کنترل کیفیت هوای تهران را بپذیریم سهم اتوبوس‌ها در آلوده‌سازی هوا در حدود ۸/ ۳۰ درصد، کامیون ۴/ ۲۲ درصد، موتورسیکلت ۵/ ۱۰درصد، مینی‌بوس ۲/ ۴ درصد، وانت و سواری ۱/ ۲ درصد و منابع ساکن نیز مانند کارخانه‌ها، کارگاه‌ها و منازل در مجموع ۳۰ درصد است. این آمارها نشان می‌دهد

برخلاف گفته برخی مسئولان که باید دست به دعا برداریم تا باد و باران بیاید می‌توانیم با شهرداری درخصوص روند نوسازی شبکه حمل‌و‌نقل عمومی پای گفت‌و‌گو و مذاکره را باز کنیم. ممکن است این گزینه مطرح شود که شهرداری پول زیادی به پیمانکاران بدهکار است و حجم مطالبات از این بخش بسیار بالاست اما پرسش شهروندان تهرانی اینجاست که پول مالیاتی که شهروندان می‌پردازند، سهم فروش تراکم و بسیاری دیگر از منابع درآمدی شهرداری کجاست که هرگاه نوبت به منافع عمومی می‌رسد یا در خزانه پول نیست یا چاره در دست به آسمان بردن است. چطور می‌شود که باغات شمال شهر توسط بخش‌های عمومی، شبه دولتی و دولتی تخریب می‌شوند و تماس‌های مکرر شهروندان از سوی شهرداری دنبال نشده یا نادیده گرفته می‌شود و آنگاه زدن یک دکه یا ایستادن یک وانت برای فروش میوه خیلی دقیق از سوی ماموران شهرداری رصد می‌شود.

 آیا برنامه‌ای از سوی مسوولان شهرداری و محیط زیست برای سلامت بیشتر شهروندان وجود دارد یا باز هم باید همه این جمله تکراری کمبود بودجه را بشنوند و در مقابل آمار و ارقام‌های مرتبط با برگزاری سمینارها و همایش‌ها و فروش تراکم‌ها را با بودجه سلامت مقایسه کنند؟ وقت آن است که وزارتخانه‌ها و سازمان‌های مختلف به شهروندان پاسخ دهند، چرا پس از ۴۰ سال در نظر گرفتن تشویقی برای خودروسازی داخلی مردم نه با میل و علاقه، بلکه به اضطرار و نداشتن فرصت دیگر خودرو وطنی خریداری می‌کنند؟ چرا سلامت شهروندان در تابستان و زمستان آنچنان نزد مدیران بی‌اهمیت است که اتفاقات هر ساله دیگر به یک امر طبیعی تعبیر می‌شود؟ اگر دعا راهکار رفع معضلات آلودگی هوا است چه نیازی به حضور مدیران و کارمندان برای این بخش است و با این کمبود بودجه آیا تعدیل بودجه پرسنلی برای این بخش راهکار بهتری نیست؟

آخر هفته