چگونه بدون دفتر کار یک کسبوکار ۱۰۰ میلیون دلاری بسازیم
مشکل را شناسایی کنید
این مورد را خود تجربه کردهام که یافتن متخصصانی که مستقل و بهطور freelancer «آزادکار» فعالیت میکنند، بسیار زمانبر است. دو سال در شرکت خود که در زمینه «گفتوگوی آنلاین» بود فعالیت میکردم و در سال ۲۰۱۰ بهدلیل توسعه شرکت، احتیاج به کمک یک متخصص داشتم. در بازارهای آنلاین شروع به جستوجو کردم و متخصصان بسیار زیادی به من پیشنهاد شد و من باید ویژگیهایی را که مدنظر داشتم بررسی میکردم. در نهایت، شخص با مهارتی را در خارج از کشور پیدا کردم. او بسیار فعال بود و روابط عمومی بالایی داشت. البته شرکت تازهتاسیس من به اهدافی که میخواستم نرسید اما در این جستوجوها یک ایده به ذهن من رسوخ کرد: چگونه میتوان متخصصانی که بهطور آزاد فعالیت میکنند شناسایی کرد. اگر این روش را پیدا میکردم به یک موفقیت بزرگ دست مییافتم.
برقراری تعادل
من نمیخواستم مانند یک لایه اضافی، بین بازار و شرکتها باشم. بلکه درصدد بودم یک شبکه منحصربهفرد ایجاد کنم به طوری که اگر کسی در موتور جستوجوی گوگل درخواست میکرد: «فردا یک متخصص C++ مسلط به انگلیسی را که عاشق موسیقی هم باشد به ما معرفی کنید» من میتوانستم آن فرد را شناسایی و به آنها معرفی کنم. بعد از راهاندازی شرکت تاپتال بهخاطر میآورم که «برندن» یکی از همسایهها و مشتری سایت من تقاضای کار داشت. با اینکه من در شرکت خودم شریک نمیخواستم اما به سرعت متوجه شدم که ما میتوانیم زوج کاری مناسبی باشیم. او واقعا به جزئیات فرآیندهایی که مدنظر داشتم مسلط بود. من آشنا به استراتژی بودم اما نمیتوانستم به خوبی به مشتری خدماتم را ارائه کنم، درحالیکه برندن میتوانست ۲۰ ساعت بهطور مداوم و بدون هیچ شکایتی به مشتریان خدمات ارائه دهد. بنابراین قراردادی را بایکدیگر منعقد کردیم و برندن از یک مشتری تبدیل به یک شریک شد. در آن زمان برندن در پرینستون زندگی میکرد و من از پالوآلتوی کالیفرنیا نزد او سفر میکردم و چند هفته بایکدیگر در اتاق دانشجویی کوچک او روی یک برنامه فعالیت میکردیم.
کنترل کیفیت ایجاد کنید
خیلی زود متوجه شدم که با بهرهگیری از تکنولوژی و ایجاد یک شبکه متشکل از افراد خبره و با استعداد، میتوان کسبوکار بزرگی را تشکیل داد. بهدنبال متخصصان آزاد ۲ هزار دلاری نبودم و هدفم متخصصان دهها هزار دلاری بود. ما فقط به ۳ درصد از متخصصانی که بهطور آزاد فعالیت میکنند نیاز داشتیم تا به هدف خود برسیم. بنابراین یک فرآیند چهاربخشی را طراحی کردیم و توسعه دادیم: مرحله اول برقراری یک تماس تلفنی برای بررسی زبان انگلیسی بود. همچنین در این مرحله مهارتهایی مانند توانایی صحبت کردن بررسی میشد. مرحله دوم یک چالش مهارتی بود. این دو مرحله به تنهایی ۹۰ درصد فرآیند جذب بودند. مرحله سوم ارائه لیست به یک ارزیاب برای انجام یک کار تمرینی بود که بتوانیم میزان خلاقیت را اندازهگیری کنیم. در انتها یک پروژه را شبیهسازی میکردیم که ۳۰ ساعت یا بیشتر بهطول میانجامید. این فرآیند تبدیل به روال سازمانی شد و هر ماه هزاران نفر آن را انجام میدهند زیرا تمایل دارند در شرکتها مشغول کار شوند.
نام تجاری خود را معتبر کنید
همه ادعا میکنند که دارای استعدادهای شگفتانگیزی هستند اما تا زمانی که یک نام تجاری نسازید، اثبات اینکه کار متفاوتی انجام میدهید بسیار دشوار است. برای ما به دست آوردن مشتریان دشوار بود و فشار زیادی را تحمل کردیم، اما در نهایت توانستیم نظر مردم را جلب کنیم. شرکت ما شبکه کوچکی را راهاندازی میکرد و پس از اتمام پروژه، نتیجه آن همه را تحت تاثیر قرار میداد و سپس یک پروژه بزرگتر را اخذ میکردیم. این کار به ما کمک کرد که حرفهایتر عمل کنیم و در همین راستا به سمت «دره سیلیکون» سوق داده شدیم. ماههای بسیاری من و برندن روی پروژهها فعالیت میکردیم.
چند شاخه شدن
من و برندن هردو مهندس بودیم به همین دلیل فعالیت خود را در یک فضای مهندسی و تکنولوژی شروع کردیم. اما از همان ابتدا میدانستیم که گسترش خواهیم یافت و به شاخههای مختلفی تقسیم میشویم. در سال ۲۰۱۶ با طراحان مختلفی ارتباط برقرار کردیم و در اوایل امسال با کارشناسان مالی و مدلسازی دادهها وارد مباحث مالی شدیم. هدف ما بهبود فرآیندها و گسترش کار است. بهطوریکه اگر نمیتوانیم همه افراد جویای کار را پوشش دهیم حداقل ۱، ۲ یا ۳ درصد متخصصان یک حوزه را شناسایی و بهصورت یک مجموعه معرفی کنیم. به این ترتیب میتوانیم از متخصصان یک حوزه که بهطور شخصی فعالیت میکنند در قالب یک کار تیمی شبکهای بسازیم و به سازمانها و افراد برای انجام پروژهها پیشنهاد دهیم. به این ترتیب یک فضای کاری فعال بدون حتی یک مترمربع فضای شرکتی داریم که بهرهوری بسیار بالایی هم خواهد داشت.
ارسال نظر