دو کانال اثرگذاری زنان در اقتصاد
خانواده قلب اقتصاد
بدونشک اقتصاد مهمترین بعد زندگی انسان است که به مراتب با گذشت زمان نقش آن برجستهتر میشود. اگر اقتصاد را معادل با «تلاش برای معیشت» تعریف کنیم، اهمیت آن بهخوبی قابل مشاهده است. به عبارت دیگر، اهمیت نقش اقتصاد در زندگی زمانی به خوبی مشاهده میشود که تلاش برای معیشت از زندگی انسانها حذف شود. به خوبی آشکار است که اگر تلاش برای معیشت از زندگی فردی اشخاص حذف شود، دگردیسی قابلتوجهی در زندگی ایجاد خواهد شد. به فراخور همین اهمیت قابلتوجه اقتصاد در بطن زندگی، عمدهترین هدف سیاستگذاران یک کشور رشد اقتصادی است که به افزایش رفاه جامعه کمک میکند. از آنجایی که کوچکترین واحد اجتماع خانواده است، خانواده محل اصلی زندگی، مصرف، تربیت و سایر آموزش های انسان بوده و رفتار تمامی کارکنان و شاغلان متاثر از فرهنگ خانواده آنها است، بنابراین اگر خانوادهها از جنبه فرهنگ و الگوهای رفتاری و طرز نگرش به امور اقتصادی پیشرفت کنند، میتوان گفت فرهنگ کار و تولید در کشور پیشرفت کرده است.
در تمام جوامع اعم از ابتدایی، درحال توسعه و توسعهیافته، خانواده مهمترین عامل تولید و توزیع کالا و خدمات در جامعه است که یکی از مهمترین تولیدات آن نیروی انسانی یعنی بقای نسل است. به همین جهت است که اقتصاددانان، خانواده را بنیان زندگی اقتصادی جوامع میدانند. بنابراین نقطه شروع پیشرفت اقتصادی در دل کوچکترین عضو اقتصاد یعنی خانواده رقم میخورد. به عبارت دیگر گردانندگان خانواده که عمدتا پدر و مادر هستند، نقش حائز اهمیتی در رشد و توسعه جامعه دارند. اگرچه خانواده در ابعاد مختلف اقتصاد را تحتتاثیر قرار میدهد، اما مهمترین بعد آن تربیت نیروی انسانی و الگوی مصرف است که نتیجه تحقیقات مختلف نشان داده زنان مهمترین نقش را در این خصوص ایفا میکنند چراکه از یک طرف عمدتا زنان مصرف خانواده را مدیریت میکنند و از طرف دیگر بیشترین نقش را در تربیت فرزندان که خود تعیینکننده کیفیت نیروی انسانی در بلند مدت است، ایفا میکنند.
زنان؛ مدیران مصرف خانواده
یکی از کلیدیترین متغیرهای اقتصادی که در مدلهای رشد اقتصاد کلان موردتحلیل قرار میگیرد، مصرف است. درخصوص مصرف، دو مشخصه کمیت مصرف و ترکیب مصرف اهمیت قابلتوجهی دارند. این اهمیت به حدی بزرگ است که میتواند یک اقتصاد را از ریل توسعه خارج یا به آن سوار کند. درخصوص کمیت مصرف، مساله مدیریت بودجه خانوار تحتتعقیب قرار میگیرد. به عبارت دیگر این مساله که چه بخشی از درآمد کسب شده مصرف و چه بخشی پسانداز شود، موجودیت پیدا میکند. هرچه این تصمیم به سمت مصرف کمتر و پسانداز بیشتر سوق یابد، زمینه برای افزایش تولید و رشد اقتصادی فراهمتر میشود. چراکه عمدتا همین پسانداز خانوارها است که بهعنوان تسهیلات به تولیدکنندگان اهدا میشود و چرخ اقتصاد به گردش در میآید.
مشخصه بعدی که بعد از انتخاب کمیت مصرف موجودیت پیدا میکند، ترکیب کالاهای مصرفی است. به عبارت دیگر در بین کالاهای جانشین و مکمل گسترده در بازار چه ترکیبی از آنها انتخاب شود. یک ترکیب میتواند عمدتا کالاهای لوکس، خارجی و کمدوام باشد، یک ترکیب دیگر میتواند هزینه در حوزه آموزش، فرهنگی و کالاهای مصرفی داخلی و ضروری باشد. بدونشک این دو ترکیب مصرفی نقشهای متفاوتی در حرکت رو به جلوی اقتصاد ایران دارند. نکته حائزاهمیت این است که درخصوص انتخاب هر دو مشخصه کمیت و ترکیب مصرف زنان خانواده مهمترین نقش را ایفا میکنند. درخصوص تصمیم میزان مصرف و پسانداز زنان عمدتا نقش حائزاهمیتی دارند و بهعلاوه درخصوص انتخاب ترکیب مصرفی توسعهدهنده یا تجملگرا زنان مهمترین تصمیمگیرندگان هستند. به همین دلیل زنان ابتدا در گردش اقتصاد خانواده و سپس در توسعه اقتصاد بهعنوان یک کل نقش قابلتوجهی دارند.
زنان؛ تولیدکنندگان سرمایه انسانی
در اقتصاد میزان ثروت تولید شده به سه عامل مختلف نیروی کار، سرمایه و تکنولوژی بستگی دارد. هرچه حجم سرمایه در اقتصاد بیشتر باشد، میزان تولیدی که بهوسیله نیروی کار ثابت انجام میشود نیز بیشتر است. منظور از سرمایه همان ماشینآلات تولیدی یا تجهیزات است. هرچه تکنولوژی بیشتر باشد، تولیدات در یک زمان کمتر و با هزینه کمتری صورت میگیرند. درخصوص نیروی کار دو عامل کمیت و کیفیت نیروی کار موجودیت پیدا میکنند. در گام اول هرچه نیروی کار در یک اقتصاد بیشتر باشد، بهطور بالقوه امکان تولید بیشتری وجود دارد. در گام دوم، با ثابت بودن تعداد نیروی کار، هرچه کیفیت نیروی کار بیشتر باشد، جامعه با سهولت بیشتری میتواند تولید ثروت داشته باشد. منظور از کیفیت نیروی کار ابعاد گستردهای از عوامل از جمله خصوصیت فردی، مسولیتپذیری، جهانبینی و غیره است.
به همین دلیل زنان در خانواده نقش قابلتوجهی در کیفیت نیروی کار بهعنوان مهمترین عامل تولید دارند. این نقش زنان از نحوه تربیت کودکان شروع میشود، تا توجه به مساله آموزش آنها و سایر حمایتها در مقاطع بعدی نیز ادامه دارد. این اهمیت از این حیث دوچندان میشود که نتیجه پژوهشها نشان میدهد که مکانیزم تربیت و حمایتهای خانواده مهمترین نقش را در شکلگیری رفتار و عملکرد فرزندان دارند. بنابراین در مجموع زنان خانواده از طریق کانال تربیت و حمایت فرزندان، یکی از جریانهای ورودی تولید که همان کیفیت نیروی کار است را تقویت کرده و به رشد و توسعه اقتصادی کمک میکنند.
ارسال نظر