نظرسنجی از شهرسازان درباره «اصرار مسوولان به انتقال پایتخت»؛ راهحل میانه برای تهران چیست؟
نقطه مردود برای پایتخت جدید
۸ گرفتاری در اسبابکشی از تهران
«نه» به گزینه «سمنان» با ۶ دلیل
به گزارش «دنیای اقتصاد»، در حالی که مطالعات تیم تحقیقاتی شورای ساماندهی یا انتقال پایتخت و جمعبندی یک نظرسنجی از سه طیف گسترده از شهرسازان، معماران و صاحبنظران حوزه شهری درباره نحوه تعیین تکلیف و رفع مشکلات شهر تهران بر حل مشکل از درون پایتخت و مجموعه شهری تهران استوار است اما گروهی از مسوولان و مدیران به انتخاب مسیر و مقصد غلط برای حل مشکلات شهر تهران اصرار دارند.
این اصرار گروهی از مسوولان دولتی و مجلس در حالی است که اوایل سال جاری تیم تحقیقاتی شورای ساماندهی و تمرکززدایی از تهران با اتکا به پنج دلیل که مهمترین آن «قابل تضمین نبودن حل مشکلات تهران از مسیر انتقال» بود ایده انتقال پایتخت به هر شکل را رد و به جای آن «ساماندهی مجموعه شهری تهران-البرز» را بهعنوان راهکار قابل اجرا ارائه کرده بود اما شورای ساماندهی در جلسه شهریورماه خود بار دیگر، وزارت راه و شهرسازی را موظف به تکرار دوباره مسیر مطالعات امکانسنجی انتقال یا ساماندهی پایتخت کرد. به دنبال این تصمیم، چند نشست میان متخصصان حوزههای مختلف و یک نظرسنجی در فضای مجازی از سه طیف شهرسازان، معماران و صاحبنظران حوزه برنامهریزی و شهری انجام و نتایج آن مشخص کرد: «انتقال پایتخت» بهعنوان مسیر به ۸ دلیل و «سمنان» بهعنوان نقطه احتمالی پایتخت جدید با توجه به ۶ ویژگی این منطقه، مردود و غلط است.
مطابق نظرسنجی انجام شده در یک گروه تلگرامی که بیش از ۱۳۰۰ عضو از سه طیف شهرسازان، معماران و صاحبنظران حوزه شهری و برنامهریزی در آن عضویت دارند، تمامی افراد شرکتکننده در این نظرسنجی به جز یک نفر، به انتخاب «انتقال پایتخت» بهعنوان گزینه حل مشکلات شهر تهران رای منفی دادهاند. در این میان رای یک عضو موافق این گروه به انتخاب انتقال پایتخت نیز با اتکا به بحث آسیبپذیری شدید شهر تهران در برابر حوادث طبیعی به ویژه زلزله ارائه شده است. با این وجود صاحب رای موافق انتقال پایتخت در نظرسنجی انجام شده در گروه تلگرامی که توسط ترانه یلدا، صاحبنظر حوزه شهرسازی مدیریت میشود، به صراحت تاکید میکند که انتقال پایتخت پروژه «سخت» و «بزرگی» است که احتمال موفقیت آن در شکل دادن به پایتخت جدید بسیار پایین است.
با این حال سایر صاحبنظران شرکتکننده در این نظرسنجی با ارائه یک نه مشترک به انتقال پایتخت یک هشدار جدی به دولت درخصوص فرجام مشکلات پایتخت فعلی و سرنوشت پایتخت جدید با انتخاب گزینه انتقال پایتخت میدهند. صاحبنظران حوزه شهری با تاکید بر آنکه هیچ تضمینی برای حل مشکلات شهر تهران که قانون «امکانسنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور یا ساماندهی و تمرکززدایی» برای تحقق آن به تصویب رسید وجود ندارد و از آن مهمتر اینکه احتمال آنکه مشکلات فعلی شهر تهران حتی با انتقال پایتخت از این شهر باقی بماند و مشکلات دیگری نیز در این شهر بروز پیدا کند بالا خواهد بود.از دیدگاه سه طیف شرکتکننده در این نظرسنجی در مورد سرنوشت پایتخت جدید نیز این احتمال وجود دارد که مشکلات مربوط به پهنه شهر تهران وسیعتر شود و از پایتخت فعلی به پایتخت جدید سرایت کند.بررسیها از وضعیت مشکلات کنونی که شهر تهران به آن گرفتار است نشان میدهد: در حال حاضر مهمترین مشکلاتی که تهران به آن گرفتار است به جمعیت زیاد، ازدحام غیرقابل کنترل، آسیبپذیری بالا در برابر حوادث طبیعی و سایر مشکلات زیستمحیطی مربوط میشود.
این گروه از صاحبنظران حوزه شهری، در قالب هشدار به مسوولان دولتی و مجلس که به انتقال پایتخت اصرار دارند، به تجربه سایر کشورهایی که مسیر انتقال پایتخت را برای عبور از مشکلات شهر مبدا انتخاب کردهاند نیز اشاره میکنند. براین اساس، بررسی تجربه کشورهایی همچون آلمان، استرالیا، هند، نیجریه و برزیل در انتقال پایتخت حاکی از آن است که در صورت تکرار این مسیر در ایران، مسوولان دولتی ۸ گرفتاری جدید پیدا میکنند.
اولین اشکال و گرفتاری احتمالی وارد شده بر دولت، «هزینهبر» بودن این پروسه است. برآوردهای اولیه نشان میدهد: پروسه انتقال پایتخت دستکم با وضعیت کنونی اقتصاد کشور، ۶۰ هزار میلیارد تومان بودجه نیاز دارد. دومین گرفتاری این پروسه، «زمانبر» بودن این پروسه است. تجربه سایر کشورها از انتقال پایتخت به شهری دیگر مشخص میکند این پروژه میتواند چند ۱۰ سال زمان ببرد و چند دولت را درگیر آن کند. بهطوری که سابقه درگیری ۱۰۰ ساله برای انتقال پایتخت در برخی کشورها همچون استرالیا نیز موجود است. «نارضایتیهای اجتماعی در پایتخت قدیم و جدید»، «مقاومت کارمندان دستگاههای مختلف دولتی در بحث انتقال پایتخت»، «باقی ماندن مشکلات پایتخت فعلی» و همچنین «تسری مشکلات پایتخت قدیم به پایتخت جدید» از دیگر گرفتاریهای احتمالی برای دولتها در پروسه انتقال پایتخت خواهد بود. در عین حال بررسیها نشان میدهد در این پروسه احساسات مسوولان بر محاسبات کارشناسی غلبه پیدا میکند و همین موضوع باعث میشود به مشکلات فعلی پایتخت و پایتخت جدید دامن زده شود. در اینباره صاحبنظران حوزه شهری و شهرسازی به تجربه آلمان در انتقال پایتخت از «بن» به «برلین» اشاره میکند. در این تجربه اگرچه شهر برلین به دلیل سابقه پیشین در پایتخت بودن دارای زیرساختهای موردنیاز بوده است اما در سالهایی که این شهر بهعنوان پایتخت جدید کشور آلمان مجددا انتخاب میشود، مقامات این کشور اعلام میکنند که در این پروسه به تمامی جنبههای جابهجایی و انتقال پایتخت فکر نشده بود و محاسبات انجام شده به لحاظ هزینه و توان جابهجایی به مراتب کمتر از آنچه در عمل روی داد، بوده است. اما گرفتاری آخر از این روند برای دولت، «افزایش مهاجرتها» به کانون جدید انتخاب شده برای پایتخت است. این صاحبنظران حوزه شهری معتقدند اگرچه پایتخت جدید براساس جمعیت محدود تعریف میشود اما مهاجرت بهعنوان یک روند غیرقابل کنترل میتواند سکان هدایت پروسه انتقال پایتخت را بهدست گیرد. البته در این میان صاحبنظران حوزه شهری تنها برنده قطعی انتقال پایتخت را «سوداگران ملکی» معرفی میکنند. مطالعات نشان میدهد بعد از آنکه یک شهر، منطقه یا کانون جمعیتی بهعنوان محل قطعی پایتخت جدید، تصویب و اعلام میشود به سرعت قیمت زمین و املاک با رشد قابلتوجه روبهرو خواهد شد.در عین حال تصویری که سه طیف عضو در این گروه تلگرامی از تهران بعد از انتقال پایتخت و پایتخت جدید ارائه میدهد بازهم یک نه مشترک به انتخاب گزینه انتقال پایتخت است و در مقابل یک راهحل میانه و گزینه ترکیبی را برای حل مشکلات کنونی شهر تهران که قابلیت اجرایی بالاتری به مراتب نسبت به گزینه انتقال پایتخت را دارد پیشنهاد میدهند.
براساس مدل پیشنهادی، برای حل مشکلات شهر تهران باید کمرنگ شدن مرکزیت درمانی، صنعتی و دانشگاهی شهر تهران روی دهد، البته این تمرکززدایی از شهر تهران در این حوزهها بهتر است در یک منطقه شهری ترجیحا اطراف شهر تهران انجام شود و همزمان دولت روی سهولت دسترسی ارزان به حومه تهران یک برنامهریزی گسترده و فوری انجام دهد.البته در ارائه این راهحل میانه در این حوزه دولت باید یک شرط اساسی را نیز رعایت کند. به این صورت که از ساختوساز بیمحابا در مناطقی که قرار است مرکزیت درمانی، صنعتی یا دانشگاهی به آنها منتقل شود، جلوگیری کند.در عین حال در جدیدترین مطالعات یک تیم تحقیقاتی متخصص در حوزههای مختلف شهری علاوه بر آنکه انتقال پایتخت یک مسیر اشتباه برای حل مشکلات شهر تهران است، انتخاب شهر «سمنان» بهعنوان یک گزینه احتمالی مطرح شده از سوی برخی مسوولان دولتی نیز به شش دلیل یک انتخاب مردود شناخته شده است.
استان سمنان با مساحتی معادل ۹۷ هزار و ۴۹۰ کیلومتر مربع ۷ برابر استان تهران وسعت دارد. نتایج سرشماری سال ۹۵ مرکز آمار ایران نشان میدهد: این استان دارای ۷۰۲ هزار نفر جمعیت در قالب ۲۱۵ هزار خانوار است. این استان دارای ۲۰ شهر است و ۸۰ درصد جمعیت ساکن در این استان در شهرها زندگی میکنند. ضمن آنکه این استان یکی از استانهای دارای پایینترین تراکم جمعیتی در کشور است. بهطوری که تراکم جمعیتی در این استان ۷ نفر در هرکیلومترمربع است، در کشور معادل ۴۹ نفر و در استان تهران معادل ۹۶۹ نفر است. ویژگی قابلتامل دیگر درخصوص این استان نیز آن است که این استان جزو ۵ استان اول کشور با بیشترین نرخ رشد جمعیت است. بهطوری که متوسط نرخ رشد سالانه جمعیت در این استان معادل ۲/ ۲ درصد است در حالی در کشور این شاخص معادل ۲۴/ ۱ درصد و در استان تهران معادل ۷/ ۱ درصد است.
به گزارش «دنیایاقتصاد» در حالحاضر حدود یک درصد جمعیت کشور در استان سمنان زندگی میکنند. هماکنون متوسط قیمت مسکن در این استان معادل یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است و ۷ درصد خانههای آن خالی از سکونت است. متوسط قیمت مسکن در این استان طی بهار سالجاری نسبت به بهار سال گذشته معادل ۱۳درصد افزایش را تجربه کرده است.
شادان پروند، صاحبنظر حوزه شهری با اشاره به نتایج این تحقیقات، معتقد است اولین اشکال انتخاب شهر سمنان، بهعنوان گزینه انتقال پایتخت جدید(بهعنوان مرکز اداری سیاسی جدید) «ابرمساله کمبود آب» است. به گفته او در صورتی که قرار باشد انتقال پایتخت انجام شود باید این موضوع لحاظ شود که این بحث یک موضوع استراتژیک در مقیاس ملی است و باید مساله آمایش سرزمین در این موضوع مورد توجه قرار گیرد. بنابراین بر فرض مثال در صورت انتخاب گزینه انتقال پایتخت، هر شهر یا منطقهای که برای این موضوع انتخاب میشود باید در وضع موجود به لحاظ توسعه پایدار شرایط مناسبی را داشته باشد اما شهر سمنان که از زمان دولت نهم بهعنوان یک گزینه احتمالی انتخاب پایتخت مطرح شده است دارای ابر مساله کمبود آب است. این ویژگی بهحدی بحرانی و مهم است که میتواند به تنهایی گزینه انتقال پایتخت را منتفی کند. به گزارش «دنیایاقتصاد» بررسیهای کارشناسی نشان میدهد از آنجا که مساله کمبود آب در سمنان، به دلیل اضافهبرداشتها از منابع زیرزمینی بوده است پیامدهایی همچون نشست زمین، ایجاد شکاف در سطح دشتها، شور شدن آب زیرزمین و بالا بودن هزینه پمپاژ آب را به دنبال دارد. مشکلاتی که مشابه آن نیز در پایتخت فعلی وجود دارد. به گفته وی اگرچه موضوع انتقال آب از حوزه دریای خزر برای رفع مشکلات آبی سمنان مطرح شده است اما همین موضوع، دومین مانع برای انتخاب شهری همچون سمنان را بهوجود میآورد چراکه انتقال آب از حوزه دریای خزر علاوه بر آنکه یک مداخله بزرگ در حوزه اکوسیستم طبیعی به حساب میآید و میتواند پیامدهای بزرگتری را بهوجود آورد، به دلیل تفاوت تراز دریایی سمنان با دریای خزر، به لحاظ امکانات اجرایی و هزینه بالای آن، انتقال آب به این شهر دشوار خواهد بود.
در عین حال سومین اشکال انتخاب شهر سمنان،قرار گرفتن این استان در حد فاصل تهران و مشهد بهعنوان کانون سرریز جمعیتی است. انتخاب این شهر بین دو کانون جمعیتی تهران و مشهد، میتواند منجر به بروز موج جدید مهاجرتی بین این کانونهای جمعیتی شود که در نهایت میتواند تراز منطقهای را با عدم تعادل مواجه کند.به گزارش «دنیایاقتصاد» در فاصله سالهای ۹۰ تا ۹۵، معادل ۳۴ درصد از مهاجران به استان سمنان، از دو استان تهران و خراسان رضوی بودهاند. در مجموع مطابق با آمار مرکز آمار ایران، تهران، خراسانرضوی، البرز و اصفهان، چهار استان با بیشترین میزان مهاجرفرست به سمنان بودهاند.
چهارمین مانع از دیدگاه این صاحبنظر حوزه شهری «عدم دارا بودن وجهه پایتختی شهر سمنان» است. به این معنا که هر منطقه یا شهری که بهعنوان پایتخت انتخاب میشود در مقایسه با پایتختهای سایر کشورها باید دارای یک وجهه استاندارد و قابلقبول از منظر ذخایر سیاسی، اقتصادی، مدرنیته و.... باشد، ویژگی که به نظر میرسد شهر سمنان فاقد آن است.
علاوه بر این چهار مانع، قرار داشتن استان سمنان بر روی ۱۷ گسل فعال و همچنین آلودگی هوای بالا به دلیل وجود ریزگردها و کارخانههای گچ نیز از دیگر دلایلی است که میتواند شاهدی بر انتخاب اشتباه این شهر بهعنوان گزینه انتقال پایتخت جدید باشد. شهرسازان و صاحبنظران حوزه شهری و معماری در مجموع علاوه بر هشدار به دولت نسبت به پیامدهای انتخاب گزینه انتقال پایتخت؛ خوشبین هستند این موضوع در جریان بررسی میان دولت و مجلس به مسیر ساماندهی پایتخت و دستکم انتخاب یک راهحل میانه ختم شود.
ارسال نظر