در عصر ارتباطات، گاهی میزان مطالبات افکار عمومی از شرکت‌‌‌ها حتی بیش از مطالبات از دولت‌‌‌ها می‌‌‌شود. از شرکت‌‌‌های امروزی انتظار می‌‌‌رود که طبق انتظارات جامعه و مشتریان خود عمل کنند، اخلاق و انصاف را در پیش بگیرند و همواره شفافیت را در دستور کار قرار دهند. همچنین از شرکت‌‌‌ها انتظار می‌‌‌رود که موضعی فعالانه در قبال سیاست‌‌‌های دولت و تحولات اجتماعی اتخاذ کنند.

از حوالی سال ۲۰۱۵ تا فراگیری کووید-۱۹ دوره‌‌‌ای از اعتراضات اجتماعی را در سراسر جهان شاهد بودیم که پای کسب‌‌‌وکارها و مدیران آنها را هم به وسط می‌‌‌کشاند. طی پاندمی و دوران قرنطینه، این آشوب‌‌‌ها اندکی آرام شدند ولی نارضایتی‌‌‌ها به جای خود ماندند. رشد سریع شهرنشینی در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، دولت‌‌‌ها را در ارائه خدمات دچار چالش کرده است. اما در حال حاضر، بسیاری از نارضایتی‌‌‌ها و اعتراض‌‌‌ها به‌‌‌ویژه پیرامون مسائل زیست‌‌‌محیطی و مشکلات اقلیمی بروز می‌‌‌کنند؛ جایی که دانش‌‌‌آموزان در خط نخست مطالبه‌‌‌گری ایستاده‌‌‌اند.

در همین زمان، دغدغه‌‌‌های معیشتی نیز چاره‌‌‌یابی را دشوارتر کرده است. در برخی کشورها شاهد بوده‌‌‌ایم که حتی اقدامات زیست‌‌‌محیطی دولت‌‌‌ها به دلیل احتمال افزایش نرخ سوخت و کاهش مشاغل در صنایع معدنی و سوخت فسیلی موجب التهاب جوامع محلی شده است. شواهد حاکی از آن است که در سطح جهانی فقط اقلیتی از جمعیت به دولت‌‌‌های خود اعتماد کافی دارند یا در قبال تصمیمات آنها بی‌‌‌تفاوت هستند تا وارد مطالبه‌‌‌گری نشوند.

در چنین شرایطی، ذی‌نفعان اصلی شرکت‌‌‌ها خواهان موضوع‌‌‌گیری آنها در مسائل اجتماعی و سیاسی هستند. این عقیده وجود دارد که شرکت‌‌‌ها و مدیران آنها نمی‌‌‌توانند موضع سکوت در پیش بگیرند و باید به ایفای نقش‌‌‌های اجتماعی و سیاسی خود بپردازند. چنین مطالبه‌‌‌ای بسیاری از مدیران را ترغیب کرده است تا به خواسته ذی‌نفعان خود تن دهند.

بسیاری از مدیران عامل امروز، خود را کنشگر و سازمان‌‌‌هایشان را به عنوان نماینده تغییرات اجتماعی می‌‌‌دانند. در یک نظرسنجی جهانی سال ۲۰۲۱ توسط موسسه افکارسنجی گلوب‌‌‌اسکن (GlobeScan) و دانشگاه آکسفورد، مشخص شد که ۷۵ درصد از شرکت‌‌‌ها «میزانی تمایل» یا «تمایلی شدید» به کنشگری شرکتی دارند.

کنشگری مدیران عامل در آمریکا، از اوایل دوران نخست ریاست‌‌‌جمهوری دونالد ترامپ به چشم آمد. این روند به تدریج ادامه یافت و تا جایی پررنگ شد که نیویورک تایمز در سال ۲۰۱۸ آن را «نرمال جدید» خواند. دلیل این گرایش، آتش تند دولت ترامپ در مباحث حساس، میل او به باز کردن پای رهبران سازمانی به مسائل اجتماعی و البته جهت‌‌‌گیری خاص وی در مسائل زیست‌‌‌محیطی بود. البته بخش مهمی از دلایل، سیاست زیرکانه او بود. رهبران سازمانی و شرکت‌‌‌های کوچک و بزرگ، یکی از مهم‌ترین حامیان سیاسی ترامپ بودند و او با باز کردن پای آنها به سیاست و جامعه، دنبال پشتوانه‌‌‌ای برای خود بود. البته که سیاست‌‌‌های او را فقط می‌‌‌توان یک کاتالیزور دانست و مهم این است که دیگر فرضیات قدیمی مدیریتی جایگاه و اعتبار گذشته را ندارند.

کسب‌‌‌وکارهای بزرگ، دهه‌‌‌های طولانی با دقت از هر نوع موضع‌‌‌گیری جنجالی اجتناب می‌‌‌کردند. آنها هیچ‌گاه پیامی دوقطبی مخابره نمی‌‌‌کردند و خود را بی‌‌‌طرف نشان می‌‌‌دادند. از نگاه آنها، این بی‌‌‌طرفی به نفع آنها بود و می‌‌‌توانستند بدون ریسک به کار خود و فعالیت‌‌‌های اقتصادی‌‌‌شان مشغول باشند. همچنین می‌‌‌توانستند از جاروجنجال به دور بمانند و حامیان خود را از طیف‌‌‌های مختلف سیاسی حفظ کنند. اما آن زمین مرتفع بی‌‌‌طرفی که مانند سنگری مطمئن به نظر می‌‌‌رسید، روز به روز کوچک‌‌‌تر و شکننده‌‌‌تر شد. مدیران عامل نیز به تدریج دریافتند که با اتخاذ مواضع سنجیده و در زمان درست، می‌‌‌توانند مشتریان و کارکنان خود به هیجان آورند.

زمانی که دولت ترامپ از معاهده زیست‌‌‌محیطی پاریس خارج شد، طیف گسترده‌‌‌ای از کسب‌‌‌وکارها اعلام کردند که هنوز به این معاهده پایبند هستند. نایکی یکی از این شرکت‌‌‌ها بود. موضع زیست‌‌‌محیطی/اجتماعی آنها در مقابل رئیس‌‌‌جمهور آمریکا به همراه اسپانسری کالین کپرنیک، یکی از بازیکنان برجسته فوتبال آمریکایی و معترضان تصمیم ترامپ باعث شد که سهام این شرکت، سقف تاریخی جدیدی ثبت کند. سودآوری آنها نیز در همان بازه، دوبرابر شد.

تصمیم کنث فرازیر، مدیرعامل وقت شرکت داروسازی مرک (Merck) برای استعفا از شورای صنایع تولیدی ترامپ پس از سرکوب خشونت‌‌‌بار اعتراضات ویرجینیا نیز با تحسین گسترده افکار عمومی همراه شد. با چنین شرایطی، تعجبی ندارد که دانشجویان هم بی‌‌‌طرفی سیاسی را دیگر گزینه‌‌‌ای واقع‌‌‌گرایانه برای شرکت‌‌‌ها نمی‌‌‌دانند. بسیاری از آنها حتی باور نمی‌‌‌کنند که یک زمان چنین گزینه‌‌‌ای مرسوم بوده است.

با این حال، موضع‌‌‌گیری نیز اصول و زمانبندی درست می‌‌‌خواهد. یکی از نکات مهم این است که پس از موضع‌‌‌گیری، به ندرت و به دشواری می‌‌‌توان راهی برای عقب‌‌‌نشینی یافت. زمانبندی پیام‌‌‌ها نیز بسیار مهم هستند. از طرفی، موضع‌‌‌گیری کسب‌‌‌وکارها و مدیران عامل آنها در هر مسأله‌‌‌ای به معنای دعوت افکار عمومی به موشکافی و بررسی احتمال ریاکاری آنها است. به همین دلیل، شرکت‌‌‌هایی که شفافیت نداشته باشند یا در تاریخچه آنها، ذره‌‌‌ای ابهام اخلاقی دیده شود، خطر بزرگی در موضع‌‌‌گیری حین مطالبات اجتماعی تهدیدشان می‌‌‌کند.

برگرفته از کتاب: زمین مرتفع / نوشته آلیسون تیلور