چه کنیم وقتی از شغل جدیدمان متنفریم؟
مشاور عزیز،
دو هفته از استخدامم در شغل جدیدم میگذرد و از آن متنفرم. به من گفته بودند کارم ویراستاری است اما بعدا معلوم شد بیشتر کارهای اداری و ثبت اطلاعات است. اکثر اوقات دارم به این و آن تلفن میزنم تا اطلاعات بگیرم که البته معمولا جواب نمیدهند. در حال حاضر مجبورم تا دیروقت کار کنم. حتی آخر هفتهها هم کار میکنم تا بتوانم کارها را در یک بازه زمانی فشرده، تمام کنم و چون کارم به افراد ثالث بستگی دارد، نمیتوانم زمانم را بهتر مدیریت کنم. میدانم که استرس داشتن در شغل جدید، طبیعی است اما حس میکنم این شغل اصلا مناسب من نیست. حقوقش بالاتر از شغل سابقم است اما عنوانش، خیلی پایینتر است و نسبت به شغل قبلی، همخوانی کمتری با اهداف حرفهای بلندمدتم دارد. آیا به نظرتان، هم از نظر رزومه و هم به لحاظ اخلاقی، بهتر نیست همین حالا استعفا دهم؟ میتوانم در رزومهام به این شغل اشارهای نکنم به این امید که فورا یک شغل دیگر پیدا کنم. اینطوری، مسوولان مصاحبه (کارفرماهای بعدی) تصور میکنند بین دو شغل، کمی به خودم استراحت دادهام. یا فکر میکنید بهتر است کمی بیشتر اینجا بمانم و این شغل را در رزومهام ذکر کنم و توضیح دهم که چرا پس از مدت کوتاهی استعفا دادم؟
قبل از اینکه رسما استعفا دهم، میخواهم با مدیرم صحبت کنم اما تا الان، فرصتی پیش نیامده که این موضوع را مطرح کنم چون هم او خیلی مشغله دارد و معمولا جلساتمان را عقب میاندازد و هم خودم، بیشتر زمانم را در حال مکالمه تلفنی با تامینکنندهها هستم. کاملا مطمئنم که در مصاحبه، به هر دو نگرانیام اشاره کردم (هم حجم کار و هم ماهیت کار)، و به من اطمینان دادند که این شکلی نخواهد بود. اما دقیقا همین شکلی شد! آیا باید صرفا به خاطر شغل داشتن، شکرگزار باشم و صبر کنم تا شاید به آن عادت کنم و اوضاع بهتر شود؟ البته در حال حاضر حتی فکرش هم برایم وحشتناک است. یا بهتر است هر چه سریعتر جلوی ضرر را بگیرم؟
پاسخ: دوست عزیز، اگر آماده رفتن هستی، میتوانی بروی. لازم نیست به خاطر رزومه یا رعایت اخلاقیات، صبر کنی. اتفاقا اگر زودتر بروی، از هر دو نظر بهتر است. شاید دلایل دیگری برای صبر کردن داشته باشی، مثلا بخواهی اول شغل بعدیات را پیدا کنی و بعد استعفا دهی. اما از آن دو نظر، لازم نیست نگران باشی.
از نظر رزومه، اگر مطمئنی که به زودی، تحت هر شرایطی این شغل را ترک خواهی کرد، بهتر است زودتر اقدام کنی. در این صورت، میتوانی به راحتی آن را کلا از رزومهات خط بزنی و نیازی نیست به مصاحبهکنندگان بعدی توضیح دهی که چرا به این سرعت استعفا دادی. این موضوع، آنقدرها هم مساله مهمی نیست. میتوانی توضیح دهی که تو را برای انجام کار X استخدام کردند اما در نهایت مجبور شدی کار Y را انجام دهی. اما اگر کلا شغل را حذف کنی، دیگر نیازی نیست به اینها اشاره کنی. از سوی دیگر، اگر ماهها در این شرکت بمانی، احتمال آنکه بخواهی این شغل را در رزومهات بنویسی و توضیح دهی که آنجا چه کار میکردی، بیشتر میشود. از نظر اصول اخلاقی، اگر مطمئنی که میخواهی به زودی استعفا دهی، اگر همین حالا به کارفرما اطلاع دهی، کارشان راحتتر میشود. اگر اطلاع ندهی، آنها زمان بیشتری را صرف آموزش تو میکنند در حالی که خودت میدانی قصد ماندن نداری. اگر بگویی قصد استعفا داری و آنها هم فورا اقدام کنند، چون مدت زیادی از دور قبلی استخدام نگذشته، شاید بتوانند یکی از کارجوهایی را که همراه با تو، در صف استخدام بوده و به این شغل علاقهمند بوده استخدام کنند به جای اینکه فرآیند استخدام را از صفر شروع کنند. البته موقع استعفا این مساله نباید ذهنت را درگیر کند. تو باید کاری را انجام دهی که به صلاحت است همانطور که آنها هم کاری را میکنند که به صلاحشان است. اما چون درباره اصول اخلاقی سوال کردی، بدان که در حق آنها ظلم نمیکنی.
اینکه بخواهی به مدیرت در یک شرکت جدید بگویی قصد استعفا داری، شاید حس عجیب و غریبی باشد اما این حق توست که اگر شغلت، با آنچه به تو وعده دادهاند متفاوت است، بخواهی استعفا دهی (مخصوصا که در مصاحبه به تو اطمینان داده بودند که خاطرت جمع باشد). در واقع، اگر کسی در این ماجرا، اصول اخلاقی را زیر پا گذاشته باشد، شرکت تو است. این تقصیر آنهاست، نه تو و وقتی چنین اتفاقی میافتد، لازم نیست آنجا بمانی. با وجود این، از آنجا که تنها دو هفته از استخدامت گذشته، بهتر است این احتمال را در نظر بگیری که آنچه تا امروز در این شرکت تجربه کردهای، موقتی است و قرار نیست ادامه پیدا کند. مثلا شاید منتظرند تا کاملا آموزش ببینی و بعد شغل را تمام و کمال به تو بسپارند. یا شاید به عنوان جانشین موقتی یکی از کارمندها مشغول به کار شده باشی، بدون اینکه خودت متوجه باشی. با توجه به چیزهایی که گفتی، به نظرم مساله، این نیست اما بهتر است قبل از تصمیمگیری، مطمئن شوی و سادهترین راه، این است که با مدیرت صراحتا درباره عدم تطابق وظایف صحبت کنی، چون شاید این مشکل حل شدنی یا موقتی باشد. از آنجا که او همیشه سرش شلوغ است، باید به او بگویی که کارت واجب است. ایمیلی بفرست و بنویس: «میدانم مشغلهتان زیاد است اما آیا امکانش هست همین هفته، نیم ساعت وقت بگذارید و درباره شرایط فعلی صحبت کنیم؟ شغل من تا الان، بیشتر کارهای اداری بوده تا ویراستاری. میخواستم از خودتان بپرسم وظایف این شغل، چیستند؟» یک مدیر خوب، وقتی پیامت را ببیند برای صحبت با تو وقت میگذارد.
وقت دیدار، باید تا جایی که ممکن است شرایط را شفاف برایش ترسیم کنی. به خاطر ملاحظه، حاشیه نرو. چیزی در این مایهها بگو: «من این نگرانیام را در جلسه مصاحبه هم مطرح کردم و آن موقع به نظر میرسید که محور اصلی این شغل، تالیف و نوشتن است. آیا امکانش هست که همان کاری را انجام دهم که دربارهاش توافق کردیم؟ یا وظیفه اصلی این شغل، کارهای اداری و ثبت اطلاعات است؟»
معلوم نیست از دل این گفتوگو چه چیزی بیرون بیاید. شاید مشکل به راحتی حل شود. شاید رئیست نمیدانسته که چقدر کارهای اداری روی سر تو ریختهاند. یا شاید کسی که وظایف ویراستاری را تقسیم میکند، خبر ندارد که تو استخدام شدهای. شاید هم وعدههای مبهم به تو بدهند مبنی بر اینکه در آینده، کار مورد نظرت را به تو خواهند سپرد اما مشخص نکنند چه زمانی. به این موضوع با شک و تردید نگاه کن. حتما دلیلی داشته که در جلسه مصاحبه، نگران این مساله بودی و حالا حجم کاری که روی دوش تو است، گواهی بر آن نگرانیهاست.
اما ممکن است هیچکدام از گفتههای مدیرت، به تو اطمینان ندهد که شرایط به زودی تغییر خواهد کرد. در این مرحله، هر آنچه از دستت برمیآمده انجام دادهای. اگر مطمئن شدی که شغل مربوطه، همین است که هست و چیزی نیست که دنبالش بودی، این شغل را ببوس و کنار بگذار.