از آخرین مصاحبه تا دریافت پیشنهاد شغلی؛ دوران انتظار را چطور بگذرانیم؟
به سوی یک شغل جدید
فرض کنید با شرکتی مصاحبه کردهاید و موفق شدهاید دور آخر مصاحبهها پیش بروید و حالا منتظرید تا به شما خبر بدهند که قصد استخدامتان را دارند یا نه. این بازه زمانی واقعا عذابآور است. در این مدت چه کار کنیم؟ آیا فرستادن یک نامه تشکر دستنوشته، منطقی و رایج است؟ یا ایمیل بهتر است؟ آیا باید با مدیر استخدام تماس بگیریم؟ چقدر باید صبر کنیم و سپس پیگیری کنیم که آیا تصمیم گرفتهاند یا نه؟ و چه کنیم که در این مدت، فکر شغل مربوطه ذهنمان را درگیر نکند؟
کارشناسان چه میگویند؟
جان لیز، استراتژیست ساکن بریتانیا و نویسنده کتاب «به سوی شغل جدید» میگوید: «دوره انتظار بین مصاحبه و تصمیمگیری کارفرما استرسآور است، چون معمولا میزان عجله و حس اضطرار شما و شرکت به یک اندازه نیست. تمام تمرکز شما، تمام فکر و ذکرتان این است که آیا استخدام میشوید یا نه، اما آنها کلی کار و مشغله دیگر دارند.» لیز هشدار میدهد که طی این دوره، شما در خطرید؛ خطر «رفتارهای آسیبزا». مثلا ممکن است به تواناییهای خودتان شک کنید. یا کاری کنید که کارفرما فکر کند مستاصل هستید. و بدتر از همه، دنبال کارهای دیگر نروید. جان سالیون، استاد مدیریت دانشگاه سانفرانسیسکو و نویسنده کتاب «هزار راه استخدام استعدادهای برتر» معتقد است گرچه تصمیمگیری استخدام در دست شما نیست، اما این به معنای ناتوانی شما هم نیست. چند اقدام فوری هست که میتوانید پس از مصاحبه انجام دهید. این اقدامات میتوانند برای شما مزیت رقابتی ایجاد کنند:
* تشکر کنید
ضروریترین وظیفه شما پس از مصاحبه، تشکر از کسانی است که وقت گذاشتهاند و با شما صحبت کردهاند. طبق گفته سالیون، باید این پیام را انتقال دهید که بابت شغل مربوطه، هیجان دارید و مطمئنید که آن را میخواهید. او همچنین پیشنهاد میکند که پیام خود را با اشاره به چند اتفاق مثبتی که طی مصاحبه افتاده، «شخصیسازی» کنید. اگر مصاحبه در شرکت بوده، میتوانید یک نامه تشکر سنتی و دستنوشته برایشان بفرستید. لیز معتقد است این روش، هم باکلاس است و هم نشاندهنده این است که نامه را شخصا و مشخصا برای آنها نوشتهاید. اگر مصاحبه مجازی بوده، بهتر است از همان روشهای دیجیتالی برای ارتباط استفاده کنید. اگر اطلاعات تماس مسوول مصاحبه را ندارید ولی برای تعیین زمان مصاحبه، با فرد دیگری صحبت کرده بودهاید، میتوانید به آن فرد ایمیل بزنید. به او بگویید که بابت وقتی که او و سایر مسوولان مصاحبه در اختیارتان گذاشتهاند، سپاسگزارید. حواستان باشد نام کسانی را که با آنها صحبت کردهاید ذکر کنید. فرض را بر این بگذارید که ایمیل شما فوروارد خواهد شد. همچنین میتوانید مسوولان مصاحبه را در لینکدین پیدا کنید و آنجا از آنها تشکر کنید.
* اطلاعات تکمیلی بفرستید
سالیون پیشنهاد میکند که علاوه بر نامه تشکر، یکسری اطلاعات دیگر بفرستید، مثل نمونه کاری که دربارهاش در مصاحبه صحبت کردهاید. او میگوید: «ارسال اطلاعات تکمیلی میتواند مهر تایید بیشتری بر صحبتهای شما باشد و روی تصمیمشان تاثیر بگذارد.» در کنار این اطلاعات، لیز توصیه میکند یک مقاله خبری مرتبط با سازمانشان را نیز ارسال کنید. این مقاله میتواند مربوط به تکنولوژیای باشد که این شرکت قصد دارد راهاندازی کند یا درباره تاثیر کرونا بر کسبوکار آنها یا یک ترند مرتبط با آنها. او میگوید: «شما با انجام این کار، خیلی ظریف و غیرمستقیم به آنها میگویید من نیازهایتان را میشناسم.»
* بر وسوسه «دوبارهکاری» غلبه کنید
سالیون میگوید فکر کردن به اشتباهات و سوالاتی که طی مصاحبه جواب ندادهاید، کاملا طبیعی است. به باور او، هر کسی پس از خروج از جلسه مصاحبه به این فکر میکند که «کاش فلان حرف را نمیزدم و به جایش، این را میگفتم.» گرچه ممکن است وسوسه شوید که تلفن را بردارید و سوالاتی را که اشتباه جواب دادهاید اصلاح کنید، اما خرد حکم میکند که به این وسوسه غلبه کنید. لیز اذعان میکند جواب شسته رفته شما گرچه میتواند اطلاعات مفیدی به مدیر استخدام بدهد، اما خطرش این است که نیازمند و مستاصل به نظر خواهید رسید، چون بعید است که آن جواب بیعیب و نقص، تصمیم آنها را زیر و رو کند. پس بهتر است بگذارید همه چیز روال طبیعی خودش را طی کند.
* گاهی استثنا قائل شوید
طبق گفته لیز، تنها استثنا در مورد این قاعده، مربوط به زمانی است که بخواهید یک اطلاعات مفید را به گفتوگویتان اضافه کنید. مثلا، شاید سند یا اطلاعاتی مربوط به خودتان داشته باشید که یکی از ایرادات آنها را رفع خواهد کرد. این ارزشش را دارد که مطرحش کنید. در اینجا، لحنتان خیلی مهم است. لیز میگوید: «نباید طوری حرف بزنید که انگار دارید فرآیندشان را مورد انتقاد قرار میدهید.» سربسته نگویید که مسوول مصاحبه فراموش کرده در مورد این موضوع سوال کند. به جایش میتوانید بگویید: «واقعا از گفتوگو لذت بردم و میخواهم درباره موضوعی که از زمان مصاحبه به ذهنم رسیده صحبت کنم که فکر میکنم شاید بخواهید بدانید.» لیز تاکید میکند که صحبتهایتان باید «گرم، حرفهای و مختصر» باشد.
* با چیزهای مثبت حواس خود را پرت کنید
صبر کردن برای شنیدن خبر استخدام میتواند استرسزا باشد، پس سعی کنید زیاد به آن فکر نکنید. طی این مدت، بهدنبال حواسپرتیهای مثبت باشید. به سرگرمیهایتان بپردازید. کمی ورزش کنید. سراغ رمانی بروید که روی میزتان است. لیز همچنین پیشنهاد میکند که با دوستان و همکارانی که کمک میکنند حس بهتری نسبت به خودتان داشته باشید، وقت بگذرانید. با افرادی از دایره ارتباطی حرفهایتان صحبت کنید و بپرسید که چطور میتوانید برای فرصتهای شغلی مختلف، ایده پیدا کنید. از آنها بپرسید که سایر کارجوها طی فرآیند مصاحبه چه اشتباهاتی میکنند. خیلی چیزها یاد خواهید گرفت که کمک میکنند مستاصل بهنظر نرسید و بیش از حد پیگیر نشوید.
* ارزیابی کنید
یکی دیگر از راههای استفاده مفید از این زمان، این است که ببینید آیا اصلا این شغل را میخواهید یا نه (البته با این فرض که به شما پیشنهاد دهند)؟ لیز میگوید حتی اگر پیشنهادی نگیرید، باز هم میتوانید در این مدت اطلاعات جمعآوری کنید. او میگوید: «میتوانید با آشناهایتان در همین حوزه تماس بگیرید تا درباره پشت پردههای شغل و سازمان مربوطه اطلاعات بهدست آورید. البته، اگر شغل را به شما پیشنهاد دهند، قطعا بررسیهای بیشتری خواهید کرد چون باید تصمیم بگیرید که شغل را میخواهید یا نه.» سالیون میگوید این دوران، زمان مناسبی است که معیارهای پذیرش خود را نهایی کنید. مثلا حداقل حقوق موردنظرتان را تعیین کنید و درباره نحوه مذاکره بر سر سایر جزئیات مهم، برنامه بریزید. او میگوید: «هدف این است که برای تماس پیشنهاد آنها آماده باشید اما مواظب باشید که به خودتان امید واهی ندهید.»
* فرصتهای دیگر را از دست ندهید
لیز میگوید: «از سوی دیگر، باید خودتان را برای خبر بد آماده کنید. دهها دلیل وجود دارد که شغل را به شما ندهند. ممکن است سازمان تغییر مسیر دهد. ممکن است استخدامها به حالت تعلیق دربیاید یا یکی از مدیران ارشد تصمیم بگیرد که فعلا نمیخواهند برای این جایگاه نیرو بگیرند.» به همین علت باید بهدنبال فرصتهای دیگر باشید. او میگوید: «تاثیرات ویرانگر رد شدن را پیشبینی کنید. اگر با شرکتهای دیگر درحال مذاکره باشید، قطعا جواب رد این شرکت تاثیر کمتری روی شما خواهد گذاشت. اگر به خاطر یک شرکت، تمام زندگیتان را متوقف کرده باشید، این تجربه میتواند شما را از درون تحلیل ببرد.»
* درباره زمان پیگیری، فکر کنید
تصمیمگیری در مورد اینکه قبل از پیگیری، چقدر باید صبر کنید، آسان نیست. لیز میگوید: «نباید شبیه کسی باشید که دارد شغل را از آنها گدایی میکند.» دائما تماس گرفتن با کارفرما میتواند جایگاه شما را تضعیف کند. سالیون پیشنهاد میکند که در مصاحبه نهایی از مدیر استخدام بپرسید: «فکر میکنید چقدر طول میکشد تا تصمیم بگیرید؟» اگر گفتند «یک هفته» شک کنید چون معمولا کارها بیشتر از زمان برنامهریزی شده طول میکشد. اما میتوانید در آن چارچوب زمانی، پیگیر موضوع باشید تا بدانند که هنوز هم به آن شغل علاقهمندید. اما «مودب باشید و زیاد پافشاری نکنید.» یک ایمیل با این مضمون کافی است تا شما را از بقیه کارجوها متمایز کند: «هیچ پاسخی لازم نیست. فقط میخواستم بدانید که هنوز هم به این شغل علاقهمندم.»
توصیهها در عمل
* بهدنبال شغلهای دیگر هم باشید و فکرتان را درگیر نکنید
پر اوستروم میگوید معمولا بعد از مرحله نهایی مصاحبه استرس دارد، اما سعیاش را میکند که آرام بماند و روی چیزهای دیگر تمرکز کند. او به خودش یادآوری میکند که کارش عالی بوده. او میگوید: «وقتی چیزی از دست من خارج میشود، دیگر کاری از دست من برنمیآید.»
سال گذشته، او با یک شرکت تولیدی B۲B مصاحبه کرد. پس از چند دور مصاحبه، به او گفتند که او و یک نفر دیگر به مرحله نهایی راه یافتهاند. او هیجان داشت و از افرادی که با او مصاحبه کرده بودند، خوشش میآمد. او میگوید: «شغلش حسابی با من جور بود و شرکت، جای رشد و پیشرفت داشت. حس خوبی به من میگفت که قبولم.» پس از آخرین مصاحبه، او یک ایمیل تشکر به مدیر استخدام فرستاد و دوباره علاقهاش به شغل مربوطه را اعلام کرد. او میگوید: «طی مدت انتظار، از فکر کردن به آن شغل خودداری کردم چون بهدنبال کارهای دیگر بودم و برای فکر کردن وقت نداشتم. دائما بهدنبال فرصتهای دیگر بودم، انگار که اصلا اتفاقی نیفتاده. به شرکتها رزومه میفرستادم و مصاحبه میکردم. این بهترین راه برای سرگرم شدن بود.»
یک هفته بعد، او فهمید که شغل را به آن یکی کارجو پیشنهاد دادهاند. او میگوید: «ناامیدی را با تمام وجود حس کردم. اما به خودم یادآوری کردم که قضیه را شخصی نکنم.» او به گسترش ارتباطاتش ادامه داد و اوایل امسال، بهعنوان مدیر ارشد بازاریابی در Chief Outsiders استخدام شد و حالا با چندین شرکت B۲B کار میکند. او میگوید: «موقعیت فوقالعادهای است. حالا میتوانم هر روز تجربیات عمیقم در زمینه بازاریابی را با مشتریانی که نیاز دارند به اشتراک بگذارم.»
* مثبت بمانید و گزینههایتان را باز بگذارید
جک گارنیر، کارمند حوزه مالی، طی دوران کرونا بهدنبال یک شغل جدید بوده و در چندین مصاحبه هم شرکت کرده. هنوز کسی انتخابش نکرده اما میداند که کاریابی، بازی با اعداد است. او میگوید: «الان بازار در دست کارفرمایان است و من این را پذیرفتهام. بیشتر اوقات، ممکن است من گزینه مناسبی نباشم یا گزینه بهتری وجود داشته باشد. اما بالاخره اتفاق میافتد. هر چه با آدمهای بیشتری حرف بزنم، بیشتر مصاحبه کنم و بیشتر درخواست دهم، شانسم بیشتر خواهد بود.»
دو تا از مصاحبههای اخیرش در ذهنش مانده. یکی از شرکتها از او خواستند که چند تست آنلاین بدهد، خودش را از طریق ویدئو به سایر کارکنان معرفی کند و با چهار عضو مدیران اجرایی مصاحبه کند. او میگوید: «کلی برایش زمان گذاشتم.» در کل از او راضی بودند و در مصاحبه آخر گفتند که او یکی از فینالیستهاست و طی چند روز به او خبر میدهند.
بعد از چند روز، او از طریق ایمیل به آنها اعلام کرد که به آن شغل علاقهمند است و پرسید که آیا تصمیم گرفتهاند یا نه. در همین حین، به گسترش ارتباطات و کاریابی ادامه داد. او میگوید: «تمام روز پای تلفن ننشسته بودم، گرچه این موضوع در ذهنم بود.»
از آن شرکت هیچ خبری نشد. او میگوید: «جوابم را گرفتم. سکوتشان، خودش جواب بود.» حالا پس از یک ماه، او دوباره به مرحله نهایی استخدام در یک شرکت راه یافته. برای مدیری که با او مصاحبه کرده بود، یک نامه تشکر فرستاد و محترمانه پرسید که تصمیمگیری برای استخدام چقدر طول میکشد. به او گفتند یک هفته.
او میگوید: «من این روش را نمیپسندم که باز هم پیگیری کنم. سعی میکنم طی مصاحبه، نظر مسوول مصاحبه را جلب کنم. باید تعادل را حفظ کنم. نمیخواهم فکر کنند احساس ناامنی دارم اما میخواهم بدانند که شغل را میخواهم.»
جک فعلا درباره شرکت اطلاعات بیشتری کسب میکند و ارزیابیهای لازم را انجام میدهد. همزمان، برای جاهای دیگر نیز درخواست میفرستد. او میخواهد گزینههای دیگری هم داشته باشد. او اعتراف میکند که کاریابی گاهی طاقت فرساست و میگوید: «گاهی بهنظرم همه چیز به خوبی پیش میرود و امید دارم. ناگهان همه چیز خراب میشود. انگار قلب آدم میشکند.» اما حتی وقتی بیروحیه میشود، احتمالات را به خودش یادآوری میکند: «کافی است یکی از اینها بشود.»