روابط عمومی و گرداب تبلیغات
این در حالی است که وقتی یک برند تجاری با تبلیغات مانوس میشود، به نوعی دچار اعتیادی میشود که وابستگی به آن هزینه و ملال دارد و دلبستگی به آن عوارض. درست مثل همنشینی میماند که روی ما تاثیر دارد، اما خود ما آن تاثیر را درک نمیکنیم. یک نام تجاری جدید را با کمک روابط عمومی (Public relations) و اطلاعرسانی و تبلیغات (publicity) میتوان ارائه و تثبیت کرد. روابط عمومی (PR) این امکان را در اختیار شما میگذارد که پیام تبلیغاتی خود را به شکلی غیرمستقیم و با کمک گروه سوم (Tird Party) در بازار با کمک رسانههای جمعی به گوش مخاطب برسانید. روابط عمومی دارای اعتبار است، اما تبلیغات فاقد آن است. ممکن است بتوانید با یک برنامه تبلیغاتی بسیار حساب شده و با طراحی یک کمپین ۳۶۰ درجه روی مخاطبان خود تاثیر مثبت بگذارید، اما با کمک روابط عمومی میتوان آسانتر و بهتر به نتیجه دلخواه رسید.
هنگام مشاوره به مشتریان، معمولا اولین توصیه این است که هر برنامه جدید بازاریابی باید در ابتدا با اطلاعرسانی آغاز شود و به تدریج و پس از دستیابی به اهداف اولیه روابط عمومی، برنامهریزی تبلیغاتی پیرامون آن صورت بگیرد. برای مدیرانی که زیر سلطه فرهنگ تبلیغات هستند، این یک ایده نوین و انقلابی و برای دیگران، یک تکامل طبیعی در تفکر بازاریابی به شمار میرود. تبلیغات باید در دو محور زمانبندی و قالب، از روابط عمومی پیروی کند. تبلیغات در واقع ادامه روند روابط عمومی، با استفاده از ابزارهای متفاوت است و باید پس از گذراندن چرخه روابط عمومی آغاز شود. مهمتر از آن این است که قالب موضوعی یک کمپین تبلیغاتی بهگونهای انتخاب شود که بتواند مفهومی را که روابط عمومی در ذهن مخاطب ایجاد کرده است تکرار کند. اما با این همه مرحله تبلیغات در بازاریابی را هم نباید دستکم گرفت. در واقع روابط عمومی و تبلیغات مکمل یکدیگر هستند و هیچگاه نباید یکدیگر را تنها بگذارند. یک کمپین تبلیغاتی باید فقط از سوی یک نام تجاری قدرتمند و خوشنام یا شرکتی اجرا شود که بتواند به تعهداتی که در تبلیغاتش مطرح کرده است پایبند بماند.
تبلیغاتچیها در برخی موارد با استفاده از تاکتیک «لوسکردن» به معنای کوچک شمردن روابط عمومی، کاربرد آن را در درجه دوم اهمیت قرار میدهند و آن را تنها برای مواقع بحرانی یا مرحله آخر کار تبلیغاتی مناسب میدانند و به همین جهت مدیران و متفکران روابط عمومی در موارد بسیار در جلسات تصمیمسازی و اتاقهای فکر تبلیغات چیها در حضور مدیران عامل برندها حضور ندارند؛ چراکه میتوانند سهلکننده بسیاری از معضلات پیچیده شرکتهای تجاری باشند که شرکتهای تبلیغاتی نهتنها توان رفع آنها را ندارند، بلکه هزینههای سرباری را برای حل آن مشکل به مدیران تحمیل میکنند. امروزه برای بسیاری از شرکتها، روابط عمومی حیاتیتر از آن است که بخواهد در درجه دوم و پس از تبلیغات قرار بگیرد. در دنیای امروز ما شاهد جابهجایی در نقشها و کارکردها هستیم، این روابط عمومی است که میتواند در جایگاه یک رهبر، یک برنامه بازاریابی را هدایت کند و به هدف برساند.
ارسال نظر