پروپاگاندا خریدار ندارد
تلویزیون در تمام جهان ساختار و کارکردی مخصوص به خود را دارد که در تمام دنیا تقریبا مشابه است. این کاربرد و شیوه استفاده از آن است که ممکن است در بین آدمای متفاوت از کشورهای مختلف تفاوت داشته باشد. بهعنوان مثال برای برخی مثل مردی که همسر خود را از دست داده و فرزندانش هماکنون دور از او زندگی میکنند تلویزیون نقش همدمی را دارد که با آن زندگی را بهتر سپری میکند که یک کاربرد خاص است، اما کارکرد تلویزیون و ساخت آن در تمام جهان یکسان است. اما در کشور ما ۴۰ سال است که ساختار صدا و سیما به هم زده شده و یک ساختار مندرآوردی که با ساختار تلویزیون به هیچوجه همخوانی ندارد بنا شده است.
این ساختار را در قانون اساسی تغییر دادند و به زعم خود آن را درست کردند و بعد هم تغییرات دیگری در آن دادند که باعث شد این ساختار متناسب با ماهیت تلویزیون نباشد. ساختار تلویزیون متناسب با شرایط جامعه نیست. ساختار تلویزیون و مخصوصا صدا و سیما باید پارودینامیک و بهروز باشد؛ هم بدنه آن و هم ساخت آن تا خوب حرکت کند.
بهتبع این ساختار از تلویزیون تولیداتی در این چهل سال دیدهایم که این ساختار متناسب با کارکرد واقعی آن نبوده است. بزرگترین کارکرد آن تبلیغات مستقیم و غیرمستقیم ایدئولوژیمسلک حاکم بر آن طی این چهل ساله انقلاب اسلامی ایران است. کسی تلویزیون نمیخرد برای اینکه مصرفکننده پروپاگاندای یک جناح خاص باشد یا اینکه اختیار انتخاب موضوعات دیگری را نداشته باشد. در صورتی که در سالهای دهه۱۳۶۰ وضعیت به این صورت بود و مردم کشور ما فقط دو کانال تلویزیونی داشتند و فقط مجبور به انتخاب آن دو بودند و کار دیگری نمیتوانستند انجام دهند و دسترسی به هیچ شبکه دیگری نیز میسر نبود. وقتی یک ساختار کارکرد خاصی داشته باشد و کارکرد و کار ویژه دیگری به آن تحمیل شود نتیجه این میشود که ساختار موجود تحمیلی که با ساختار و کارکرد اصلی تلویزیون همخوانی ندارد، کار ما را راه نمیاندازد و مردم با آن رابطه برقرار نمیکنند و سیستم شروع میکند به لرزش و لغزش و با دشواری و مشکلات مواجه میشود. برای اینکه کار پیش برود و مشکل حل شود، نتیجه این میشود که یک روز تصمیم بگیرند افرادی مثل اکبر آقا رئیس شوند تا مشکل را حل کنند و وقتی نتیجه نگرفتند باز افرادی مثل اصغر آقا رئیس آن میشوند. این سازمان اصل قضیه و مخاطب خود را از دست میدهد و اینجاست که مردم به مقبولیت و کارکرد این رسانه شک میکنند و علاقه خود به آن را از دست میدهند. صدا و سیمای ایران ۴۰ سال است از این ساختار و کارکرد برخوردار است که به هیچوجه ماهیت تلویزیون در هیچ جای جهان نبوده و نیست. کارکرد تلویزیون در سطح جهان تعریف مشخصی دارد.
از حوزه سرگرمی گرفته تا فرهنگسازی و آموزش در انواع شاخههای مختلف اجتماعی، هنری، سیاسی و... . در این رویکرد بیش از هر چیز به نیاز و خواسته مخاطب توجه میشود. مدلهای مختلف از جامعه هدف تدوین شده و خواستهها و علایق و سلیقه مخاطب در نظرسنجیهای مدون تعیین میشود. اتفاقی که اگر در صدا و سیمای ایران رخ میداد اکنون شاهد شرایط به مراتب بهتر و اساسا متفاوتی بودیم.
ارسال نظر