تولید برنامه در تلویزیون به کدام سو میرود؟
تشدید استراتژی تقلید و تبلیغ در سیما
تلویزیون در ساعات اوج پرمخاطبش اقدام به پخش برنامههایی میکند که به ظاهر برنامههای ترکیبی و تولیدی هستند اما درصد بسیار بالایی از محتوای آنها به شیوه بسیار مشهودی تبلیغات و رپرتاژ آگهی است. این شیوه برنامهسازی آن هم در زمان پیک تلویزیون شیوهای غیرحرفهای است که البته مخاطبان این رسانه را آزار میدهد. از سوی دیگر ادامه استراتژی تقلید در تلویزیون بیش از گذشته با وضوح انجام میشود. اگر پیش از این برنامههایی مثل خندوانه یا دورهمی با اتهام تقلیدی بودن روبهرو بودند، برنامهسازان سیما با توجیه «بومیسازی» در برابر انتقادها میایستادند. مهراب قاسمخانی کارگردان قسمتهای اولیه «دورهمی» بعد از برملا شدن کپی بودن این برنامه واکنش تندی به این گفتهها نشان داد و برخیها را به علاقه داشتن برای مچگیری متهم کرد و بومیسازی برنامهها در دنیا را امری طبیعی دانست.
حسین کرمی مدیر شبکه نسیم نیز در برابر انتقادها گفته بود: «موضوع تقلید در برنامهسازی بسیار عامیانه در رسانهها و فضای مجازی مطرح شده است. بهرهگیری از ساختارهای متداول و موفق برنامهسازی تقلید نیست و کپی کردن به معنی برداشت عینی نسخهای از برنامهای دیگر بدون تغییر محتوا، فرم، اجرا، موضوع و... است. درصورتیکه در همه جای دنیا مرسوم است که تجارب موفق برنامهسازان دنیا در ایجاد یک ساختار یا فرم برنامهسازی دستمایه ساخت خیلی از برنامهها در کانالهای تلویزیونی در کشورهای مختلف میشود.» در آن زمان جذابیت برنامههای خندوانه و دورهمی، خیلی زود دامنه انتقادها درباره کپیکاری را کمرنگ کرد. با این حال در روزهای اخیر با پخش برنامهای تازه از احسان علیخانی به نام عصر جدید، دوباره موضوع کپیکاری در تلویزیون مورد توجه قرار گرفته است.
استراتژی تبلیغ
از زمانی که دولت روحانی تصمیم گرفت بودجه سازمان صداوسیما را با نظارت بیشتری پرداخت کند و در همین راستا بخشهایی از آن را کاهش داد، مدیران این رسانه روی تبلیغات تمرکز بیشتری کردند. تبلیغات آشکار بهعنوان «پیام بازرگانی» که بخشی از میانبرنامههای تلویزیون بود، حجم بسیاری از زمان تلویزیون را به خود اختصاص داد و کار به جایی رسید که تاثیر تبلیغ در تلویزیون کاهش پیدا کرد. دلیلش هم این بود که مخاطبان این رسانه همزمان با پخش آگهی یا کانال را عوض میکردند یا آن را روی تنظیم بیصدا میگذاشتند. کاهش اثرگذاری این شیوه تبلیغی در تلویزیون، مدیران سیما را به سمت تولید برنامههای تبلیغی و رپرتاژی سوق داد. اما حالا حجم بسیار بالای تبلیغات رپرتاژی، بار دیگر انتقادهای تند و تیزی را شکل داده است.
روز گذشته «ایسنا» در گزارشی نوشت: «تلویزیون مدتی است که یک مجتمع آموزشی غیردولتی را که در مقاطع مختلف تحصیلی دانشآموز میپذیرد تبلیغ میکند؛ این در حالی است که در ماههای اخیر انتقاد به پخش بیرویه تبلیغات موسسات آموزشی کنکور به شدت متوجه صداوسیما بوده است و در نهایت معاون سیما را بر آن داشت که دستور دهد باید این قبیل تبلیغات در تلویزیون به نصف کاهش پیدا کند.» اما همچنان در ساعات پربیننده تلویزیون از آنتن شبکه رسمی رسانه ملی یعنی شبکه اول سیما، برنامههای رپرتاژی برای مردم پخش میشود. این در حالی است که در چند ماه اخیر بحثهای زیادی درباره لزوم لغو کنکور و تکالیف شبانه دانشآموزان مطرح شده بود. گویا حالا تلویزیون تصمیم گرفته تا مدارس غیرانتفاعی را از طریق آنتن ملی تبلیغ کند. به نظر میرسد که سیما بر ساخت برنامههای رپرتاژی و فروش زمان و حوصله مخاطبان در آنتن ملی اصرار دارد. آیا مدیران این سازمان به دامنه گسترده انتقادها از سوی مخاطبان و کارشناسان پاسخ میدهند؟
استراتژی تقلید
رسانه ملی در سالهای اخیر در مقابل دو رقیب دیگر رقابت سختی را تجربه کرده است. یکی فضای مجازی است و دیگری برنامههای ماهوارهای. این رقابت در کمتر موردی به نفع سیما تمام شده است. کاهش جذابیت برنامههای صدا وسیما، افت کیفی سریالها و... از مهمترین رخدادهایی است که در سالهای اخیر در سازمان صدا وسیما اتفاق افتاده است. اما برای گریز از این بحران، مدیران سیما تصمیم گرفتند تا با کپیبرداری از برنامههای محبوب خارجی، یا اصطلاحا بومیسازی آنها برای سیما جذابیتی دست و پا کنند. برنامه اخیر احسان علیخانی با عنوان عصر جدید نمونهای از همین نوع برنامهها است. فارغ از همه این نکات منفی و مثبت درباره «عصر جدید» مهمترین پرسش کماکان درباره این برنامه تبیین لزوم این حجم از «کپیبرداری» در تولید یک برنامه «استعدادیابی» است. به خصوص که تلویزیون سالهاست در این زمینه دست به آزمون و خطا زده و تلاشهای متعددی در زمینه تولید برنامههای استعدادیابی (با کپیبرداریهای تاحدودی نامحسوس!) در حوزههای مختلف داشته و امروز احتمالا انتظار توضیح و استدلال برای رسیدن به این «نسخهبرداری عین به عین» چندان بیراه نیست.
استفاده از پلتفرمهای استاندارد و تا حدودی مشترک در برنامهسازی اتفاقی مرسوم در صنعت «سرگرمی» و تولیدات تلویزیونی در جهان است اما عطش برنامهسازی مانند شبکههای ماهوارهای که مدتی است در شبکههای مختلف تلویزیون به راه افتاده و احتمالا بیارتباط با معضل «افت مخاطب» نیست، فراتر از استفاده از قالبها و بهنوعی تن دادن به قالبها است. نمونه موفق برنامههایی مانند «حالا خورشید» و «خندوانه» بهخوبی موید این واقعیت است که میتوان در قالبهای استانداردجهانی یک «برنامه خلاقانه ایرانی» تولید کرد و این طبیعتا متفاوت از بازسازی یک برنامه کاملا خارجی صرفا «به زبان فارسی» است! این در حالی است که این شیوه برنامهسازی گویا برای نوروز امسال هم در اولویت سیما قرار دارد. گویا برنامه «ستارهساز» که قرار است نوروز ۹۸ روی آنتن برود نیز برنامهای مربوط به حوزه استعدادیابی است که البته منتقدان میگویند این برنامه نیز از روی نمونههای موفق خارجی کپی برداری شده است. اگرچه صرف مشابهسازی یا اقتباس از برنامههای موفق خارجی بد نیست اما باید توجه کرد که جذب مخاطب از این مسیر و تسلیم کامل دربرابر قالبهای آزموده نشاندهنده خالی بودن دستاوردهای سیما در طول چهار دهه برنامهسازی است. برای عبور از این ابهامات و اثبات دستاوردهای مثبت مسیر بسیار دشواری پیش روی سیما است.
ارسال نظر