خوشبختانه کتابی به فارسی در دست داریم که می‌توان ریشه‌های رخدادها ونزوئلای امروز را در آن یافت. «معمای فراوانی: رونق‌های نفتی و دولت‌های نفتی» نوشته تری لین کارل با ترجمه جعفر خیرخواهان در سال ۱۳۸۸ منتشر شد اما شاید در کوران حوادث سال ۸۸ به اندازه کافی دیده نشد.

درآمد کشورهای عضو اوپک در سال‌های ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۴ یازده برابر (ص. ۲۶) و سیاست و اقتصاد این کشورها نفتی شد. شاه ایران از تمدن بزرگ سخن می‌گفت اما سقوط کرد، و سرنوشت بقیه نیز بسیار ناخوشایند بود. پابلو آلفونسو بنیان‌گذار اوپک می‌گفت «نفت مدفوع شیطان است. ما در مدفوع شیطان غرق می‌شویم» کارل شرح می‌دهد که چرا کشورهای نفتی در مدفوع شیطان غرق شدند.

ادعای نویسنده این است که «وابستگی به یک کالای صادراتی خاص نه فقط طبقات اجتماعی و نوع رژیم‌های حکومتی را شکل می‌دهد، ... بلکه خود نهادهای حکومت، چارچوب تصمیم‌گیری و تصمیمات حساب‌گرانه سیاستمداران را نیز شکل می‌دهند.» (ص. ۳۰) کشورهای فروشنده به دلیل وابستگی به درآمدهای خارجی و فقدان پایه مالیاتی درست دچار وضعیت «فقدان نظام اداری مرکزی منسجم و کاملاً نهادینه‌شده» (ص. ۳۹) می‌شوند. این دولت‌ها به وضعی دچار می‌شوند که درآمد سرشار ناشی از نفت به آن‌ها امکان می‌دهد «حوزه اختیارات قانونی دولت را» افزایش دهند (ص. ۴۱ و ۵۸)، اما هم‌زمان «چندگانگی فرصت‌های مبادرت به رانت‌جویی برای مقامات عمومی و گروه‌های خصوصی» (ص. ۴۱) دولت را تضعیف می‌کنند. دست دولت برای مداخله در عرصه‌های مختلف باز است اما فرصت‌های رانت‌جویی، مقامات عمومی و بخش خصوصی را به رانت‌جویی واداشته و دولت را به چالش می‌کشد: قدرت سیاسی گل‌وگشاد و پت‌وپهن، و به همان اندازه کم‌ظرفیت در مسیر توسعه.

کشورهای نفتی به سرعت «تمایل شدیدی به سمت پروژه‌های کلان در صنایع سنگین نشان دادند» (ص. ۵۸) و «رفاه عمومی از طریق کالاها و خدمات بیشتر، افزایش فرصت‌های شغلی و یارانه‌دهی به مایحتاج مصرف‌کنندگان بهبود یافت.» (ص. ۵۹) نرخ ارز این کشورها رشد کرد و در نتیجه «وابستگی به واردات را تشویق و تولید داخلی را تضعیف کرد.» (ص. ۶۰) کارآیی اندک خدمات عمومی «تأخیرهای چندساله و هزینه‌های اضافی وحشتناک اکثر پروژه‌های کلان دولتی را متوقف کرد.» (ص. ۶۱) و یارانه‌ها با نرخی دو برابر تولید ناخالص داخلی رشد کرد (ص. ۶۱). حمایت نهاده‌ای و اعتباری از صنایع ناکارآی داخلی، ضربه‌گیر برای هزینه‌های مواد غذایی و برنامه‌های عمومی شد (ص. ۶۲).

کارل سری به اسپانیای ابرقدرت قرن شانزدهم می‌زند و نشان می‌دهد طلا و نقره سرشار سرازیر شده از مستعمرات اثری درس‌آموز برای کشورهای نفتی دارد. «کسر بودجه، پول زیاده‌ ارزش‌گذاری‌شده داخلی در برابر پول‌های خارجی، واردات و یارانه‌های سربه‌فلک‌کشیده، تورم فزاینده و بدهی خارجی» (ص. ۷۶) نتیجه نهایی حکومت‌ها و اقتصادهای نفتی است. نفت کالایی می‌‌شود که فقط با بودجه ارتباط برقرار می‌کند و ارتباطش با بقیه اقتصاد مولد نیست و حتی به دلیل ایجاد ظرفیت خرج کردن، به نابودی منابع کمک می‌کند (ص. ۹۲).

 شاه‌جمله کارل به نظر من در صفحه ۷۷ است «خرج کردن برای حاکمان قاعده می‌شود زیرا منابع، حداقل در ابتدای کار، دسترس هستند، چون وظایف دشوارتری مثل ساختن اقتدار اداری، زمان‌بر است و پاداش‌های آنی اندکی فراهم می‌کند. در حقیقت، خرج کردن به سازوکار ابتدایی دولت‌مندی تبدیل می‌شود.» (ص. ۷۷) این شاه‌جمله است که توضیح می‌دهد نفت فی‌نفسه مشکل نیست بلکه فقدان ساختار اداری کارآمد و ظرفیت حکمرانی عامل مصیبت است. «میراث ضعیف دولت‌سازی، تمرکزگرایی افراطی در قوه مجریه، تمایل قوی به توسعه‌طلبی و فرصت‌های از دست‌رفته برای ایجاد ساختار اداری توانمند» (ص. ۱۴۲» عامل بدبختی این کشورهاست.

تری لین کارل توضیح می‌دهد که چرا نروژ علی‌رغم دست یافتن به رانت نفت به علت داشتن دولتی که در آن استخدام‌ها بر اساس شایستگی بود، کارمندان دولت از نفوذ سیاسی بیرونی مصوب بودند، مداخلات خودسرانه رهبران سیاسی غیرممکن بود و فساد وجود نداشت توانست از تله نفت بگریزد (ص. ۳۲۳) و اندونزی نیز از شیوه حکومتداری کشورهای نفتی فاصله گرفت (ص. ۳۴۰).

 کتاب کارل بسیار ارزشمندتر و عمیق‌تر از آن است که من شرحی قابل قبول از آن در این مختصر ارائه کنم. شایسته است سیاست‌گذاران و سیاستمداران ایرانی آن‌را همین امروز دست گیرند و تا کامل نخوانده‌اند، زمین نگذارند و هیچ تصمیمی هم نگیرند.

 

محمد فاضلی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.