رهبری سازمانی موثر در کسبوکارهای ایرانی
جک ولش، مدیرعامل شرکت جنرال الکتریک در فاصله 20 سال توانست ارزش بازار این شرکت را بیش از 40 برابر افزایش دهد. ولش اصرار داشت که همه کارکنان در جنرال الکتریک از تغییر استقبال کنند و در این مسیر از روشهای روز برای بازبینی کارکنان برای ادامه روند تکاملی شرکت و تولید بیشتر استفاده کرد. او مدیرانی را استخدام کرد که دیدگاه او در مورد جنرال الکتریک را به خوبی دنبال میکردند، انرژی بیپایانی داشتند و پایداری نیروی انسانی و مدیریت را دنبال میکردند. او به دنبال مدیرانی بود که ایدههایی را برای آینده خلق کنند و توسعه دهند و در این مسیر هر نوع اصلاحی را که نیاز بود اعمال کرد؛ در نتیجه سبک رهبری ولش، مدیران و کارکنان توانمندتر شدند، محصولات کیفیت بالاتری به دست آوردند و رضایت مشتری و سود به طور چشمگیری افزایش یافت.
مثال فوق نمونهای از یک رهبری موفق سازمانی در اقتصادی موفق است؛ در ساختار یک اقتصاد سالم یک مدیر موفق انرژی و نیروی خود را در مسیر ارتقای سازمانی به کار میگیرد، اما در اقتصادی که به انواع چالشها مبتلاست، بخش مهمی از انرژی مدیران سازمان مصروف مهار تلاطمهای متوالی در محیط کسبوکار است. در حال حاضر مدیران ایرانی با همه استعداد ذاتی و تجربی که در رهبری سازمانی در اختیار دارند، در دالان سنگین بوروکراسی کسب مجوزهای مختلف، حل چالشهای مرتبط با نظام بانکی و رفع و رجوع آثار و نتایج سیاستهای دولتی گرفتار هستند.
در این میان فقدان یک سیستم جامع و مناسب آموزشی که بتواند اصول اولیه کسبوکار و دانش عملیاتی برای نیروی انسانی را در اختیار وی قرار دهد باعث شده بخش زیادی از انرژی سازمان در خدمت یادگیری مقدمات و اصول کسبوکار توسط نیروی انسانی باشد؛ مضاف بر آنکه تغییر نسل جامعه باعث شده نگاه به کسبوکار در مقایسه با چند دهه گذشته متفاوت باشد و این تفاوتها بر ضرورت بیشتر تقویت روحیه کار تیمی، کار مبتنی بر بهرهوری، آموزشپذیری و دارا بودن روحیه توسعه فردی و جمعی ضرورت دارد. تمام این موارد در حالی است که سیستم آموزش و پرورش و نظام آموزش عالی موظف است پیش از ورود افراد به بازار کار، با ارائه سرفصلهای مناسب و فراهمسازی بخش مهمی از دانش و روحیات نیروی انسانی، بار مالی و زمانی این نوع آموزش را از دوش کسب و کار بردارد و اقتصادهای توسعهیافته بر همین مدار در حال حرکت هستند.
موضوعی که به آن اشاره شد مانع مهمی در مسیر تعالی رهبری سازمانی در ایران محسوب میشود که کمتر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است؛ این در حالی است که رهبران کسبوکار و مدیران ارشد بنگاههای اقتصادی در ایران ناچارند مشکلات دیگری را اعم از کمبود نقدینگی کافی، چالشهای تامین مواد اولیه و ماشینآلات، چالشهای مرتبط با ایجاد ارتباط با بازارهای جهانی در نتیجه تحریمها یا سیاستهای تجاری دولتی، مشکلات دریافت مجوز برای طرحهای توسعهای، چالشهای حوزه حملونقل، تورم مواد اولیه و دهها موضوع کوچک و بزرگ دیگر را مدیریت کنند که هر یک از این موارد موجب هدررفت ظرفیتهای مدیریتی سازمانی میشود. این در حالی است که مدیران بخش خصوصی در ایران با تمام چالشهای موجود و هزینههایی که منجر به هدررفت منابع مادی و معنوی سازمانی آنها میشود توانستهاند جایگاه مقتدری در داخل و بعضا در بازارهای منطقهای و جهانی کسب کنند.
در میان بنگاههای موفق ایران، هلدینگ خجسته از سال 1375 فعالیت خود را با فروش محصولات غذایی، بهداشتی و سلولزی در یزد آغاز کرد و این فعالیت همچنان در قالب شرکت دنیاپخش ادامه دارد که امروز با 400 پرسنل و 60 دستگاه خودروی پخش و سه شعبه توزیع در یزد، اصفهان و تهران مشغول به فعالیت است. این هلدینگ همچنین دو واحد نساجی پترو پلیاستر و پایا پلیاستر و سپس کارتن یزد و نیز شرکتهای روکا سرام و بهدیس لعاب یزد را نیز راهاندازی کرد. در حال حاضر با نگاه رهبری توسعهمدارانه در این مجموعه، نزدیک به هزار و 500 پرسنل و 12شرکت در حوزههای تولیدی و بازرگانی مشغول به فعالیت هستند.
با همین نگرش، این مجموعه تولید روغن خودرو را راهاندازی کرده که مشغول به فعالیت است و چند شرکت دیگر نیز بنیانگذاری شده که در آینده نزدیک به بهرهبرداری خواهند رسید. این مجموعه همچنین در معادن سنگآهن در جنوب خراسان با عنوان کانسار کاوان سرمایهگذاری کرده و همچنین تولید محصولاتی همچون چینی بهداشتی، صنایع بستهبندی پیویسی و... را نیز استارت زده که همگی در ابتدای راه هستند. همچنین ایجاد شبکه توزیع و فروش داخلی و خارجی توسط شرکت روکا سرام و ایجاد وجه تمایز در حوزه توزیع باعث شده این هلدینگ به عنوان مثال بزرگترین صادرکننده کاشی و سرامیک به قطر باشد و اکنون به بیش از 20 کشور دنیا اعم از کشورهای اوراسیا، خاورمیانه و برخی کشورهای اروپایی صادرات دارد.
در پایان باید بار دیگر بر این نکته تاکید کنیم که رهبری موثر در یک کسبوکار موفق نیازمند نگاه توسعهمدارانه، ارزشآفرین و عملگرایانه است که بخشی از این موفقیت ریشه در اشتیاق مدیران سازمان و انتقال این شور و اشتیاق به بدنه مجموعه فعالان سیستم دارد. خوشبختانه مجموعه هلدینگ خجسته تلاش کرده در کنار به کارگیری جوانب علمی و تئوریکی ارتقای سازمانی از فاکتورهای ارتقای فردی نیروهای انسانی از طریق تقویت شور و اشتیاق توسعهمدارانه کمک بگیرد و در این مسیر موفقیتهای قابلتوجهی کسب شده است.