مرکز پژوهشهای مجلس بررسی کرد
ایران در مسیر سالمندی
از آنجایی که یکی از مهمترین چالشهای سالمندی جمعیت در سطح کلان مواجهه با هزینههای سلامتی و مراقبت از آنهاست، پیشنهاد میشود دولت با هدف تقویت بودجه خانواده از طریق ارائه یارانه، به دنبال تامین زندگی این افراد باشد. البته این اقدام لزوما به معنای ارائه رایگان کالا و خدمات نیست، بلکه میتواند به اشکال مختلفی مانند کنترل اجاره، دارو و غذای اصلی یارانهای باشد. مرکز پژوهشهای مجلس در گزارش «بررسی وضعیت سالمندی در ایران، آینده و چالشهای آن» ابعاد مختلف این موضوع را بررسی کرده است.
آخرین دوره چرخه زندگی
بر اساس تعاریف این گزارش، سالمندی معمولا به آخرین دوره چرخه زندگی گفته میشود که در واقع نمیتوان برای آن حد و مرز مشخصی تعیین کرد. در ایران معمولا به افرادی که سنشان بالای 60 یا 65 سال است، سالمند گفته میشود. عموما در حوزه سالمندی دو مفهوم سالخوردگی جمعیت و سالخوردگی فردی مطرح است. سالخوردگی فردی به تغییر و تحولاتی میپردازد که در رابطه فرد با دنیای پیرامون رخ میدهد. بنابراین سالخوردگی فردی یعنی عبور از مرز 60 یا 65سالگی، اما سالخوردگی جمعیت به معنای کاهش نسبت افراد زیر 15 سال و افزایش نسبت افراد 60 سال و بالاتر است. پیشبینی میشود ایران در دهه 1435 تا 1445 حدود 35میلیون سالمند در کشور خواهد داشت. بنابراین باید اشاره کرد که سیاستهای جمعیتی میتواند روی تغییرات شاخص سالمندی جمعیت تاثیرگذار باشد و ارتباطی با سالخوردگی فردی نخواهد داشت. عوامل مختلفی مانند کاهش خانوارهای گسترده و متمرکز در یک محله، کاهش بعد خانوار، و افزایش آمار تجرد قطعی میتواند در تشدید مساله سالمندی موثر باشد.
تصویر عددی سالمندان کشور
بر اساس آخرین سرشماری انجامشده در مرکز آمار ایران که در سال 1395 انجام شده است، جمعیت ایران 79میلیون و 926هزار نفر برآورد شده است. بر اساس همین سرشماری 7میلیون نفر که 3/ 9درصد از کل جمعیت را تشکیل میدهند سالمند هستند. 3/ 49درصد از سالمندان را مردان و 7/ 50درصد از سالمندان را زنان تشکیل میدهند. بررسی توزیع سالمندان بالای 60 سال در استانهای کشور نشاندهنده آن است که استان گیلان با 2/ 13درصد دارای بیشترین سالمند در کشور است. سیستان و بلوچستان نیز با 9/ 4درصد سالمند کمترین تعداد سالمندان را دارد. بررسیها در زمینه رشد جمعیت سالمند در کشور نشاندهنده آن است که در سالهای 1345 تا 1395جمعیت کل کشور همواره افزایش یافته، اما درصد رشد جمعیت طی این سالها با نوساناتی همراه بوده است؛ به طوری که جمعیت کشور در سالهای 1355 تا 1365 شاهد رشد 7/ 46درصدی بوده است.
در پی پیادهسازی سیاستهای تحدید نسل در دهه 1370، رشد جمعیت روندی نزولی پیدا کرد تا در نهایت در سال 1395، رشد جمعیت به 4/ 13درصد نسبت به سال 1385 رسیده است. در سالهای 1355 تا 1365، کشور شاهد رشد فزاینده جمعیت سالمندان بود. پس از آن و در دو دهه 1365 تا 1385، نرخ رشد جمعیت سالمندان نزولی بوده و از حدود 52درصد در سال 1365 به حدود 29درصد در سال 1385 رسیده است. جمعیت سالمندان در سال 1385 تا 1395 از حدود 5میلیون نفر به حدود 7میلیون نفر افزایش یافته و به این ترتیب با رشد حدود 45درصدی مواجه شده است.
چالشهای سالخوردگی در ایران
این گزارش بیان میکند سالخوردگی جمعیت میتواند چالشهای زیادی ایجاد کند. افزایش هزینههای مراقبتهای بهداشتی و درمانی از اولین چالشهای مذکور است. در دهههای گذشته ایران با بار اقتصادی بیماریهای واگیر و عفونی روبهرو بوده و فعالیتهای بخش سلامت به پیشگیری، درمان و بازتوانی عوارض ناشی از اینگونه بیماریها معطوف بوده است. بااینحال در آینده موجی در راه است و بهزودی بار اقتصادی بیماریها بر سالمندی جمعیت ایران و عوارض ناشی از آن متمرکز خواهد شد. پیشبینی وضعیت آینده از منظر منابع موردنیاز، شرط لازم برنامهریزی و مهار موج افزایش جمعیت سالمند است که سلامت جامعه را به خطر میاندازد. چالش دوم نیاز به زیرساختهای مراقبت از سالمندان است.
بر اساس آمارهای موجود در حال حاضر 14500 تخت سالمندی در مراکز هیات امنایی و خصوصی وجود داشته که با در نظر داشتن تعداد 9میلیون و 200هزار نفر جمعیت سالمند در کشور، باید گفت درحالحاضر به ازای هر 700 سالمند یک تخت مراقبت از سالمند وجود دارد. این در حالی است که شاخص مذکور در کشورهای توسعهیافته معادل یک تخت به ازای هر 18 سالمند است. چالش بعدی در زمینه ناپایداری نظام رفاهی است. در نظام سیاستهای رفاه اجتماعی، دو مقوله چتر حمایتی و تور ایمنی اجتماعی از اهمیت بسزایی برخوردار است. چتر حمایتی به معنای ارائه خدمات اجتماعی و شهروندی، مشابه و یکسان به همه آحاد جامعه، اعم از فقیر و غنی است. اما تور ایمنی اجتماعی گروههای هدفی را مورد توجه قرار میدهد که در آسیبپذیرترین و بحرانیترین وضعیت ممکن به سر میبرند. درحالحاضر نظام حکمرانی رفاهی کشور نهتنها چتر حمایتی فراگیری را دارا نیست، بلکه فاقد تور ایمنی کارآمد در راستای بهینهسازی ضریب اصابت حمایتها به جامعه هدف است.
این مساله به ناپایداری، عدم تداوم و مقطعی بودن حمایتهای اجتماعی منجر شده است؛ به طوری که میزان پوشش مستمری بازنشستگی سالمندان 60ساله و بالاتر در ایران 4/ 45درصد است. در واقع کمتر از نیمی از سالمندان ایرانی از پوشش مستمری بازنشستگی برخوردارند. علاوه بر این، میتوان گفت تنها 30درصد از سالمندان ایرانی تحت پوشش نهادهای حمایتی هستند. نکته مهم دیگر در زمینه مساله سالمندی، آثار آن بر صندوقهای بازنشستگی است. بر اساس آمارهای موجود متولدان سال 1358 که سال آغاز دوره بیشزایی جمعیتی ایران به حساب میآید، در سال 1410 با متوسط سن 52سالگی به سن بازنشستگی رسیده و در نتیجه صندوقهای بازنشستگی با بحران مضاعفی روبهرو خواهند شد. یکی دیگر از چالشهای مهم در این زمینه کاهش رشد اقتصادی جامعه است.
سالمندی جمعیت از یک سو به کاهش نیروی کار منجر میشود و از سوی دیگر با کاهش نوآوری و خلاقیت در کار، موجب کاهش بهرهوری و رشد اقتصادی نیز میشود. در نهایت میتوان گفت کاهش نرخ باروری و افزایش امید به زندگی به کاهش نسبت سالمندان منجر میشود. این مساله موجب میشود جامعه با بار هزینهای بزرگتری در زمینه مراقبت از سالمندان مواجه شود. از آنجایی که یکی از مهمترین چالشهای سالمندی جمعیت در سطح کلان مواجهه با هزینههای سلامتی و مراقبت از آنهاست، پیشنهاد میشود دولت با هدف تقویت بودجه خانواده از طریق ارائه یارانه، به دنبال تامین زندگی این افراد باشد. البته این اقدام لزوما به معنای ارائه رایگان کالا و خدمات نیست بلکه میتواند به اشکال مختلفی مانند کنترل اجاره، دارو و غذای اصلی یارانهای باشد.