کارشناسان بورسی از خطرات احتمالی صندوقهای سرمایهگذاری گفتند
صندوقهای سرمایهگذاری؛ فرصت یا تهدید؟
برخی از کارشناسان بازار سهام معتقدند در بستر اقتصاد مبهم و غیرقابل پیشبینی ایران چنانچه اتفاقی بیفتد، هر اتفاقی، مثلا جذابیت بازارهای همتراز با صندوقها به یکباره زیاد شود و مردم بخواهند بهصورت جمعی سرمایه خود را از این صندوقها بیرون بکشند، اگر نگوییم به چیزی همانند آنچه بر سر صندوقهای لبنان آمد دچار میشویم، فاجعه دستکمی هم از آن نخواهد داشت؛ این در حالی است که برخی از کارشناسان دیگر معتقدند نیازی به اتفاق غیرمترقبه هم نیست، چراکه افرادی به سراغ صندوقهای سرمایهگذاری میروند که تنها بهدنبال جبران بخشی از زیانی که در بورس متحمل شدند، هستند و بعد از آن قطعا سرمایه خود را از بازار بیرون میکشند، در واقع به اعتقاد این دسته از کارشناسان هدف افراد برخی اوقات حتی سرمایهگذاری هم نیست و فقط میخواهند جبران خسارت کنند. در نهایت هدف صندوقهای سرمایهگذاری زیر ذرهبین کارشناسان بورسی همان است که دولت با فروش اوراق آن را دنبال میکند، یعنی جمعکردن نقدینگی موجود در جامعه؛ نقدینگی عظیمی که بیم عدمتوانایی صندوقها در بازپسدادن آن کارشناسان بازار سرمایه را نگران میکند.
بنابراین باید توجه داشت که در برابر صندوقهای سرمایهگذاری نروژ که بزرگترین صندوق سرمایهگذاری در جهان است و صندوق ونگارد آمریکا و چین و کویت و امارات که با هدف کاهش وابستگی اقتصادی این کشورها تاسیس شدند و در بستر اقتصاد سالم همان کشورها نیز موثر و مفید واقع شدند، بحرانی از جنس لبنان در مقابل صندوقهای سرمایهگذاری ایرانی است. بحرانی که با توجه به وضعیتی که این روزها بانکهای ایرانی آن را تجربه میکنند، تصورکردن آن برای صندوقهای سرمایهگذاری داخلی زیاد هم دور از انتظار نیست.
عملکرد مطلوب صندوقها در بستر اقتصاد نامطلوب ممکن نیست
مرضیه محبی، کارشناس بازار سرمایه با اعتقاد بر اینکه صندوقهای سرمایهگذاری در بورس مانند بانکها هستند در چرخه تولید، عنوان کرد: صندوقهای سرمایهگذاری مخصوصا صندوقهای با درآمد ثابت با توجه به سود بدونریسکی که به مشتریان خود میدهند در بازار سرمایه نقش بانک را ایفا کرده و میتوانند سبب خروج مستمر پول از این بازار به سمت صندوقها شوند، بنابراین عملکرد این صندوقها در کوتاهمدت شاید مثبت ارزیابی شود اما در بلندمدت به نفع بازار سرمایه نخواهد بود.
وی ادامه داد: در حالحاضر افراد مختلف بهجای اینکه با سرمایه خود از طریق سرمایهگذاری روی سهام مختلف سرمایهگذاری کنند، پول خود را به صندوقهای درآمد ثابت میدهند و این صندوقها با تجمیع پولها سرمایهگذاری را بهصورت غیرمستقیم برای افراد انجام میدهند و به آنها سود پرداخت میکنند. محبی افزود: این روال، روال ظاهرا خوبی است و در دنیا هم شاهدیم که افراد در ابتدای ورود خود وارد سرمایهگذاری غیرمستقیم میشوند اما اتفاقی که در حالحاضر در ایران افتاده این است که پولها در حال خروج از بازار است و نه با هدف سرمایهگذاری بلکه با هدف جلوگیری از کاهش بیشتر سود یا جبران خسارت، جذب صندوقهای سرمایهگذاری میشود. معنای این اتفاق این است که هدف افراد از سرمایهگذاری در صندوقها به واقع سرمایهگذاری با اهداف میان و بلندمدت نیست.
این کارشناس بازار سهام گفت: در واقع افراد عمدتا پول خود را از بازار سرمایه خارج و با هدف جبران قسمتی از خسارت و زیانهای ناشی از ریزش بازار سهام وارد صندوقها میکنند و زمانیکه بخش کوچکی از زیانها جبران شود؛ این پولها در نهایت از بازار سرمایه خارج خواهند شد چراکه از همان ابتدا قصد سرمایهگذاری نداشتند، لذا با این وضعیت صندوقهای سرمایهگذاری در بلندمدت بهنفع بازار سرمایه نخواهد بود. محبی در ادامه وضعیت حالحاضر صندوقهای بورسی را مثبت ارزیابی کرد و گفت: وضعیت صندوقهای سرمایهگذاری در حالحاضر بد نیست و درآمد خوبی دارند اما ما بحرانی بدتر از بحران بانکی را در این صندوقها خواهیم داشت. این کارشناس بازار سرمایه ادامه داد: بانکها اگرچه در حالحاضر سودهای ثابتی به افراد میدهند اما چون نمیتوانند سودهای وعده دادهشده را تامین کنند، بدهیهای زیادی به بازار و بانک مرکزی دارند. صندوقهای درآمد ثابت هم در نهایت به همین سمت خواهند رفت.
محبی تصریح کرد: در اقتصاد ناپایداری که پر از ابهام است و هر روز از یک بحران جدی مانند برجام، قیمتهای دستوری، حذف دلار ۴۲۰۰تومانی، نرخ بهره بینبانکی، تفاوت دلار نیما و آزاد و ... آسیب میبیند، این صندوقها نمیتوانند بهعملکرد مطلوب برسند و در بلندمدت این وعدهها و تعهدات برای پرداخت سود ثابت جایی خود را نشان میدهند.
یک خطر بالقوه
علی عصاری، کارشناس بازار سهام صندوقهای سرمایهگذاری را خطری بالقوه دانست و گفت: صندوقهای با درآمد ثابت از دید من خطر بزرگی برای آینده محسوب میشوند. با توجه به حجم نقدینگی بالا در جامعه و سرازیرشدن اکثر سرمایهها به صندوقهای با درآمد ثابت و از این قبیل، خطری بزرگ برای بازپس دادن آن است. منظور از این خطر شرایطی است که ما در کشورهای دیگر مانند لبنان و... دیدیم که حتی نتوانستند پول مردم را پسدهند، البته نمیگویم این اتفاق برای ایران میافتد اما احتمال اینکه نتوانند این حجم از نقدینگی را به افراد پس بدهند، بسیار زیاد است. از اینسو صندوقهای سرمایهگذاری از دید من خطری بالقوه برای افرادی است که در این صندوقها سرمایهگذاری کردهاند.
او در ادامه با اشاره به اینکه عملکرد ماهوی این صندوقها فارغ از انواع آن میتواند خطرناک باشد، اظهار کرد: شکل کلی صندوقها یک فرمت است؛ جذب نقدینگی سرگردان کشور، بنابراین چه صندوقهای سرمایهگذاری باشند، چه سپردههای بانکی و... در مجموع و بهصورت کلی یک سیاست دارند و خطر آنها هم مشابه است و آن هم این است که چون حجم نقدینگی جذب شده بسیار بالاست امکان اینکه توانایی پسدادن آن وجود نداشته باشد بسیار بالاست. در این میان صندوقها با توجه به اینکه سود بیشتری نسبت به بانکها میدهند، خطر بیشتری هم دارند. عصاری عنوان کرد: سرمایهگذاری در صندوقها از دید صندوقها بیشتر جذب نقدینگی موجود و کاهش آن در سطح جامعه است. سیاست بر این است که غول نقدینگی را دریافت کرده و بازپس دادن آن را به تعویق بیندازند، مشابه آنچه در فروش اوراق دولتی با سررسیدهای یکساله و... شاهدیم.
این کارشناس بازار سهام در پاسخ به این سوال که طی چه فرآیندی صندوقها میتوانند برای اقتصاد خطرآفرین شوند، گفت: زمانیکه اکثریت مردم و سرمایهگذاران بخواهند پولهای خود را پسبگیرند، برای مثال در وضعیتی که شرایط در بازارهای همراستا با این صندوقها بهتر شود، بازپرداخت این حجم از نقدینگی به مشکل خواهد خورد. آن «اما»ی بزرگی که در ابتدای گزارش به آن اشاره شد، امایی است که اقتصاد پیشبینیناپذیر ایران آن را پیشپای صندوقهای سرمایهگذاری میگذارد. زیست فعال و آگاهانه در بستر اجتماع، اقتصاد و سیاست این کشور به ما آموخته تا برای هر چیزی آماده باشیم. سرمایهگذاری در بورس دستکم در سه سالاخیر نیز درسهای زیادی از این جنس دارد، بنابراین وقتی سخن از خطرات بالقوه در صندوقهای سرمایهگذاری میرود، معنای آن به هیچعنوان نفی تمام ویژگیهای مثبت این صندوقها که پیشتر نیز به کرات در این رابطه نوشته شده نیست، بلکه سخن از بستری است که هر چیزی در آن ممکن است.