چرا آمریکا نگذاشت ،آلمانها ذوبآهن ایران را بسازند؟
در بخشی از گزارش آمده است:
در دوره پهلوی دوم شاهد تحولاتی هستیم که میتوان از آن به مدرنیزاسیون تعبیر کرد. در این راستا توسعه صنعتی به مهمترین دغدغهی محمد رضاشاه تبدیل شد . این دغدغه، رویکرد نسبت به برنامهها و بودجههای سالانه دولت را تحت تأثیر قرار داد و برخی از اقدامات نسبت به توسعه صنعت در کشور صورت گرفت.
ذوبآهن؛ آرزویی دیرینه
در گزارشی از روزنامه اطلاعات در دوازدهم خرداد 1341 بر این نکته تأکید شده بود که راهاندازی صنعت ذوبآهن بسیار به طول انجامیده و این مسئله باید هر چه زودتر حل گردد. یکی از مهمترین دلایل به تأخیر افتادن راهاندازی کارخانه ذوبآهن نیز تبدیلشدن آن به «یک منبع مالی تمامنشدنی برای مهندسین خارجی» عنوان شده بود. به گونهای که مهندسین مشاور بلژیکی، آلمانی، انگلیسی، سوئدی و اخیراً آمریکایی مبالغی زیادی از این منبع حاصل کردهاند و مبالغی که از سال 1316 به این طرف به مهندسین پرداخته شده مبلغی هنگفت است که با آن میشد یک کارخانه فولادسازی 30 هزار تنی ساخت؛ بنابراین اگر چه ذوبآهن برای ایران فقط به صورت مسئله و چند عدد گزارش مانده در عوض برای مهندسین مشاور منبع سرشار درآمد بوده است.
اگر چه برپایی صنعت ذوبآهن آرزویی دیرینه برای ایرانیان به شمار میآمد، اما برخی از اساتید اقتصاد نسبت به توجیه اقتصادی کارخانه ذوبآهن نقدهایی را وارد میدانستند. برخی از اساتید اقتصاد در مقابل این تصمیم به مخالفت برخاستند که مقامات وزارت صنایع و معادن اصرار زیادی بر فروش کارخانههای کنونی بهمنظور ساختن کارخانه ذوبآهن داشتند و در تصویبنامههای سال ۱۳۳۸ قید شده بود که باید کارخانههای کنونی را فروخت و پول آن را به بانک ملی منتقل کرد تا از محل آن کارخانه ذوبآهن ساخته شود.
این اساتید دانشگاه بر این باور بودند که نباید همه کارخانهها به فروش برسند تا تنها یک کارخانه به دست آوریم. صرف همه هزینه و انرژی در یک کارخانه در نهایت به این منجر خواهد شد که مردم از بابت قند و شکر و سیمان و پارچه در مضیقه قرار گیرند و حتی زمانی که چند کارخانه سودآور وجود داشته باشد میتوان از سود آنها که منبعی دائمی و تمامنشدنی است برای تأسیس کارخانه ذوبآهن سرمایهگذاری کرد. همچنین فروش کارخانههای دولتی نه تنها کمکی به ساختمان ذوبآهن نمیکند، بلکه برعکس ذوبآهن و سایر صنایع سنگین را از یک منبع بزرگ سرمایهگذاری محروم میسازد.
کارشکنی آمریکاییها
مشکل ساخت کارخانه ذوب آهن در ایران فقط انتقادات داخلی نبود؛ بلکه کارشکنیهای خارجی نیز اهمیت داشت. رضاشاه قبل از جنگ جهانی دوم، با آلمانها قرار گذاشت که یک کارخانه ۱۵ هزار تنی ذوبآهن در ایران بسازد و بر این اساس آلمانها مقداری ساختمان در کرج ساختند ولی جنگ جهانی دوم باعث شد تا انگلیسها ماشینآلات و وسایل کارخانه ذوبآهن را مصادره کنند. در زمان محمدرضا شاه مهندس شریف امامی بهعنوان وزیر صنایع و معادن برگزیده شد. وی مذاکراتی را با آلمانها آغاز کرد و قرار شد قرارداد ساخت یک کارخانه بزرگتر ذوبآهن را امضا کنند. مذاکرات با آلمانها آغاز شد و پس از مذاکرات، قرارداد آماده امضا شد و قرار امضای قرارداد نیز فردای آن روز در دفتر وزیر در وزارت اقتصاد گذاشته شد و قرار بود تا قرارداد بهصورت رسمی امضا شود اما در موعد مقرر و زمانی که همه آماده امضای قرارداد بودند، آلمانها سر قرار حاضر نشدند.
مقامات ایرانی پس از تماس با هتل متوجه میشوند که آلمانها دیشب وسایل خود را جمع کرده و از ایران خارج شدند که در نهایت قرارداد امضا نشد؛ اما چرایی به امضا نرسیدن این قرارداد به کارشکنیهای آمریکا و تلاش این کشور به حفظ منافع خود در ایران بر میگردد. به گونهای که رئیسجمهور آمریکا پس از باخبر شدن از این مذاکرات به رئیسجمهور آلمان گفته بود: «اگر کارشناسان شما این قرارداد را امضا کنند ما آهنهای تولیدیمان را که در شیکاگو درست میکنیم نمیتوانیم بفروشیم. دستور دهید اینها برگردند.» بنابراین آمریکاییها برای حفظ منافع خود مانع از آن میشدند تا کشوری به صنعت ذوبآهن دست پیدا کند و حتی صنعت ذوبآهن هند نیز ساخت شوروی بود و آمریکاییها حاضر نبودند تا این صنعت را در اختیار کشورهای دیگر نظیر ایران قرار دهند».
در نهایت هیئت نمایندگی ایران به ریاست دکتر علینقی عالیخانی وزیر اقتصاد به مسکو رفت و پس از حدود دو هفته مذاکره سرانجام موافقتنامه نهایی انعقاد یافت. ضرورت توسعه اقتصادی و امتناع کشورهای صنعتی غرب در ایجاد صنایع اساسی و به موازات آن فشار افکار عمومی و تلاش محمدرضا شاه برای نشان دادن استقلال در سیاست خارجی خود از جمله عوامل اصلی عقد این موافقتنامه بود.
بهبود روابط ایران و شوروی در حجم تجارت خارجی دو کشور نیز نمایان است. به گونهای که در سال ۱۳۴۲ حجم تجارت خارجی ایران با شوروی رقمی حدود ۳۲ میلیون دلار بود، در حالی که در سال ۱۳۴۸ این رقم به ۸۵ میلیون دلار رسید و حجم واردات ایران از شوروی در طول این هفت سال ۱۲۳ درصد افزایش یافت.
اما چرایی برقراری روابط اقتصادی و فنی از جانب شوروی با ایران را نیز غیر از بهبود روابط دو ابرقدرت باید در مواردی چون ضعیف شدن احزاب کمونیست در کشورهای منطقه خلیجفارس، ضعف رژیمهای عربی و ناتوانی برای همکاری با شوروی و درنهایت گسترش رادیکالیسم عرب دانست که زمینهساز بهبود هر چه بیشتر روابط ایران و شوروی شدند.
نتیجه
شکلگیری کارخانه ذوبآهن اصفهان سه مسئله را با خود به همراه داشت. مسئله اول به همراهی نکردن آمریکا با این طرح مربوط میشد که دلیل آن حفظ منافع این کشور در ایران بود. مسئله دوم به چرایی اصرار محمدرضا شاه بر احداث این صنعت بود که ریشه در منطق اقتصادی نئوپاتریمونیالیسم داشت و سومین مسئله به شرایط منطقهای و بینالمللی بر میگشت که به بهبود روابط ایران و شوروی منجر شد و در نهایت شوروی برپایی این صنعت در ایران را پذیرفت.
بازدید روسای مجلسهای سنا و شورا از تاسیسات کارخانه ذوب آهن اصفهان
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر