واعظی: درباره فضای مجازی به عقب برنمیگردیم
روزنامه سازندگی نوشت: محمود واعظی رئیس دفتر رئیسجمهوری از سال ۹۶ به این سو به یک چهره خبرساز تبدیل شد. هم اصولگرایان و هم اصلاحطلبان بارها دربارهی او سخن گفتند و علیهاش نوشتند. دیدار با او در نهاد ریاستجمهوری انجام شد.
در ساختمان سفید که در جوار ساختمان قرمز است تلاش داشتیم در یک گفتوگوی چالشی، سوالات صریحی از او بپرسیم. از کاهش رابطهی اصلاحطلبان با رئیسجمهوری، از کاهش نقش اساسی جهانگیری در دولت، پشتپرده استعفای ظریف و دیگر وزرا و مسائلی از این دست.
آرام و سر صبر پاسخ میگفت. برخی از سوالات را رد کرد، برخی از مسائل را توضیح داد و برخی دیگر را نیز پذیرفت. مثلاً شایعاتی را که درباره کمکاری رئیسجمهوری منتشر شده را رد کرد. توضیح داد که ما اهل شوآف و تبلیغات نیستیم اما اغلب شبها روحانی تا ساعت ۱۲ و بیشتر مشغول کار و جلسه و دیدار است.» از اخلاق خصوصی رئیسجمهور برایمان گفت. مثلاً توضیح داد که روحانی با دقت فراوان مطالبی را که دربارهاش نوشته میشود یا نامههایی که به او میرسد، میخواند. پاسخ میدهد و حتی از برخی جملات آنها در سخنرانی خود استفاده میکند.
او سپس به رابطهی خود و روحانی پرداخت و در این توضیحات سابقهای از خود ارائه کرد؛ از خانوادهاش بگوید مثلاً شش برادرند که سه نفر آنها در آمریکا تحصیل کردهاند و سه نفر دیگر به حوزهی علمیه قم رفتهاند؛ یا چگونه در ابتدای انقلاب رئیس مخابرات ایران شد. سپس به دوستی خود با علیاکبر ولایتی وزیر خارجه وقت پرداخت و نهایتاً از وزارت خارجه گفت. نهایتاً نیز به سال ۹۲ رسید و اینکه چگونه سر از وزارت ارتباطات و فناوری درآورد و سال ۹۶ چرا رئیس دفتر رئیسجمهوری شد.
قسمتهای مهم این گفتوگو را میخوانید:
جناب رئیسجمهور از ابتدای صبح تا پایان شب سر کارشان هستند و اخلاق اطرافیانشان به نحوی نیست که از حوزه شخصی ایشان گزارش بدهند و مثلاً بگویند صبحانه نان و پنیر میخورند یا چند ساعت کار میکنند.
آقای رئیسجمهور چه در زمان دولت یازدهم چه در زمانی که رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک بودند و چه در زمانی که دبیر شورای عالی امنیت ملی بودند، هیچگاه اهل این نبودند که مرتباً با افراد مختلف گعده داشته باشند.
شاخصه جالب رئیسجمهور این است که هر گزارش و نامهای که برایشان میآید را با دقت فراوان مطالعه میکنند و پس از خواندن آن هم عکسالعمل نشان میدهند و هم آن را فراموش نمیکنند و از نامه یا گزارشی که خواندهاند در جلسات مختلف نقلقول میکنند.
داستان آقای ظریف، داستانی موقت بود، آن زمان هم اصولگرایانی که به من حمله کردند، قصدشان حمله به من نبود، بلکه میخواستند بهنوعی ناراحتیشان را به آقای ظریف نشان بدهند.
من با فشارهای بسیاری در رابطه با گسترش فضای مجازی و خصوصاً فیلترینگ و باقی مسائل روبهرو بودم.
برای مقام معظم رهبری هم همواره این وزارتخانه بسیار مهم است. من اولین ملاقاتی هم که خدمت ایشان رسیدم، فرمودند وزارت ارتباطات یکی از وزارتخانههای بسیار مهم در کشور است.
اگر منظورتان از اصولگرا به معنای تشکیلاتی سازمانِ امروز است، هیچوقت به خاطر ندارم از ابتدای انقلاب تا الان جزو هیچ گروهی با تابلوهای امروزی باشم.
ما ۶ برادر هستیم که ۳ نفرمان آمریکا بودیم و ۳ نفرمان در قم.
آنچه ما در فضای مجازی و سوادی که مربوط به آن است، به دست آوردهایم مسلم است که به عقب برنمیگردد.
در دنیای امروز اینکه فیلتر کنید، آنقدر فیلترشکن وجود دارد که اگر روزی ۵۰ فیلترشکن را ببندید همواره از اپلیکیشنهای متفاوت استفاده میشود. به نظرم این کار باید با آگاهیبخشی انجام شود تا اینکه از فیلترینگ استفاده کنید. هرچه فیلتر بیشتری استفاده شود مردم حریصتر میشوند
اگر الان بگویید دستاورد فضای مجازی چه بوده است، من میگویم شفافیت و دسترسی آزاد به اطلاعات اتفاق افتاده است و پس از آن هم مشاغل مختلف، سرعت عمل و… را پدید آورده است. اینها از بین نرفته و همچنان وجود دارد
ما به تمام روستاها تلفن، اینترنت و موبایل بردهایم، آن زمان وقتی من به شهرستانها میرفتم میدیدم که این امکانات برایشان بسیار جالب است
مذاکره یک هنر است و باید بدانید چطور مذاکره میکنید. برجام حاصل بیش از ۳ دهه تجربه دکتر ظریف و تیم مذاکرهکننده است. تیم دکتر ظریف توانستند در فضای مذاکره موفق شوند و کار را به نتیجه برسانند
دنیا ترامپ را پیشبینی نکرده بود. چون اگر ترامپ فقط از برجام خارج شده بود، ضعف پیشبینی ما بود. وقتی این فرد از تعداد قابلتوجهی از معاهدات مهم بینالمللی خارج شده معنایش این است که اشکال پیشبینی نکردن روسیه و آمریکا نسبت به ترامپ نیست
نوع حکومتداریای که ترامپ طی ۲ سال انجام داده، هیچوقت در آمریکا سابقه نداشته است که آدمی با چنین رفتار و کرداری در سمت رئیسجمهور حضور پیدا کند.
آیا روحانی تنهاست؟
اخیراً داماد آقای روحانی طی مصاحبهای از تنهایی رئیسجمهور و مظلومیتشان گفته بودند، البته من این بخش را که رئیسجمهور بسیار مظلوم و تنها هستند را قبول دارم، اما بخش دومی اضافه کرده بودند مبنی بر اینکه متأسفانه اطرافیان رئیسجمهور هستند که به ایشان لطمه میزنند یا در واقع همه به فکر منافع خودشان هستند. این موضوع بازتابی بسیار عجیب و غریب داشت و متأسفانه روی نام شما و آقای نوبخت در توئیتر و شبکههای مجازی تمرکز کرده بودند. اول اینکه آیا تنهایی و مظلومیت جناب رئیسجمهور را قبول دارید و دوم اینکه تیرهایی که مشخصاً به سمتتان هدف گرفته شده از چه ناحیهای است و چرا؟
در ابتدا باید به روزنامه شما تبریک بگویم که دورانی خوب را پشت سر گذاشتید، سبکی نو آوردید و روزنامهتان جذاب است. من به دلیل کمی وقت، تنها به صفحه اول و روی جلد بسیاری از روزنامهها نگاه میکنم و همواره تا آخر شب مترصد فرصتی هستم تا روزنامه شما را تورقی کنم، زیرا صفحهآراییتان و نوع انتخاب مطالب و غیر از خبر از نظر محتوایی هم جزو روزنامههای وزین هستید، بنابراین به آقای قوچانی و تمام دوستانی که در این مجموعه زحمت میکشند تبریک و خستهنباشید میگویم، امیدوارم که پایدار باشید و ماندگار.
در رابطه با مصاحبه داماد جناب آقای روحانی باید بگویم که ایشان در جریان کارهای اجرایی دفتر آقای رئیسجمهور، نهاد و دولت نیستند، اما از باب اینکه رابطهای عاطفی با آقای رئیسجمهور داشتهاند احساس خود را بیان کردند. این نظر شخصی خود ایشان است و نباید بیشتر از این بها داد، ایشان قطعاً از برنامههای روزمره، جلسات و آنچه در اطراف آقای رئیسجمهور اتفاق میافتد مطلع نیست. زیرا رفت و آمدی هم به این دفتر و دولت ندارند و در شغلی که قبل از ازدواجشان داشتند فعالیت میکنند. ولی از باب ارتباط عاطفیای که دارند برداشتشان را مطرح کردند که مانند نظر هر کس دیگری محترم است و روی آن حرفی نداریم، اما صحبتهایی که عنوان شده به این صورت است که ممکن بود اگر فردی سیاسی یا فردی دیگر بود به زبان دیگری بیان میکرد، شاید اگر اینطور بیان میکردند بهتر بود که فشار در این دوران روی آقای رئیسجمهور بسیار زیاد است و این فشارها ناشی از شرایط جامعه، مسائل سیاسی و موارد مختلف است، همچنین مسائل و رقابتهای انتخابات گذشته است که ادامه پیدا کرده و قطع نشده است و حتی در این شرایط که دچار جنگ اقتصادی شدهایم، عدهای باید به نظام کمک کنند، اما برخی از مخالفان داخلی دولت هنوز دنبال آن هستند که فشار آمریکا را به ناکارآمدی دولت نسبت بدهند، درست همان چیزی که هدف آمریکاییهاست تا از این طریق تسویهحساب کنند. لذا اگر میگفتند که در این شرایط باید همه اعم از اطرافیان و دیگران به رئیسجمهور کمک کنند، بهتر بود تا از چنین لفظی استفاده شود.
اینکه آقای رئیسجمهور خیلی صبور هستند کاملاً درست است، گاهی اوقات بنده شخصاً شاهدم که فشار فراوانی روی ایشان هست و ایشان همچنان آرامش خودشان را حفظ میکنند و برای جلوگیری از پدید آمدن تشنج در جامعه پاسخ هجمههای موجود را نمیدهند. ما هم دعا میکنیم که خدا به ایشان بیشتر صبر بدهد و مسلماً خداوند هم در این شرایط ایشان را بسیار یاری کردهاند. به نظرم مسئله تنهایی یا مظلومیت رئیسجمهور بهتر است با این تفسیر مطرح شود که ایشان بیشترین فشار را تحمل میکند. همانطور که میدانید جناب رئیسجمهور از ابتدای صبح تا پایان شب سر کارشان هستند و اخلاق اطرافیانشان به نحوی نیست که از حوزه شخصی ایشان گزارش بدهند و مثلاً بگویند صبحانه نان و پنیر میخورند یا چند ساعت کار میکنند و برایشان تبلیغات کنند. یک بار در سفری استانی ایشان از زبانشان پرید و گفتند که ۱۴، ۱۵ ساعت در روز کار میکنند و لازم است من در اینجا بگویم مواقعی وجود داشته که جلسات ما تا پاسی از شب طول کشیده و صبح زود هم جلسه داشتهایم و مجبور بودیم مانند آقای رئیسجمهور همینجا بخوابیم و شب را به صبح برسانیم.
پس علت اینکه علیه آقای دکتر روحانی صحبت میشود که ایشان وقت کافی نمیگذارند، چیست؟
اتفاقاً زمان خیلی زیادی را صرف مشکلات موجود در کشور میکنند. پاسخ تمام نامههایی که وزرا میفرستند بهروز است، بارها این اتفاق افتاده که وقتی نامهای میآید دستور رئیسجمهور را همان روز ابلاغ میکنیم. از طرف دیگر جلسات متعدد اقتصادی، سیاسی و… دارند و لذا ایشان هر روز حتی پنجشنبهها از صبح تا شب سر کار هستند و هنگامی که جمعهها با هم تماس تلفنی داریم، مشخص است غیر از نامههای دستوری آنچه مربوط به گزارش، تحلیل و مسائلی که در آن فوت وقت نمیشود را بررسی میکنند و جمعهها به این امور میپردازند. ایشان و خیلی از مسئولان دیگر در کشور تفکری دارند مبنی بر اینکه معتقدند مردم ما را برای همین کار انتخاب کردهاند و اگر ۱۴، ۱۵ ساعت در روز کار میکنیم نباید منتی سر مردم داشته باشیم.
اصلاً مردم ما را برای این انتخاب کردهاند که کار کنیم و ممکن است برخی در شأن خودشان نبینند که مدام بگویند که روزانه ۱۵، ۱۶ ساعت کار میکنیم، کما اینکه چنین صحبتهایی درست نیست، اما کسانی که مطلع نیستند و مواردی را بیان میکنند به دنبال این هستند که سطح مطالب اساسی را به سطحی بسیار پیشپاافتاده و جزئی بیاورند. لذا بنده به فشاری که روی ایشان وجود دارد اذعان کامل دارم؛ تلاشی که انجام میدهند، مسائل مختلف موجود اعم از اینکه محوریت تمام امور اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و… در دست ایشان است. درباره فشار به رئیسجمهور هم به نظرم اگر اینطور میگفتند که «در برابر فشارهای بسیاری که بر شانه رئیسجمهور وجود دارد، انتظار میرود تمام اعضای دولت که دور میز دولت مینشینند، استانداران و فرمانداران و معاونینشان در رابطه با روشنگری، اقناع کردن افکار عمومی و مسائل دیگر فعالیت داشته باشند تا تمام این امور برعهده رئیسجمهور نباشد.» بیان بهتری بود.
آیا شما رئیسجمهور را کانالیزه میکنید؟
جدا از آن مصاحبه و صحبت ایشان این مسأله خیلی مطرح میشود که رئیسجمهور تنهاست، به این معنا که میزان موضعگیریها، حرفها و صحبتها جدا از مسائل کاری فقط برعهده شخص آقای دکتر روحانی است، نمیخواهم بیش از این به آن گوینده بپردازیم و بیشتر موضوع همین ایده است و از طرف دیگر شاید موضوع اصلی مصاحبه ما از همین جنس است. بحث آقای رئیسجمهور به جای خود، انشاالله فرصتی پیدا شود که رئیسجمهور هم با مطبوعات صحبت کنند. موضوع فشاری است که در رابطه با شما مطرح میشود، واقعیت امر این است که برخی منتقدان و افکارعمومی حضرتعالی را به عنوان کسی میشناسند که در خیلی از موارد مانع و رادع هستید و اجازه نمیدهید دست دیگران به رئیسجمهور برسد یا دوقطبیهایی که مدام ایجاد میشود. دلیل اینکه ما در این فرصت به فکر چنین گفتوگویی افتادهایم این است که زمانی صحبت از دوقطبی واعظی جهانگیری بود و امروز کار به جایی رسیده که از دوقطبی واعظی ظریف صحبت میشود. فردی که دوست قدیمی شماست و کسی به ذهنش نمیرسد چنین ارتباطی وجود داشته باشد.
بنابراین در ادامه پروژه «تنهایی رئیسجمهور» آیا شما عامل تنهایی رئیسجمهور هستید یا قربانی تنهایی رئیسجمهور؟
من نمیخواهم راجع به قربانی شدن صحبت کنم، اما قطعاً هدف من از پذیرش این مسئولیت کمک کردن به آقای رئیسجمهور بوده است. بنده حدود ۳۹ سال است یعنی از سالهای پیروزی انقلاب با ایشان ارتباطی نزدیک داشتهام.
اولین بار چه زمانی با ایشان آشنا شدید؟
حدود سالهای ۶۳، ۶۴ بود.
یعنی از موضع وزارت خارجه با ایشان آشنا شدید؟
بله، ما همکاری نزدیکمان را از وزارتخارجه سال ۱۳۶۴ آغاز کردیم. به همین دلیل عملاً هدف من کمک به ایشان بوده و هست، به همین دلیل در این جهت تلاش کردم و سعیام بر این بوده که به آنچه خودم در رابطه با ارتباطاتی که باید ارگانها، نهادها و گروههای مختلف با تفکرهای مختلف داشته باشند میفهمیدم، عمل کنم. بنده معتقدم که حق تمام اینها هست که با ریاستجمهوری در ارتباط و تعامل باشند.
آیا در دوره ریاست حضرتعالی این ارتباط تسهیل شد؟
من سعی خود را در رابطه با تسهیل این ارتباط کردهام.
با توجه به اتفاقات مذکور این مسأله مطرح میشود که رئیسجمهور فرد کمارتباطی هستند البته رئیسجمهور روحانی رئیسجمهوری مکتوب است تا شفاهی، اما رؤسای جمهور قبلی اهل گعده و دورهم نشستن بودند، میگویند آقای واعظی هم مزید بر علت شده که ارتباطات کمتر شود و ما به رئیسجمهور دسترسی نداریم.
اول اینکه آقای رئیسجمهور چه در زمان دولت یازدهم چه در زمانی که رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک بودند و چه در زمانی که دبیر شورای عالی امنیت ملی بودند، هیچگاه اهل این نبودند که مرتباً با افراد مختلف گعده داشته باشند و نحوه برخورد به روش و فرهنگی که فرد دارد برمیگردد. از طرف دیگر همیشه وقتشان را اهم و فیالاهم کردهاند، یعنی میگفتند یک کار مهمتر از دیگری است یا یک جلسه مهمتر از جلسه دیگر است. الان ما با این مسأله مواجهیم که ایشان را در هفته ۱۰ جای مختلف دعوت میکنند، ایشان میگویند که در هفته یک جا برای سخنرانی میروند، زیرا معتقدند که نباید هر روز به جاهای مختلف رفت و حرفهای تکراری زد.
آیا فکر نمیکنید که برنامههای سخنرانی رئیسجمهور نسبت به رؤسای جمهور کشورهای دیگر بیش از اندازه است؟ یعنی رئیسجمهور ما مجبور است بیشتر حرف بزند؟
حتی با وجود احساسی که شما دارید، ایشان ظاهراً به جاهای مختلفی که با اصرار دعوت میشوند، بدهکارند. بههرحال آقای رئیسجمهور طی اهم و فیالاهم جایی را که برای سخنرانی میروند انتخاب میکنند. از طرفی لیست ملاقاتشان بسیار طولانی است و ایشان از بین افراد، کسانی که فکر میکنند در شرایط ملزم به ملاقات هستند را میپذیرند. بهفرض مثال در دوران قبل به مسائل سیاسی و… اهمیت بیشتری میدادند، الان مدتهاست که مسائل اقتصادی برایشان اولویت دارد. آنچه جلسه و ملاقات در ارتباط با مسائل اقتصادی باشد برایشان اولویت بیشتری دارد و به آن توجه میکنند. شاخصه جالب ایشان این است که هر گزارش و نامهای که برایشان میآید را با دقت فراوان مطالعه میکنند و پس از خواندن آن هم عکسالعمل نشان میدهند و هم آن را فراموش نمیکنند و از نامه یا گزارشی که خواندهاند در جلسات مختلف نقلقول میکنند.
آیا آقای رئیسجمهور خودشان کارتابلشان را میخوانند؟ چقدر برایشان تدارک میشود؟ آیا گزینش اتفاق میافتد؟
ببینید طبیعی است که تعداد نامههایی که به ما میرسد بسیار زیاد است و بدیهی است که روشی برای مطالعه آنها پیدا کنیم، بنابراین آنچه مربوط به اعضای کابینه، شخصیتهای کشور، رئیس مجلس، رئیس قوه قضائیه و مکانهای حاکمیتی است گزینش نمیکنیم، اما به غیر از اینها تعداد بسیار بالایی نامه داریم. البته این هم نقض غرض است؛ وقتی بار گستردهای را در مقابل کسی که عادت دارد با دقت مطالبش را بخواند قرار دهید، طبیعتاً دقت و دستورات آن فرد کاهش خواهد یافت، اما در همین حال هم ایشان با دقت نامهها را میخوانند و عکسالعمل نشان میدهند. موضوع این است که بنده در مدتی که به رئیسجمهور نزدیک هستم، از افراد مختلفی در دولت شنیدهام که ارتباطات حضوریشان بیشتر شده است. ملاقاتهای متعددی که وزرا دارند در همین زمره میگنجد.
منظورتان از وزرا غیر از حاشیه دولت است، چون این بحث مطرح میشود که رئیسجمهور را فقط در هیأتدولت میبینند.
به نظرم چنین صحبتهایی جفاست، شما میتوانید لیست را از دفتر آقای رئیسجمهور بگیرید که کدام وزرا طی مدت اخیر با رئیسجمهور ملاقاتهای خصوصی یا عمومی داشتهاند. گاهی اوقات خودشان درخواست کردند و گاهی اوقات آقای رئیسجمهور آنها را خواستهاند، از آن مهمتر تماسهای تلفنیای است که به صورت منظم و مرتب برقرار میشود. حتی ممکن است ایشان در روز با یکی از وزرا دو، سه بار تماس تلفنی داشته باشند. بنابراین در مقابل این فضاسازی باید گفت چنین روحیهای نه در ایشان و نه در مجموعه دفتر دولت وجود ندارد که هر روز در رابطه با چیزهایی که راجع به چنین مسائلی نوشته میشود پاسخ بدهیم. در رابطه با مسائل مربوط به دفتر مسلم است که من تلاش کردهام ارتباطات آقای رئیسجمهور علاوه بر ارتباط کاری با وزرا، معاونین رئیسجمهور و مسئولین کشور برقرار باشد، اما ما در اینجا ارتباطاتی داریم که کاری نیست. خیلی از افراد هستند که ایده دارند، ارتباطات قبلی دارند و… و قصد دارند رئیسجمهور را ببینند و از طرفی هم گروههای سیاسی، دانشگاهیان، گروههای مرجع و… که برای دیدن رئیسجمهور اقدام میکنند، ما سعی کردهایم ارتباط اینها هم به نوعی برقرار باشد، البته ممکن است ملاقاتهای فردی مقداری سختتر باشد، اما ما جلسات جمعی با گروههای سیاسی، فراکسیونهای مجلس و گروههای مختلف دانشگاهی برگزار کردهایم.
پس علت حملاتی که در این رابطه به شما میشود چیست؟
نمیدانم، اما طبیعتاً از همهطرف که حمله نمیشود.
تقریباً از همه طرف حمله میشود و چپ و راست ندارد. قبلاً این تلقی وجود داشت که اصلاحطلبان (البته منظورم همه اصلاحطلبان نیست) نسبت به بعضی رفتارها انتقاد دارند، در داستان آقای ظریف تقریباً مشخص شد که حملات همهجانبه است و اصولگرایان هم از شما دل خوشی ندارند!
داستان آقای ظریف، داستانی موقت بود، آن زمان هم اصولگرایانی که به من حمله کردند، قصدشان حمله به من نبود، بلکه میخواستند بهنوعی ناراحتیشان را به آقای ظریف نشان بدهند.
معمولاً حملاتی که به شما میشود نیابتی است، البته در موقعیتهای قبلی هم به شما حملاتی میشد که اصالت آن حملات به کارنامه خودتان بازمیگشت، مثلاً زمانی که حضرتعالی در وزارت ارتباطات حضور داشتید، این موج حمله وجود نداشت، ولی از زمانی که به دفتر رئیسجمهور آمدهاید، شاید چون دستشان به آقای رئیسجمهور یا دیگران نمیرسد به شما حمله میکنند.
من قصد نداشتم این صحبت را بیان کنم، اما خودتان به آن اشاره کردید، بله همینطور است. البته در وزارت ارتباطات هم فشار زیادی روی من بود و چون فضای جامعه سیاسی است، من با فشارهای بسیاری در رابطه با گسترش فضای مجازی و خصوصاً فیلترینگ و باقی مسائل روبهرو بودم. اگر روزی راجع به نسل ۳ و نسل ۴ تلفن همراه صحبت کنم و بگویم که چطور وارد جامعه شد، متعجب خواهید شد.
چگونه به وزارت ارتباطات رفتید؟ چرا در این رابطه صحبت نمیکنید؟
اینجا جای این صحبتها نیست.
اتفاقاً میتوانید به بخشی از این موضوعات در اینجا اشاره کنید، زیرا واقعاً مسأله این است که چرا آقای دکتر واعظی با سابقه بالایی که در سیاست خارجی دارند که به واسطه آن به نظر میرسید وزیر خارجه شود، وزیر ارتباطات شد و همه میگفتند چون آقای روحانی با ایشان دوست است، میخواهند که وزارتخانهای به ایشان بدهند، اما در عمل با یکی از دوران متفاوت وزارت ارتباطات روبهرو شدیم. ظاهراً تحصیلات شما سیاست خارجی نبوده است، پس در صورت امکان در رابطه با سابقهتان بفرمائید. نکته بعدی هم این است که در تمام موارد به نظر میرسد مسئلهای وجود دارد، در همین داستان اخیر هم سعی کردهاند ماجرای وزارت خارجه را احیا کنند. شما معمولاً کم حرف میزنید و شاید این ایرادی باشد که نهتنها به شما بلکه به کل دولت وارد میشود. مثلاً الان میفرمایید که نمیخواهید راجع به اپراتورها یا فضای فیلترینگ صحبت کنید.
اینکه چطور شد من وزیر ارتباطات شدم از آنجا ناشی میشود که در سال ۹۲ با جدیت تصمیم داشتم که کار اجرایی قبول نکنم و در ابتدا که آقای دکتر روحانی رأی آوردند، شخصاً به ایشان گفتم که حامی شخص شما و دولتتان هستم، همهگونه کمک و حمایت هم خواهم کرد، اما اجازه بدهید که به کار اجرایی ورود نکنم. خیلی هم زمان بُرد تا قرار شد به وزارت ارتباطات بروم. آقای روحانی با سیاستهایی که داشتند و قولی که داده بودند وزارت ارتباطات از اهمیت ویژهای برایشان برخوردار بود. همچنین برای مقام معظم رهبری هم همواره این وزارتخانه بسیار مهم است. من اولین ملاقاتی هم که خدمت ایشان رسیدم، فرمودند وزارت ارتباطات یکی از وزارتخانههای بسیار مهم در کشور است. لذا این راجع به اهمیت وزارتخانه است، اینکه چرا من به این سمت منصوب شدم جالب است؛ بنده لیسانس، فوقلیسانس را در رشته الکترونیک گذراندم، البته تمام واحدهای دکترا را گرفتم و در حال نوشتن تحقیقات پایاننامه بودم که انقلاب شد، به پاریس و سپس نوفللوشاتو رفتم و بعد از آن به ایران آمدم. از همان سالهای ۶۰ ۵۹ بود که ریاست هیأتمدیره و مدیرعاملی شرکت مخابرات اولین سمت رسمیام در کشور شد و تا سال ۱۳۶۴ در شرکت مخابرات ماندم. هرچند بعداً دکترای علوم سیاسی را گرفتم.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر