دونالد ترامپ رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا در کارزار انتخاباتی خود بارها وعده ممنوع الورودی مهاجران غیر قانونی یا قانونی را داده بود و حتی وعده داد که دیوار مرزی هم بکشد! اما اقدامات وی این روزها با واکنش های منفی بسیار، حتی در داخل ایالات متحده روبرو شده است؛ اخراج مهاجران، جدا کردن فرزندان از والدین مهاجر و نگهداری از آنها در کمپ داد فعالان حقوق بشر و حتی سیاستمداران را هم در آورده است. در این باره خانم میشل اوباما، بانوی اول سابق کاخ سفید در کمپینی قویا سیاست مهاجرتی ترامپ را محکوم کرد و گفت به خودتان و خودمان نگاه کنیم، ما همه مهاجر هستیم! خبرگزاری خبرآنلاین در گفتگو با هادی اعلمی‌فریمان، پژوهشگر و کارشناس ارشد ایالات متحده و آمریکای لاتین پیامدهای اقدامات جنجالی ترامپ را مورد بررسی قرار داده است که از نظر می‌گذرانید:

سیستم مهاجرتی آمریکا چگونه است و چرا ترامپ تا این اندازه جنجال به راه انداخته است؟

ایالات متحده یکی از کشورهایی است که پیچیده ترین سیستم مهاجرتی را دارا است. در طول تاریخ تاسیس آمریکا متنوع ترین و بیشترین تعداد مهاجر را داشته است. اساساً به همین دلیل است که سازندگان ایالات متحده را اتباع همه کشورهای جهان می دانند.

 ایالات متحده از ابتدای تشکیل، چندین موج مهاجرت را از زمان تاسیس داشته است که این موج مهاجرت عمدتا به دو دلیل بوده است، یکی به دلیل نیاز به مهاجر و نیروی کار ارزان که به دلیل اینکه ساکنان اولیه که از اروپا در ایالات متحده ساکن شدند، نیاز به نیروی کار ارزان داشتند و چاره آن این بود که از سایر نقاط دنیا مهاجرین را جذب کنند.  بنابراین این پیچیدگی از همان اول در امریکا شکل گرفت.

چندین موج مهاجرت تاکنون ثبت شده است؛ یک بار صرفا از ۱۹۱۵ تا ۴۶ موج مهاجرت به دلیل جنگ جهانی اول و دوم متوقف شد.  در موج بعدی مهاجرت از ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۰ به بعد شکل گرفته است و اولویت بندی های مهاجرت پذیری امریکا تغییر کرده است.براین مبنا که بیشتر تمایل داشتند که از اروپای غربی و شمالی مهاجران را بپذیرند. بنابراین یکی از پیچیده ترین سیستم های اداری مهاجرت را  در سال های متفاوت به ویژه در قرن ۲۰ و ۲۱ قوانین متعددی درباره مهاجرت تصویب شده است. به این دلیل پیچیدگی ها تشدید شده است. دولت ها، احزاب جمهوری خواه و دموکرات نظرات متفاوتی راجع به ان داشتند. بعضی قوانین درباره مهاجران قانونی و غیر قانونی، مقیم ها، حاشیه نشینان، شهروندان در دولت های ایالات متحده میان  دموکرات ها و جمهویخواهان شکل گرفته است و عمدتا سیاست گذاری متفاوتی داشته اند.

اما دو نکته اساسی در تغییر سیاست های مهاجرتی در آمریکاشناسی بسیار مهم است؛

اول اینکه سیاست جذب مهاجر ساده پس از جریانات علمی و آزادی  در طول قرن بیستم به خصوص ابتدای قرن بیستم وهمزمان با جریانات  تحقیق و پژوهش میل به جذب نخبگان علمی و استعدادهای برتر از سراسر جهان داشته است. وقتی سیستم کشور از ماهیت نخبه پرور و پژوهش در بالاترین سطوح حمایت کند، قطب های علمی شکل می گیرد که همواره در بالاترین سطح با انعطاف پذیری کامل نخبگان را مثل آهن ربا جذب می کند، شرایط معیشتی با استاندارد بالا را در اختیار قرار می دهد و رویای آمریکایی شکل می گیرد. جنجال‌های اخیر ترامپ بیشتر تابع سیاست اول آمریکاست، او نماینده بخش سفیدپوست مدعی تفوق آمریکایی های اصیل مبتنی بر ناسیونالیسم شکل گرفته جدید است که فکر می‌کنند آمریکا توسط دمکرات ها رها شده و نوعی جهان وطنی افسارگسیخته نولیبرالی دارد آمریکا را از درون از بین می بردو این نیاز به حفاظت فیزیکی دارد،باید آمریکا را از شر به زعم او، اتباع دیگر کشورها  به خصوص آمریکای جنوبی و مسلمانان که ماهیت و کارکرد شرورانه دارند و عمدتا به قاچاق مواد مخدر و فعالیت های مخرب تروریستی می پردازند،حفظ کرد.

البته این نوع نگرش قطعا در فضای دولت-کشور بین همه مقامات کشورها تقریبا برای حفظ کشورهایشان وجود دارد،اما با توجه به انتظاری که همه ی دنیا از نظام جذب نخبگان و مهاجر پذیری ایالات متحده در طول سالها دارند این تغییر رویکرد عجیب و ظالمانه جلوه گرشده است، البته قضاوت دراین باره آزاد است.

چه تفاوتی؟ به عنوان مثال در دوره اوباما با دوره فعلی آمریکای ترامپ چه تغییری جدی صورت گرفته است که تا این حد این مساله بغرنج شده است تا جایی که ناظران بحران تلقی کرده اند.

با توجه به سیاست های مهاجرتی کلان ایالات متحده به نظرم تقریبا تفاوت جدی نکرده است، فقط روشها تغییر کرده و کمی میل کنترل بیشتر، زیاد شده است. اگر تاریخ مهاجرت را بررسی کنید، هر دولت دمکرات یا جمهوری خواه بسته به شرایط و وضعیت کشور از عادی تا اضطراری قبض و بسط مختلفی را در قبال مهاجران داشته اند.

به نظر من جمهوریخواهان ساختار محافظه کارانه تری داشته و به استثناگرایی آمریکا بیشتر معتقد بوده، اما دمکرات ها هم بخشی همین رویه را دارند و بخشی ادعای روشنفکری و جهان وطنی دارند و بخشی هم واقعا حقوق بشری فکر می کنند، اما اینها مولفه کم اهمیت تری است، اگر دقیق بررسی کنیم کلان استراتژی های دولت‌ها معمولا در امنیت و بقای کشور خشن و بدون تعارف هستند. مثلا پس از حوادث ۱۱ سپتامبر نقش دولت در کنترل امنیتی شهروندان گسترش فوق العاده ای داشته و کنترل شدیدی از جانب بوش به مهاجران انجام شد و شدیدترین اعمال مقررات انجام شد و در مواقعی نیز اعمال مقررات راحت تر بوده است. عنوان دولت پلیسی از سوی منتقدان داخلی براین مبنا شکل گرفت.

لذا دولت های آمریکا به تبع جهت گیری های خودشان سیاست گذاری هایشان متفاوت بوده است.  مثلا دولت های دموکرات با نگاه خیلی معتدل تری به مهاجرت نگاه می کنند، دولت های جمهوریخواه خیلی سخت به مساله مهاجرت می پردازند. البته قابل ذکر است که در تاریخچه دولت اوباما، او توانست در دوره هشت ساله حکومت خود، مساله مهاجرت را حل کند. اما به دلیل اتفافات داخلی ونوع جهت گیری که کنگره داشت با او موافقت نکرد.

مثلا در گزارشات حقوق بشر و عفو بین الملل که همیشه منتشرمی شود، همواره به نحوه برخورد با کودکان بی سرپرست که به دلایل مختلف؛ از جمله خشونت های خانگی و سیاسی و جنگ که وارد امریکا می شوند، پرداخته می شود. در گزارشات عفو بین الملل به حبس و بازرسی آنها قرار پرداخته می شود و تازگی ندارد. بنابراین با توجه به سیاست گذاری‌های دو حزب از سوی دولت ها،نگرش به وضعیت مهاجرتی نگاهی متغیر داشته است.

مهاجرانی که به ایالات متحده می روند، به عنوان کسانی شناخته می شوند که خیلی ریشه دار هستند و از اکثر کشورها هم توانسته اند ساختار ملیتی خود را تشکیل دهند و بر این مبنا که شهروندان ابتدا آمریکایی و سپس ملیت خود را معرفی می‌کنند، مثلاآمریکایی-ایرلندی،آمریکایی –ایرانی و..  به عنوان مثال در برخی شهرهای مختلف امریکا محله چینی ها وجود دارد که حتی بنرهایی نصب کرده اند که نوشته شده اینجا زبان انگلیسی هم تکلم می شود! این نشان از موج مهاجرتی رانشان می دهد که اقلیت های زیادی را در ایالات تشکیل داده اند. لذا ساختار مهاجران با ساختار کشور ادغام شده است و اتخاذ هر سیاستگذاری نتیجه اش ایجاد انتقاد، بحران،اعتراض و تبلیغات گسترده رسانه ای خواهد بود.

آمریکا بیشترین مهاجران را از کدام کشور پذیرفته است؟ چرا مساله مهاجرت در آمریکا به بحران تبدیل شد؟ 

ده کشوری که مهاجران اصلی در 50 سال اخیر را در آمریکا شکل داده اند، شامل مکزیک، چین، فیلییپین، هند، ویتنام، کوبا، السالوادور، کانادا و بعضی از کشورهای اسیای جنوب شرقی بوده است. البته مهمترین آنها در سال‌های اخیر شامل موج مهاجران اصلی از  امریکای جنوبی است که ترامپ حساسیت زیادی نسبت به آن ها دارد و به شکل تحقیرآمیز آن ها را حیوان خطاب می کند که این ناشی از روحیه تکبر آمریکایی است.

آنچه از استماع مذاکرات کنگره و اقدامات دولت نتیجه می شود اینکه مهاجرت گسترده و به خصوص غیر قانونی احتمالا تهدیدی برای افزایش مالیات-مسکن و امنیت اجتماعی است و مهاجرت بی رویه نباید فشار بودجه ای و مالیاتی بر دولت فدرال و ایالت ها ایجاد کند. بر این مبنا ابتدا رویکرد ترامپ تمرکز بر ورود غیرقانونی از جنوب کشور و سپس حتی کنترل و ممانعت از قانونی هاست. به یاد دارید اخیرا او با خشم خطاب به کنگره گفت این قانون مسخره مهاجرت را تغییر دهید.

البته اینکه چرا بحران شده است نیاز به مطالعه داردو خیلی از تئوریسین های آمریکایی با این روند ها مخالفند. مثلا هانتیگتون اساسا ایجاد الگوی چند فرهنگی و گرایش به دوزبانی را تهدید علیه هویت آمریکایی می داند و معتقد است جامعه اولیه آمریکا انگلوپروتستانی است و اینها دارند هویت آمریکا را نابود می کنند و لذا این دست تفکرات جامعه شناختی مخالف با مهاجران نیز گسترده است.

اشاره کردید به تفاوت دیدگاه ها در دولت های مختلف، راهبردهای مهاجرتی به چه صورت بوده است و ترامپ تاکنون در این مساله تا کجا پیشرفت کرده است؟

البته توضیح دادم این تفاوت دیدگاه در دولت های مختلف در یک برهه زمانی تابع کامل سیاست راهبردی آمریکا بوده است. زمانی سیاست آمریکایی نیاز به کارگرساده با هدف رونق اقتصاد داشت، بعدها ایالات متحده نیاز به مهاجران و متخصصین داشت که سبب شکل گرفتن قطب های علمی قدرتمندی شد که  قلب پیشران تمدن آمریکا و سرمایه داری شد که یک نمونه اش سیلیکون ولی است. یا دانشگاه ها که میزان جذب بالای نخبگان را داشته است ،لذا شرایط به تبع حوادث تغییر یافته است.

بعد از ۱۱ سپتامبر به علت مسائل تروریستی این تفاوت مشهود بود، این تفاوت دیدگاه به وجود آمد که به دلیل مسائل امنیت ملی مهاجران را نپذیرند. در وضعیت حاضر اگر ترامپ را نماینده ساکنان اولیه ایالات متحده یا همان انگلو-پروتستان ها تصور کنیم به تفکر ساکنان سفید پوست بر می خوریم. ترامپ در کمپین های انتخاباتی خود، حساسیت زیادی در امر مهاجرت از خود نشان داد که این مساله باعث رنجش شدید ساکنان دوم مهاجرین آمریکا یعنی سیاهپوستان و سایر مهاجران شد. به هر حال ترامپ مانند وعده های دیگر وعده مهاجرتی خود را عملی کرد و خواهد کرد همانطور که تا الان بخشی از آن را اجرا کرده است.

به عنوان مثال مهمترین اقدام او بحث دیوار مکزیک بود. ترامپ دولت مکزیک را بسیار تحت فشار گذاشت که هزینه دیوار را بپردازد و کماکان این چالش با دولت مکزیک وجود دارد. به نظر ترامپ از سیاست سخت گیرانه و انعطاف ناپذیر خود دفاع می کند و آن را پیگیری خواهدکرد. حیوان و سمی و مهاجم خواندن مهاجران ریشه در تفکرات میلیشیایی و کوکلاس کلانی دارد. براین مبنا این مهاجران نابودکننده رویای آمریکا هستند. البته منتقدان نیز توانسته اند بسیج گسترده ای علیه این سیاست ایجاد کنند.

علت این امر چه بود؟ و این حجم از فشار به مکزیکی ها...

علت آن ورود مهاجران غیر قانونی از حوزه آمریکای لاتین به ویژه مکزیک بود. تصور ترامپ این است که هرکسی که از مرزهای جنوبی وارد مکزیک می شود و سپس وارد ایالات متحده می شود،  دو سه کارکرد بیشتر ندارد یا قاچاقچی مواد مخدر و واردکننده و مرتبط با کارتل هاست، یا اینکه از جرایمی فرار می کنند و در نهایت تروریست هستند.

بنابراین از نظر ترامپ افرادی که وارد ایالات می شوند تخصص و کارایی لازم را در این کشور ندارند.  همواره دید تحقیرآمیز خودش را  نسبت به کلیه مهاجران، به ویژه آمریکای جنوبی مطرح کرده است. البته این سیستم را توجیه می کند و می گوید ما برای آنکه آمریکای اول باشیم، باید کاری کنیم که آمریکایی هایی که ساکنان اولیه ایالات متحده محسوب می شوند، بتوانند مشاغل را کسب کنند در حالی که مهاجران مخل و مانع این حرکت هستند و همواره دردسر ایجاد می کنند. ترامپ تعصب وار، در صدد این است که مساله مهاجرت را به نحوی کنترل کند و سختگیری او در همین چارچوب است که تا حدودی سیستم مهاجرتی امریکا را دگرگون کند و اجازه ندهد با هرکسی با هر شرایطی از هرجای دنیا وارد این کشور شود.خطاب او به کنگره و قاضی ها برای اخراج مهاجران هم در این چارچوب است.

واکنش ها به مساله جدایی کودکان از والدین را چه طور ارزیابی می کنید؟

جدایی کودکان از والدین و انتقال انها به مراکز و یا اقدام ارتش برای ساخت پایگاه نگهداری، حول همین مساله است که جامعه جهانی درک کند که امریکایی ها در امر مهاجرت سختگیری زیادی را اعمال می کنند و مخالف سیستم فعلی مهاجرت هستند و دقیقا اقدامی پیشگیرانه برای ممانعت از تصمیم گیری مهاجرت از کشورهای مبدا است که خانواده ها درک کنند اقدام به مهاجرت هزینه دار و بی‌فایده خواهد بود. من فکر می کنم ترامپ تصمیم تاریخی خودش را برای کنترل مهاجران حفظ خواهد کرد و دقیقا بر خلاف سیاست ملایم دموکرات ها عمل می کند. یکی از مسائل مهمی که در ساختار سیاسی دولت ایالات متحده آمریکا وجود دارد، دولت های فدرال است که تا حدودی امکان دارد از مساله سیاست مهاجرت جدید ترامپ حمایت کنند و دولت های ایالاتی به ویژه دولت های جنوبی به تبع دولت فدرال، از سیستم مهاجرتی جدید حمایت خواهند کرد.

ادامه این روند تا چه زمانی ادامه خواهد داشت و پیش‌بینی شما چیست؟

سیاست سختگیرانه کماکان تازمانی که ترامپ در کاخ سفید حضور داشته باشد اعمال خواهد شد و ترامپ نشان می دهد که وضعیت امریکا متفاوت شده است. البته ترامپ توجیه خود برای مخالفت با مهاجران را تکرار خواهد کرد. مخالفت با مهاجران زنجیره ای از اقدامات ناسیونالیستی اوست که موکدا پیگیری خواهدشد. به نظرم علیرغم راهپیمایی ها و مخالفت های داخلی و بین المللی او مخالفت خود را با مهاجران ادامه می دهد. آمریکای اول مستلزم مخالفت با روندهای جهانی شدن است و ترامپ مصمم است این راه را تا آخر ادامه دهد.

در عصر جهانی شدن، جهانی زدایی ترامپ به چه معناست؟ اوباما جمله معروفی  را در کنیا عنوان کرد و گفت من اهل همه جا هستم و همه جا وطن من است. این دو تفاوت دیدگاه در عصر حاضر را چه طور بررسی می کنید؟ خصوصا اینکه ایالات متحده اساسا کشوری بود که بر پایه مهاجران شکل گرفت.

به باور من-البته دیدگاهی شخص است و نقدپذیر-ترامپ نماینده طبقه ای است که احساس می کنند به عنوان پیشرو در مسائل جهانی هزینه های گسترده ای را دارد در همه جای جهان پرداخت می کند، دیگران به عنوان ابرقدرت دارند از او سواری مجانی می گیرند و این عنوان پیش رو ابرقدرت برای کشورش هزینه زاست. او و طبقه اش به این نتیجه رسیده اند دچار خسارت تاریخی شده اند،خیلی جاها هزینه پرداخت کرده اند، بدون بازگشت سرمایه و حالا وارد فاز دریافت خدمات ابرقدرتی خود شده اند.

من اقتصاد دان نیستم، شاید مشکلات اقتصادی داخلی ایالات متحده را وارد این تغییر جهت کرده است، اما ترامپ اصرار دارد یا همه در هزینه های حکمرانی او شریک شوند، یا او به تعهدات جهانی کشورش خاتمه می دهد. البته این شرایط برای هر حکمران علاقمند به کشورش طبیعی است. آمریکایی ها بیش از حد در همه جای جهان درگیر شده اند. برخی استراتژیست های داخلی آمریکا نیز معتقدند آمریکا ناچار است به شرکایش اعتماد کند و از بار تعهد خلاص شود. اتخاذ استراتژی درگیری گزینشی در کلان راهبرد آمریکایی ها بر این مبنا بهترین و مفیدترین راهبرد شناخته می شود: دخالت در مواقع لزوم با کمک شرکا.

 

با وجود بحران پناهجویان در اروپا و تنش بین ترامپ با رهبران اروپایی، این بحران در آمریکا نیز از سوی رئیس جمهور ایالات کلید خورده است، پیشبینی شما از آینده جهانی چیست؟ اروپا اگر کمک ترامپ را در مساله ناتو و تامین امنیت اروپا  با وجود بحران پناهجویان از دست بدهد ممکن است شاهد چه اتفاقاتی باشیم؟

برخی از استراتژیست ها در امریکا معتقدند اروپا به حدی قوی شده است که نیاز به پشتیبانی از ایالات متحده نداشته باشد، آمریکا باید دست از قیمومیت تاریخی و پشتیبانی از اروپا بردارد.

به نظرم ترامپ تابع این راهبرد است. برخلاف مفسران و هواداران جریان های جهانی شدن به نظر می رسد اکنون شاهد رشد روزافزون ناسیونالیسم و تقویت دولتها هستیم، آنهم دولت هایی با شاخصه های دور شدن از دمکراسی، تمایل به جباریت و تمرکز و سرکوب بیشتر، قطعا ترامپ دیگر حاضر نیست هزینه های اضافی برای ناتو بپردازد و اروپا مجبور است یا در مسائل بودجه ای تجدیدنظر کند و یا راهبردهای جدید اتخاذ کند.

به نظر می رسد جهان دارد وارد فاز جدیدی از ساختار رقابتی بر سر منابع کمیاب می شود که ویژگی آن در کشورهای سرمایه داری جنگ بر سر تعرفه ها و صادرات و واردات و در کشورهای توسعه نیافته از جمله خاورمیانه بر سر زمین و آب خواهد بود. در این وضعیت ترامپ در وضعیتی پیچیده ناشی از تمایل به حفظ قدرت جهانی و کاهش شدید تعهدات دارد که این وضعیت ناپایدار و شکننده خواهد بود و احتمالا کاهش شدید تعهدات سیاست داخلی و خارجی ایالات متحده را دگرگون خواهد کرد و این پیش بینی البته با توجه به مولفه تصمیم سازی های ترامپ قابل بررسی است.

سرنوشت ایرانیان در آمریکا را چه طور پیش بینی میکنید و به طور کلی مهاجران ایرانی چه آسیبی از این وضعیت می‌بینند؟ به طوری که انها حتی جرات نمی کنند به ایران بیایند برای دیدن فرزندان و خویشاوندان خود.  نظر شما چیست و چه راهکاری به مهاجران ایرانی پیشنهاد می کنید.

نتیجه کار همان دولت پلیسی است که بر مهاجران حاکم می شود. البته بخشی ازمهاجران ایرانی به خصوص نسل های جدید که در جامعه آمریکا حل شده اند، دچار مشکل نمی شوند، آنها به هرحال سیستم زندگی در آمریکا را پذیرفته اند، اما بخشی از ایرانیان از منظر احساسی دچار مشکل خواهند شد. این سیاست غیر انسانی آسیب های زیادی به ساختار خانواده ها و گسست بین آنها خواهد زد. البته توصیه من از این منظر به داخل برای جذب ایرانیان برای ورود به کشور است. گرچه اکنون وضع معکوس است و همه عزم مهاجرت دارند ،اما لازم است ما سیاستگذاری مناسب اخلاقی و انسانی در این زمینه داشته باشیم.

ایران برای همه ایرانیان باید همیشه به قوت خود باقی باشد. هرسه قوه مجریه،مقننه و قضاییه-به ویژه قضاییه-باید ایرانیان را از هرجای جهان که قصد ورود به کشور دارد با احترام تمام به حقوق شهروندی بپذیرند و شرایط ورود را تسهیل کنند، ایران اکنون در مرحله توسعه و سازندگی باید از همه ایرانیان کمک بگیرد. نگاه امنیتی صرف به ایرانیان خارج از کشور باید زدوده شود، فراهم کردن این بستر نیازمند تغییراتی جدی و تجدیدنظر در سیاست خارجی و داخلی است، به باور من ما ناچاریم در جهت گیری آینده به سمت منطقه گرایی فرهنگی و اعتمادسازپیش برویم، ما نیاز به تجدیدساختار فکری داریم، ایرانیان خارج از کشور آن قدر توان تخصصی دارند و بهترین سرمایه اجتماعی و فکری ما هستند، در یک فرض محدود حتی سیستم سیاسی ما می تواند مجامع مشورتی مختلفی در حوزه آب، محیط زیست و اقتصاد و کشاورزی و صنعت از همین ایرانیان تشکیل دهد.انجام این اقدامات در داخل نیاز به اراده دولت و دو قوه دیگر و ایرانیان علاقه‌مند به ایده اول ایران در داخل دارد. پیچ تاریخی بزرگ همین است.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.