P5_2_50101_1402402111_10762406235328122.957124250_1 copy

۲- باشگاه‌های معروف: خریدها و حمایت‌های مالی از پیراهن‌ها

یکم) خرید باشگاه فوتبال پاری سن‌ژرمن

یکی دیگر از روش‌های حمایت از بازیگران ورزشی غیردولتی و در نتیجه افزایش قدرت (و دامنه‌ی) عاریه‌ای قطر، از طریق کسب حمایت‌های مالی از پیراهن‌ها با باشگاه‌های فوتبال شناخته‌شده‌ غربی است. این امر به‌دلیل دو فرآیند جاری در جامعه اروپایی و در زمینه‌ ورزش در ۲۰ تا ۳۰سال گذشته امکان‌پذیر شد: جهانی‌شدن و تجاری‌سازی. جولیانوتی تکامل فوتبال را از «سنتی» به «مدرن» به دوران «پسامدرن» مفهوم‌سازی می‌کند. این با تجاری‌سازی عمده فعالیت‌های ورزشی و تاثیر تلویزیون در کنترل و تامین مالی باشگاه‌ها و بازی تعریف می‌شود. گارسیا و آمارا استدلال می‌کنند که تجاری‌سازی به‌دلیل «توسعه صنعت سمعی و بصری، از یک سرمایه‌گذاری تجاری نسبتا جزئی به یک بخش تجاری چند میلیون یورویی است.» یکی از اولین مراحل جهانی‌شدن فوتبال به‌عنوان یک تجارت همانا گسترش لیگ‌ها به بازارهای بین‌المللی مانند خاور دور بود، جایی که «لیگ برتر انگلیس» پیشرو بود.

همزمان، علاقه‌ پخش‌کنندگان بین‌المللی به رقابت‌های بزرگ فوتبال اروپا افزایش یافته است. گارسیا و آمارا بیان می‌کنند که «یکی از آخرین قلعه‌های فوتبال سنتی» زمانی سقوط کرد که باشگاه‌های اروپایی شروع به پذیرش اولین سرمایه‌ خارجی خود و سپس مالکیت کامل خارجی کردند. هر دو باشگاه لیورپول و منچستریونایتد مالکان آمریکایی دارند، درحالی‌که خانواده‌ «پوزو» در ایتالیا مالک «اودینزه کالچو» در ایتالیا، باشگاه گرانادا در اسپانیا و باشگاه «واتفورد» در انگلیس (بی‌بی‌سی اسپورت، ۲۰۱۲) هستند و خانواده‌ ونکی (سرمایه‌داران مرغداری هندی) باشگاه انگلیسی «بلکبرن روورز» را کنترل می‌کنند. جهانی‌شدن و به‌ویژه تجاری‌سازی، فوتبال اروپا فرصتی را برای قطر فراهم کرد تا باشگاه‌های فوتبال را برای مانور قدرت عاریه‌ای خود خریداری کند؛ همان‌طور که درباره «پاری سن‌ژرمن» نشان داده شد.در واقع، یک نمونه قبلی از خرید یک باشگاه فوتبال توسط نمایندگان قطر وجود داشت.

در سال۲۰۱۰، «مالاگا سی‌اف» با هزینه پیش‌بینی‌شده‌ ۳۶میلیون‌یورو (۴۰میلیون دلار)، از جمله بدهی باشگاه، با وعده‌ سرمایه‌گذاری ۷۰میلیون یورو (۷۸میلیون دلار) در ساخت استادیوم جدید با موفقیت انجام شد. مالک جدید یکی از اعضای خاندان حاکم، شیخ عبدالله بن‌ناصر آل‌ثانی است که به گفته‌ «پورتو آل ثانی» یک شرکت متنوع با بیش از ۳هزار کارگر را اداره می‌کند و معاون رئیس، سهامدار و عضو غیر اجرایی هیات‌مدیره‌ بانک دوحه است. از آنجا ‌که این خرید توسط یک فرد قطری - از خانواده‌ حاکم که البته درگیر سیاستگذاری نبود – رخ‌داده بود، این مطالعه آن را از نمونه‌ دامنه‌ قدرت عاریه‌ای خارج می‌کند.شرکت دولتی QSI که توسط شیخ تمیم راه‌اندازی شد، ۷۰درصد از [سهام] «پاری سن‌ژرمن» را در سال۲۰۱۱ خریداری کرد. این باشگاه در دوره‌ مالکیت قبلی خود، یعنی صندوق خصوصی املاک و مستغلات ایالات‌متحده «Colony Capital» ضرر کرده بود.

شرکت QSI که از داشتن تنها ۷۰درصد از «پاری سن‌ژرمن» ناراضی بود، ۳۰درصد باقی‌مانده را در سال۲۰۱۲ خریداری کرد و به‌تنهایی مالک آن شد. در سال۲۰۱۲، «سازمان گردشگری قطر» یک قرارداد اسپانسری را با این باشگاه امضا کرد تا سالانه ۲۰۰میلیون یورو (۲۲۴ میلیون دلار) به مدت چهار سال پرداخت کند تا «دستمزد کهکشانی» بازیکنانی مانند «زلاتان ابراهیموویچ» و «ادینسون کاوانی» را پرداخت کند. الجزیره حق پخش فوتبال لیگ فرانسه در سراسر جهان را خریداری کرد و سه هفته پس از خرید «پاری سن‌ژرمن» از سوی QSI، الجزیره سالانه ۵۱۰میلیون یورو (۶۶۰میلیون دلار) برای حق پخش داخلی از سال۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ با همکاری پخش‌کننده‌ فرانسوی «Canal+» که تنها پیشنهاددهنده بود، پرداخت کرد. رئیس «پاری سن‌ژرمن»، رئیس الجزیره ورزشی و دوست شیخ تمیم یعنی «نصیر الخلیفی» نیز ریاست QSI را به‌دست گرفته و beIN Sports را اداره می‌کند.

گزارش‌ها در سال۲۰۱۸ حاکی از آن بود که شرکت‌های دولتی قطری مانند QA علاقه‌مند به حمایت مالی از پیراهن پاری سن‌ژرمن بودند و جایگزین خطوط هوایی «امارات» مستقر در دبی شدند؛ زیرا «معامله [بین پاری‌سن‌ژرمن قطر و امارات] پس ‌از آن بحران جاری [وقتِ] خلیج‌فارس به یک «تناسب ناخوشایند» تبدیل شد. با این ‌حال، در گزارش‌های سال ۲۰۱۹ فاش شد که پاری سن‌ژرمن با هتل‌های «آکور» مستقر در پاریس، به‌عنوان اسپانسر پیراهن تیم که از فصل ۲۰20-۲۰19 آغاز می‌شود، به یک توافق اسپانسری چندساله دست یافته است. «سازمان سرمایه‌گذاری قطر» سهامدار (11.3درصد) از «گروه آکور» است.

دوم) اسپانسرینگ پیراهن با باشگاه‌های معروف

یکی دیگر از جنبه‌های تعامل قطر با باشگاه‌های فوتبال، حمایت مالی از پیراهن بود. طبق گفته‌ جولیانوتی و رابرتسون، باشگاه‌های «گروه۱۴ اروپا» یا «اتحادیه باشگاه‌های اروپایی» که در سال۲۰۰۸ جایگزین آن [«گروه ۱۴ اروپا»] شد، شرکت‌های تجاری مانند «نایک» و مجتمع‌های رسانه‌ای مانند «BSkyB» و شرکت‌های خواهرش به‌عنوان «شرکت‌های فراملیتی» ظهور کردند. به ‌عبارت ‌دیگر، محققان «یوونتوس»، «بایرن‌مونیخ» و باشگاه «منچستریونایتد» را باشگاه‌های فراملی می‌دانند. باشگاه‌های بزرگ طی «فصل رکود» در قاره‌ آمریکا، آسیا و استرالیا برای هواداران بین‌المللی دست به یک بازی بین‌المللی می‌زنند. به همین ترتیب، پیشاهنگی فراملی در «لیگ برتر» رایج است. باشگاه‌های لیگ برتر، مانند باشگاه چلسی، باشگاه منچستریونایتد، باشگاه آرسنال هواداران فراملیتی دارند که «از نظر اندازه، اگر نگوییم الگوهای همذات‌پنداری، با شهروندی ملت‌ها مشابه هستند.» با بیش از ۴۱میلیون هوادار در آسیا، باشگاه منچستریونایتد یک صفحه‌ اصلی رسمی به زبان ماندارین منتشر می‌کند.

در برخی از ورزش‌ها، بازی‌های لیگ فصلی هم‌اکنون در بازارهای بین‌المللی انجام می‌شود، بارسلونا در سال۲۰۱۸ در ایالات‌متحده بازی می‌کند؛ درحالی‌که تیم‌های NBA در سطح بین‌المللی در بریتانیا، مکزیک و چین بازی می‌کنند؛ تمرینی که میخائیل باتویف، مدرس دانشگاه نورثومبریا، معتقد است با وجود رزرو طرفداران در کشورهایی مانند انگلستان، در آینده نیز ادامه خواهد داشت. جهانی‌شدن فزاینده‌ ورزش «به حامیان مالی از خاورمیانه اجازه می‌دهد تا بر روی پیراهن یک تیم در ایتالیا ظاهر شوند و در مکان سوم بازی کنند. در این بازار جهانی شده، قطر توانست با باشگاه‌های فوتبال معامله کند و از ماهیت فراملی ورزش برای به‌دست آوردن قدرت عاریه‌ای استفاده کند، همان‌طور که در معاملات با باشگاه‌های بارسلونا، بایرن‌مونیخ و آ.اس رم نشان داده شد.