نگاه دیگران-بخش پنجاهویکم
قطر بهمثابه یک قدرت عاریهای
مقالات متمرکز بر عربستان سعودی شامل عناوین زیر بود: «اشک تمساح عربستان سعودی برای غزه»؛ «شانس و ریسک سعودی در یمن»؛ «پس زدن در یمن: پیشروی حوثیها کابوس سعودی است»؛ «قتل عنکبوت سعودی»؛ «عربستان سعودی آنچه را که کاشته است درو میکند»؛ «چرا عربستان سعودی ترجیح میدهد به ترامپ باج بدهد تا اینکه از مردم خودش حمایت کند»؛ «محمد بنسلمان، شاهزاده هرجومرج در عربستان سعودی»؛ «برای عربستان سعودی، این «عملیات بهپای خودت شلیک کن» بوده است» و«سعودیها کی خواهند فهمید که ترامپ سمی بوده است.» همه اینها در قبال عربستان موضع منفی داشتند. مصر در دوران رهبری السیسی نیز به روش مشابه با مقالاتی با این عناوین واکنش نشان داد: «چهرههای متعدد السیسی»؛ «السیسی مصر را به لبه پرتگاه سوق میدهد»؛ «السیسی باید برود، قبل از اینکه خیلی دیر شود»؛ «تو که هستی، السیسی؟»؛ «قامت السیسی در حال ذوب شدن است» و «السیسی مردهای است که راه میرود». در رابطه با لیبی، ابوخلیل و هارگریوز در مه۲۰۱۴ یک مانور نظارتی دهروزه را با تمرکز بر النبا، «لیبیا اولا» و «تلویزیون الاحرار» لیبی که از سوی قطر حمایت مالی میشود انجام دادند که از آغاز «عملیات کرامت» توسط حفتر در شرق لیبی شروع میشد.
آنها مهمترین تحول را در «تلویزیون الاحرار» لیبی مشاهده کردند که در آن سرمقالهها از «از حالت نسبتا متعادل به حمایت از آرمان اردوگاه انقلابی - اسلامگرا» تغییر یافت. همانطور که در فصل۳ ذکر شد، این امر به نقش اساسی قطر در «بهار عربی لیبی» کمک کرد. بحران خلیجفارس اهمیت تنوعبخشی در رسانههایی را که مورد حمایت قطر بودند و از دیدگاههای قطر حمایت میکردند، نشان داد. کارمند «تلویزیون العربی» اظهار کرد که این کانال آشکارا از موضع قطر حمایت میکند و از 8ساعت برنامه زنده اولیه خود به پخش ۲۴ساعته در هفته با شروع بحران تغییر کرد. «دُز» اخبار افزایش یافت تا شامل بولتنهای خبری ساعتی و یک برنامه خبری گستردهتر هر دو ساعت یکبار برای دفاع از «موضع قطر» شود. «میدل ایستآی» دیدگاههای متفاوتی را درباره این بحران از طریق مقالات متوازن محققان مختلف ارائه کرد؛ اما مقالات سردبیر بیتردید مقالاتی در حمایت از قطر بودند، با عناوینی مانند «سه انگیزه بالقوه در پس تنش بین قطر و همسایگان خلیجفارسیاش» و «چرا کمپین علیه قطر محکوم به شکست است».
عربستان سعودی بهویژه مورد انتقاد قرار گرفت، با مقالاتی مانند «محمد بنسلمان، شاهزاده هرجومرج عربستان سعودی»، «به گفته مجاهدین سابق، عربستان سعودی سعی کرد میزبان دفتر طالبان باشد» که بهوضوح عربستان سعودی را با اقداماتی مرتبط میکند که گروه چهار علیه قطر مطرح کرد. به نظر میرسد مقالات دیگر با هدف آسیب رساندن به همکاری سیاسی بین عربستان سعودی و امارات باشد، مانند: «کو کوی لعنتی»: فرستاده امارات رهبری عربستان را در ایمیلهای فاششده به سخره میگیرد و «آنچه امارات متحده بیش از همهچیز از آن میترسد: دموکراسی». در نهایت، در همین اواخر، تنشهای بین امارات و عربستان که در ژوئیه۲۰۲۱ به وجود آمد، بهطور گستردهای توسط «میدل ایستآی» و الجزیره گزارش شد؛ درحالیکه برای مثال، «العربیه» تحت حمایت عربستان یا «عرب نیوز» به این موضوع توجهی نکردند. ناگفته نماند که چنین تشدید روایتی، تکمیلکننده اهداف سیاست خارجی قطر است، پس از بیش از سه سال تحت «محاصره» بودن به رهبری این اتحاد عربستان و امارات.
۸- هزینه قدرت عاریهای قطر: حمایت غیرمستقیم بازیگران رسانهای غیردولتی: حمایت از بازیگران رسانهای غیردولتی به این شیوه، انتقاداتی را برای دولت به همراه داشته است که میتواند بهعنوان هزینهای که برای استفاده از قدرت عاریهای پرداخت میشود، تلقی کرد. استراتژی قطر توسط مخالفان سیاسیاش به رسمیت شناخته شد و بهعنوان اتلاف سرمایهگذاری قطر یا پروژهای که بیش از خود دولت به شخصیتهایی مانند بشاره خدمت کرد، مورد انتقاد قرار گرفت. این استراتژی بهعنوان نشانهای از جاهطلبی قطر برای ایفای نقشی بیشتر از اندازه و جمعیتش در منطقه تفسیر شد. مخالفان سیاسی قطر بهوضوح استراتژی قدرت عاریهای را که دولت با حمایت مستقیم و غیرمستقیم از بازیگران مختلف غیردولتی به اجرا درمیآورد و برای مقابله با آن اقدام میکرد، درک کردند. تصادفی نیست که در میان ۱۳درخواست صادرشده از سوی گروه چهار، تعطیلی الجزیره و سایر خبرگزاریهایی بود که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم توسط قطر تامین مالی میشدند، مانند «عربی ۲۱»، «دِ نیو عرب» (العربی الجدید) و «میدل ایستآی»، هرچند این درخواستها از سوی قطر پذیرفته نشد. علاوه بر این، رسانههای مرتبط با قطر بهتدریج اعتبار خود را در بین مردم از دست دادند.
با تغییر خطمشی تحریریه تلویزیون الاحرار لیبی بهسوی اردوگاه انقلابی-اسلامی در تابستان۲۰۱۴، روزنامهنگاران مشهور، از جمله «محمود شمن»، در اوت۲۰۱۴ در اعتراض، از سمت خود استعفا کردند. این شبکه «بسیاری از اعتبار خود را از دست داد.» برخی از بازیگران غیردولتی که قطر سعی کرد از آنها برای اجرای قدرت عاریهای استفاده کند، روابط خود را با منبع اصلی قطع کردند. بهطور نمونه، «هافینگتون پست» پلتفرم عربی خود با عنوان «هاف پست عربی» را بست و توافق خود را با « Integral Media Strategies» لغو کرد. بنابراین زمانی که رقبای سیاسی قطر این کشور را به تامین مالی مستقیم و غیرمستقیم این رسانهها متهم کردند، این کشور ارتباط خود را با برخی از شرکای بینالمللی از دست داد. در نتیجه، برخی منابع بطور کامل بسته شدند و قابلیت اطمینان و اعتبار برخی دیگر کاهش یافت.
۹- نتیجهگیری: این فصل نمونه دیگری از قدرت عاریهای مورداستفاده قطر را از طریق حمایت از بازیگران رسانهای غیردولتی نشان میدهد. شاید مشهورترین نمونه از کمک مالی علنی قطر به یک بازیگر رسانهای غیردولتی الجزیره باشد. این فصل الجزیره را بهعنوان یک بازیگر غیردولتی بهخاطر مولفه شناساییاش میداند و حضور و نفوذ فراملی قدرتمندی را ایجاد کرد و تاسیس آن را از خاکستر بازیگران مشهور غیردولتی، مانند بیبیسی (عربی) مورد شناسایی قرار داد. رویکرد دوم قطر حمایت غیرمستقیم (یا حتی پنهان) از بازیگران رسانهای غیردولتی است، مانند تعامل با نهادهای معروف برای راهاندازی رسانههای عربی (مانند «هاف پست عربی»)؛ راهاندازی رسانههای جدید واقع در کشورهای مختلف (مانند «دِ نیو عرب» (العربی الجدید) و تلویزیون العربی) و سایر رسانههایی که ارتباط با آنها را رد کرده است (مانند «میدل ایستآی»).
با وجود اجتناب از ظاهر شدن ارتباطات بین قطر و این بازیگران غیردولتی، این رسانهها دستور کار دولتی را به اشتراک گذاشتند و با نمایندگان رهبری قطر ارتباطات روشنی داشتند. ایجاد «امپراتوری رسانهای» عاریهای قطر از طریق تعامل با چنین بازیگران غیردولتی متنوعی به نشان دادن راههای مختلف (دامنهی) تعامل با بازیگران غیردولتی کمک کرد که میتوان با آموختن از قدرت عاریهای قطر در عمل مفهومسازی شود. فصل۶ آخرین بررسی دقیق از حمایت قطر از بازیگران غیردولتی خواهد بود. این فصل ارتباط با تعاملات اخیر اما بهطور گسترده تاییدشده با بازیگران غیردولتی ورزشی، بهویژه درباره تلاش موفق برای میزبانی جام جهانی۲۰۲۲ قطر مرتبط است.