نگاه دیگران-بخش چهلونهم
قطر بهمثابه یک« قدرت عاریهای»
قطر با تامین مالی چندین رسانه با برنامههای مختلف، از موضعگیریهای ایدئولوژیک متفاوتی برای ارائه روایتهای جذاب برای مخاطبانی استفاده کرده که با منافع قطر مطابقت دارند، چه طرفدار قطر باشند و چه علیه رقبای سیاسیاش. به گفته گزارشگر ناشناس «تلویزیون العربی»، این کانال «لیبرال» یا «پان عرب» دیده میشود که خود را از الجزیره متمایز میکند؛ الجزیرهای که با برچسب «وابسته به اسلامگرایی، […] بهخصوص با اخوانالمسلمین» شناخته میشود. «تلویزیون العربی» با سرگرمی شروع به کار کرد که ۶۰درصد محتوای آن را تشکیل میداد و تنها ۴۰درصد آن اخبار بود.
هدف اصلی این کانال ارسال پیامهای خود به جوانان بهصورت رمزی و نه آشکار بود. بهجای پوشش اخبار سیاسی «آنها به خیابان رفتند و شروع به فیلمبرداری از افراد عادی کردند، درست مثل من و شما» و نشان دادند که مردم عادی میتوانند سیاست را تغییر دهند. حامدی، دانشگاهی سابق مستقر در دوحه بیان میکند که وقتی «تلویزیون العربی» تاسیس شد، او «بخشی از بحثها بود». تمایزگذاری از الجزیره به این معنا بود که پس از سال۲۰۱۳، زمانی که الجزیره مسوول هرجومرج در لیبی، سوریه و سایر کشورها تلقی شد، «تلویزیون العربی» در حقیقت «همان مفهوم و جهتگیری ایدئولوژیک یکسان را نداشت». نقش «عزمی بشاره» را میتوان در موضع ایدئولوژیک «تلویزیون العربی» مهم دانست. کارمند «تلویزیون العربی» خاطرنشان میکند درحالیکه بشاره مسیحی است، پسرش نام سنتی اسلامی دارد و اینکه موضع بشاره برابری بین افراد مذهبی و سکولار است. «تلویزیون العربی» سکولاریسم را به معنای آمریکایی و نه فرانسویاش میفهمد که به معنای پذیرش نفوذ مذهبی در امور اجتماعی است، نه دولتی. نتیجه این ادراک این است که «تلویزیون العربی» روایتهای لیبرال یا «پان عرب» را ترویج میکند؛ اما آشکارا با گفتمان اسلامگرا مخالف است.
سوم) «میدل ایستآی»
«میدل ایستآی» نمونهای از این است که چگونه قطر هرگونه ارتباط با یک رسانه را رد کرده است. از آنجا که بودجه «میدل ایستآی» فاش نشده، منبع آن مورد بحث است. باز هم، به نظر میرسد ارتباطی بین الجزیره و مدیریت «میدل ایستآی» وجود دارد که به نخبگان سیاسی قطر نیز نزدیک هستند. مقاله «اخوانالمسلمین در بریتانیا» خاطرنشان کرد که مدیر موسس آن «جاناتان پاول»، مدیر اجرایی الجزیره بود که بهطور مستقیم برای رئیس الجزیره «حمد بنثامر آلثانی» پسر عموی امیر سابق «حمد بنخلیفه آلثانی» کار میکرد. «جیمز لنگتون» از روزنامه دولتی اماراتی «د نشنال» بین آقای پاول، آقای باساسو، سردبیر «میدل ایستآی» و اسلامگرایان ارتباط برقرار کرده و استدلال میکند که بودجه «میدل ایستآی» از قطر است. گرایشهای تحریریه «میدل ایستآی» از وابستگی به قطر پشتیبانی میکند.
بهعنوان بخشی از یک استراتژی مبهمسازی، «میدل ایستآی» در حقیقت «عدهای از افرادی […] را داشت که برایش مینویسند [که] بسیار بسیار خوب و بسیار متعادل هستند» و باعث میشود که این تلاش بسیار ظریفتر از الجزیره باشد. هم دیویدسون و هم کیننمونت در گذشته برای «میدل ایستآی» مقالاتی نوشتهاند. با این حال، دیویدسون، دانشگاهی بریتانیایی علاقهمند به خاورمیانه خاطرنشان کرد که به نظر میرسد کارش همیشه با پیامی منتشر میشود که بیان میکند «نظرات لزوما منعکسکننده سیاستهای تحریریه درباره وب سایت نیست.» برای شناسایی سیاستهای اصلی تحریریه، تحلیل گفتمانی توسط این نویسنده با تمرکز بر مطالب نوشتهشده از سوی «دیوید هرست» انجام شد. این تحقیق مقالات او را بین 15آوریل2014 و 20ژوئیه2018 مورد بررسی قرار داد و به نظر میرسید که گهگاه سوگیری نسبت به قطر، از جمله انتقاد از دشمنان سیاسی قطر را نشان میدهد.
در مقایسه با تلویزیون العربی، «میدل ایستآی» موضع متفاوتی اتخاذ کرد که بین گفتمان های دموکراتیکمحور و گفتمانهای اسلامگرا تقسیم شد. مجموعهای از مقالات از سوی سردبیر «میدل ایستآی» اهمیت دموکراسیسازی را مورد بحث قرار میدهد. نکته مهم این است که مقالات بیشتر بر عربستان سعودی، امارات و مصرِ تحت رهبری السیسی متمرکز شده است؛ همه رقبای سیاسی دولت غیردموکراتیک قطر آنها را «دیکتاتوری های عرب سنی» مینامند. برای مثال، سردبیر «میدل ایستآی» با تمرکز بر عربستان سعودی استدلال کرد که «یک جایگزین دموکراتیک» یک نگرانی عمده برای پادشاهی سعودی است و پیشنهاد کرد که نگرانی اصلی عربستان سعودی ثبات به جای تلاشهای دموکراتیک است و ارتش مصر قویترین تاثیر را بر ثبات ملی دارد. او عربستان سعودی را یکی از «کم دموکراتیکترین» و «نابرابرترین جوامع عربی» میدید و حادثه حج سال2015 را با فقدان دموکراسی در این پادشاهی مرتبط میدانست و وزارتخانهها را «بهعنوان کالاها و اموال از شاهزادهای به شاهزادهای دیگر منتقل میکرد.»
به همین ترتیب، او مقاله «آنچه امارات بیشتر از همه از آن میترسد: دموکراسی» را منتشر کرد که در آن اظهار کرد که درک امارات از القرضاوی بهعنوان یک تهدید ناشی از ادعای القرضاوی است که «اخوانالمسلمین همچنان مشروعیت دموکراتیک دارد.» مقالات او حاوی یک گفتمان دموکراتیک محور نسبت به کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بود و این پیام را ارسال میکرد که «پادشاهیها از دموکراسی میترسند» و با رهبران گروههایی مانند اخوان المسلمین مخالفت کردند که دارای «مشروعیت دموکراتیک» بود و به نقض حقوق بشر مصر تحت رهبری السیسی اشاره کرد.
به نظر میرسد که سایر روایتهای «میدل ایستآی» برنامهای برای اسلامگرایان، بهویژه طرفداران اخوانالمسلمین دارند. این را میتوان درباره مصر نشان داد. سردبیر «میدل ایستآی» بارها از مُرسی، رئیسجمهور سابق بهعنوان اولین کسی که بهصورت دموکراتیک انتخاب شده است یاد میکند؛ بهطور مثال، در مقالات «اسرائیل به خاطر یک بشکه به مصر دعوت شده است»، «چهره های متعدد السیسی» و «دسیسه دیوانهوار ساعات پایانی عبدالله». او همچنین حمایت از اسلام سیاسی را بهعنوان انتخاب مردم عرب به جای «جهادیها» و «ژنرالهای نظامی فاشیست» که گزینههای جایگزین بودند، توصیه کرد. او [سردبیر «میدل ایستآی»] در کتاب «بلر و نومحافظه کارهای خلیجفارس»، این پرسش را مطرح کرد که آیا حمایت از افراطیهایی مانند ابوبکر البغدادی برای سرکوب اخوانالمسلمین به نفع قدرتهای غربی است یا خیر.