نگاه دیگران-بخش صدوهفتادوهشتم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
فصل ۱۲/ «شخم زدن اقیانوس»
سادات دیپلماسی کیسینجر را با اقدامات و امتیازات بزرگ روان کرده بود. کیسینجر اکنون نیاز داشت تا با کمک به سادات در تامین پوشش سوریه برای تعامل متهورانه خود با اسرائیل، لطف او را جبران کند که این امر آتشی را که او از جهان عرب درک میکرد -که بخش زیادی از آن به تحریک دمشق بود- تسکین میداد. توافقنامه جدایی اسرائیل و سوریه توانایی اسد را برای انتقاد از سادات از بین میبرد. برای مایر، مذاکره با سوریه اولویت فوری پرداختن به اسرای جنگی اسرائیل در دستان سوریه و دستیابی به آزادی آنها را تسهیل میکند. بازگرداندن نیروهای اسرائیلی به خانه از جبهه شمالی نیز یک نیاز مبرم بود؛ زیرا سوریها در تلاش برای حفظ فشار نظامی بر اسرائیل برای عقبنشینی، روزانه تعداد تلفات را دریافت میکردند. زمستان در جولان برای نیروهای ذخیره اسرائیل تلخ و ناگوار بود و به نارضایتی فزاینده در داخل کشور از نخستوزیر و دولت او دامن زد.
مشارکت سوریه همچنین به کیسینجر کمک میکرد تا پایههای نظمی را که در حال ایجاد آن بود، تقویت کند. همانطور که او به مایر و دایان گفت: «تا زمانی که اتفاقی درباره سوریه رخ ندهد، هیچ راهی برای ادامه این روند وجود ندارد.» همچنین لغو تحریمهای نفتی را تسهیل میکند. خطوط گاز در ایالاتمتحده، نشانههایی از کند شدن [سرعت رشد] اقتصاد آمریکا و جهان و عمیقتر شدن اختلافات با اروپاییها و ژاپنیها بر سر چگونگی مقابله با بحران، این امر را به یک ضرورت تبدیل کرد. این تصمیم در دست سعودیها و الجزایریها بود که بهصراحت اعلام کرده بودند برای توجیه لغو تحریمها به توافقی برای جدایی سوریه نیاز دارند. بنابراین همه راهها به دمشق منتهی میشد.
یکشنبه، ۲۰ژانویه۱۹۷۴ دمشق. اولین باری که کیسینجر - یک ماه پیش از آن - به دمشق سفر کرد، اسد او را با تصمیم خود برای شرکت نکردن در کنفرانس ژنو غافلگیر کرد. این بار، کیسینجر به فرضیات خود اطمینان بیشتری داشت. درحالیکه جوهر توافقنامه جدایی اسرائیل و مصر هنوز خشک نشده بود، او انتظار داشت که اسد را مایل به اِعمال فرآیندی مشابه در جولان بیابد و در نتیجه نیروهای اسرائیلی را از اطراف دمشق خارج کند. هدف کیسینجر تاکتیکی و مراودهای بود. او امیدوار بود که اسد شاید بهسوی مسکو روی آورد؛ اما خارج کردن سوریه از مدار شوروی بخش ضروری از معماری نظم جدید خاورمیانهایِ او نبود. سوریه در مقایسه با مصر ارزش استراتژیک کمی برای ایالاتمتحده داشت. صندلی خالی سوریه در کنفرانس ژنو نماد این واقعیت بود.
اسد میدانست که اهرمهایش محدود است؛ اما هرگز اجازه نمیدهد که این مساله به طرف مقابلش نشان داده شود. او قبل از اینکه آماده شود، مجبور شده بود آتشبس را بپذیرد؛ زیرا سادات بدون او پیش رفته بود. زندگینامه نویس او، روزنامهنگار بریتانیایی «پاتریک سیل» نقل میکند که اسد از آنچه خیانت سادات میپنداشت، بهشدت ناامید شده بود. به همین ترتیب، پس از جنگ، سادات نیز تمایل اسد برای ادامه همزمان مسیر را رد کرد. پس از اعلام توافقنامه جدایی سادات با اسرائیل، اسد با سادات در اسوان تماس گرفت. اسد با عصبانیت پرسید: «آیا معنای کاری را که انجام میدهی میفهمی؟
این یعنی اینکه اسرائیل هر تانک و اسلحهای را که در سینا داشته باشد، به جبهه ما منتقل خواهد کرد.» از نظر نظامی، او اکنون احساس میکرد که بهتنهایی با اسرائیل روبهرو میشود. از نظر دیپلماتیک، او زیرکانه هدف کیسینجر را ارزیابی کرد. کیسینجر چند دهه بعد به من گفت: «اسد خواستار یک جبهه متحد علیه اسرائیل بود و من آن را درهممیشکستم.» اگر او موفق میشد، سوریه را ضعیف و منزوی میکرد. اما اسد همچنین فهمید که کیسینجر به او نیاز دارد تا سادات را تقویت کند و این تصور را جا بیندازد که فقط ایالاتمتحده میتواند همواره در دسترس اعراب و یاریگر آنها باشد.
اسد نیز مانند سادات از اتحاد جماهیر شوروی سرخورده شده بود. با توجه به اهرمهای نفوذ آمریکا بر اسرائیل، او همچنین میتوانست آنچه را که میتواند برای ادامه راه به دست آورد، کشف کند. اسد همچنین میخواست ارتش اسرائیل را از دمشق دور کند؛ اما تمام تلاش خود را کرد تا این آسیبپذیری را پنهان کند. او به کیسینجر گفت که توافق آتشبس ایالاتمتحده-شوروی که توسط کیسینجر مورد مذاکره قرار گرفت، فرصت را از وی برای از بین بردن برجستگی اسرائیل سلب کرده است. اسد، یک مرد نظامی که بیشتر سه سال گذشته را بهعنوان رئیسجمهور، وقت خود را برای آمادهسازی برای جنگ سپری کرده بود، از نظر دیدگاه و تجربه کوتهفکر بود.
او هرگز به غرب سفر نکرده بود. اسد از جایگاه مشهور کیسینجر در صحنه جهانی آگاه بود و از حضور او در دمشق که اهمیت سوریه را افزایش داد و نقش منطقهای آن را افزایش داد، ابراز خوشحالی کرد. اسد حداقل مایل بود آزمایش کند که آیا سرمایهگذاری روی اعتمادش به کیسینجر میتواند به نتیجه برسد یا خیر؟ او همچنین مشتاق بود از کیسینجر بیاموزد، چالشی که پروفسور کیسینجر از آن استقبال کرد و بیشتر جلسات خود را با یک بررسی مختصر و مفید آغاز کرد، درباره دیدگاه چین درباره نظم جهانی، مذاکرات صلح ویتنام، روابط بین کنگره و ریاست جمهوری و سایر موضوعات فرعی صحبت کرد. آنها با وجود اهداف متضاد، اما یک قرابت طبیعی با یکدیگر پیدا کردند.