استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

ازآنجا‌که دیپلماسی خاورمیانه یک بازی شطرنج چند سطحی است - کیسینجر از آن به‌عنوان یک سیرک سه حلقه‌ای یاد کرد؛ اما او بیشتر یک استاد بزرگ بود تا یک مدیر صحنه - پیشرفت در یک هواپیما اغلب با شکست در هواپیمای دیگر همراه است، آن هم با خطری همیشه موجود [مبنی بر این]که کل بازی یک‌باره از میان برود. درحالی‌که کیسینجر می‌توانست خشنود باشد که اکنون اسرائیلی‌ها را برای انجام مانور پیچیده‌اش در اختیار دارد، اما همچنان در خطر از دست دادن همکاری سادات بود. پس از تعلیق مذاکرات کیلومتر ۱۰۱، مصر با هدف متقاعد کردن کیسینجر به فشار بر اسرائیلی‌ها برای عقب‌نشینی قبل از کنفرانس ژنو، تنش‌ها را تشدید کرد. ارتش مصر کاری کرد که به نظر می‌رسید در حال برنامه‌ریزی برای ازسرگیری خصومت‌ها است.

در همان زمان، قاهره تهدید کرد که محاصره‌ باب‌المندب را اعمال خواهد کرد و کل موضوع را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع خواهد داد.کیسینجر جو بحرانی را که اکنون مصری‌ها قصد ایجاد آن را دارند، محصول «کله‌های داغ» اطراف سادات، یعنی فهمی می‌دید. باوجوداین، او به‌اندازه‌ای نگران شد که نامه‌ای از سوی نیکسون به سادات تهیه کرد که در آن از او خواسته بود تا به آنچه او و کیسینجر در جلسه‌ قاهره بر سر آن توافق کرده بودند، پایبند بماند. این نامه که توسط ایلتس در اول دسامبر تحویل شد، استدلال کیسینجر را تکرار کرد که مذاکرات کیلومتر ۱۰۱مکانی برای اقدام واقعی نیست. کیسینجر به نام رئیس‌جمهور تاکید کرد: «در کنفرانس صلح است که ایالات‌متحده در موقعیتی قرار خواهد گرفت که بتواند نفوذ سازنده‌مان را اعمال کند.» سادات متقاعد نشد. او به ایلتس گفت که بدون عقب‌نشینی در مرحله اول، ممکن است به فهمی دستور دهد که مذاکرات را در کنفرانس محکوم کند و از جلسه خارج شود. او از نیکسون درخواست کرد که موضع خود را با سنگین کردن وزن آمریکا برای عقب‌نشینی زودهنگام تقویت کند و دوباره تهدید کرد که در غیر این صورت، او چاره‌ای جز درخواست از ایالات‌متحده و اتحاد جماهیر شوروی برای اعزام نیرو نخواهد داشت.

این سخنان که از طرف سادات می‌آمد، باید کیسینجر را آشفته کرده باشد. اشتباه او این بود که تصور می‌کرد شکایت‌ها و تهدیدها فقط ایده‌ فهمی است. سادات به‌وضوح برای ارائه تحت‌فشار بود. بااین‌حال کیسینجر بی‌حرکت بود. در ۱۰دسامبر، ایلتس گزارش داد که فهمی دوباره از عدم پیشرفت شکایت کرده است. مصر از اینکه نتوانست در جهان عرب نتیجه‌ای نشان دهد مورد انتقاد قرار گرفت؛ اعراب رادیکال، مصر را به نرمش متهم می‌کردند؛ سادات در داخل و خارج وجهه‌ خود را از دست می‌داد. این غُر و شکایت هم تاثیر کمی بر کیسینجر گذاشت. چرا او این‌قدر مصمم بود که در مواجهه با ناراحتی آشکار سادات روی موضع خود بماند و دلسرد نشود؛ به‌ویژه در شرایطی که اسرائیلی‌ها آماده بودند تا با تمایل سادات برای عقب‌نشینی اولیه موافقت کنند؟ این توضیح از مشارکت کیسینجر با دوبرینین، سفیر شوروی برمی‌خاست.

اگر شوروی به دنبال سوءاستفاده از شکست در مذاکرات کیلومتر۱۰۱ برای جلب محبت سادات، تهدید به اقدام شورای امنیت و دامن زدن به تنش‌ها بود -که همه آنها می‌توانستند به‌راحتی انجام شوند- ممکن بود کیسینجر را متقاعد کند که مسیر [و موضع] را تغییر دهد. اما هنگامی‌که در ۳۰نوامبر با دوبرینین ملاقات کرد، متوجه شد که شوروی نیز می‌خواهد عقب‌نشینی را تا پس از تشکیل کنفرانس به تعویق بیندازد. درست همان‌طور که کیسینجر امیدوار بود، شوروی نقش ریاست مشترک کنفرانس صلح را به نقش سنتی خاورمیانه‌ای خود به‌عنوان حامی آشوب‌گران ترجیح داد. این موضع شوروی در عمل گزینه‌ سادات برای مداخله‌ شورای امنیت یا ابرقدرت‌ها را مسدود کرد. بازگشت به جنگ نیز با توجه به نزدیکی ارتش اسرائیل به قاهره و حمایتی که او می‌دانست در صورت انجام این کار، اسرائیل از ایالات‌متحده دریافت خواهد کرد، گزینه‌ واقع‌بینانه‌ای نبود. سادات چاره‌ای جز پذیرش ترجیح کیسینجر نداشت.

بنابراین پس‌ازاینکه فهمی در جلسه‌ ۱۰دسامبر به ایلتس شکایت کرد، او به‌طور نامحسوس این بحث را مطرح کرد که «جدایی در مقیاس بزرگ یا متوسط» باید از مرحله‌ اول کنفرانس ظاهر شود. در همان روز، سادات در نامه‌ای به انتقاد نیکسون که همچنین بر آنچه انتظار داشت در ژنو اتفاق بیفتد پاسخ داد و ابراز امیدواری کرد که «طی مرحله‌ افتتاحیه‌ کنفرانس صلح، یک عقب‌نشینی بزرگ به سرعت انجام شود.» کیسینجر پیروز شده بود. مصر، اسرائیل و اتحاد جماهیر شوروی اکنون همگی از متن او پیروی می‌کردند و در پی‌ریزی نظم آمریکاییِ او از طریق کنفرانس ژنو همکاری می‌کردند. این تلاش او را ملزم می‌کرد که به‌عمد از پیشرفت در آنچه می‌توانست کانال مثمر ثمری از مذاکرات مصر و اسرائیل باشد ممانعت کند. دستیاران او در شورای امنیت ملی بی‌تردید چنین فکر می‌کردند. ساندرز و معاونش، ویلیام کواندت، یادداشتی را در ۳دسامبر برای او ارسال کرده بودند که پیشرفت قابل‌توجهی را که در مذاکرات کیلومتر۱۰۱ به دست‌آمد است، شرح می‌داد.

آنها پیشنهاد کردند که کیسینجر، یاریو و الجمسی را برای بازگشت به چادر تشویق کند. او سپس می‌توانست جزئیات نهایی عقب‌نشینی را در سفری به خاورمیانه بررسی و توافق را در ژنو اعلام کند و به اینکه «شروع چشمگیر داشته باشد» کمک کند.بااین‌حال، کیسینجر قصد داشت ابتدا کنفرانس را تشکیل دهد. این امر به اتحاد شوروی کمک می‌کرد و شاید آن‌قدر ملک فیصل را تحت تاثیر قرار می‌داد که تحریم نفتی را لغو کند، وعده‌ای که در مذاکرات کیلومتر۱۰۱ نشان داده شد، پس از افتتاحیه کنفرانس همچنان می‌توانست مورد استفاده قرار بگیرد. مفاهیم بسط یافته در آنجا همچنان قابل‌اجرا خواهند بود؛ اما در کنفرانس، مذاکرات تحت نظارت ایالات‌متحده انجام خواهد شد و کیسینجر هم «میانجی معامله» خواهد بود. علاوه بر این، چارچوب کنفرانس ژنو مشروعیتی را برای فعالیتی فراهم می‌کرد که ملاقات ژنرال‌های مصری و اسرائیلی به‌تنهایی در چادری در بیابان نمی‌توانست فراهم کند.