نگاه دیگران-بخش شصتم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
وقتی آنها این رویکرد را با نیکسون در دفتر بیضیشکل در ساعت۴:۴۵عصر بررسی کردند، او موافقت کرد که تامین مواد مورد نیاز را ادامه دهد؛ اما دستور داد که ترکیب تجهیزات سنگینی که بعدا ارسال خواهند شد، با «M۶۰»هایی تکمیل شوند که مایر درخواست کرده بود. وقتی نیکسون گفت: «اگر وضعیت پرمخاطره شود، ممکن است لازم باشد بیش از این اقدام کنیم»، کیسینجر پاسخ داد: «اما نه امروز». در عوض، نیکسون از مایر خواست کاری کند که کنگره و جامعه یهودیان دیگر او را در سیبل انتقادات قرار ندهند. اما مشکلات و رسواییهای واترگیت با استعفای معاون رئیسجمهور «اسپیرو اگنیو» با یک مصالحه پیش از محاکمه درباره فرار مالیاتی ترکیب شد؛ آن هم زمانی که وی بهعنوان فرماندار مریلند خدمت میکرد. «کنفرانس روسای سازمانهای بزرگ یهودی آمریکا» آن روز صبح یک جلسه اضطراریِ ملی با پانصد نفر از رهبران یهودی در هتل «شورهام» در کلیولند پارک، محله واشنگتن تشکیل داد.
رهبران یهودی «مکس فیشر»، مقرب جامعه جمهوریخواهان را به کاخ سفید اعزام کردند تا با نیکسون ملاقات کند. فیشر یک نیکوکار بلندقد، عینکی و اهل دیترویت بود که ثروت خود را از پمپبنزین بهدست آورده بود. او چشمانی غمگین و زیرک، بینی دراز و لبهایی کلفت داشت و نیز موهایی کمپشت داشت که نمیتوانست سر طاس او را بپوشاند. او به خود میبالید که بهعنوان یک کانال پشت پرده محتاط میان روسایجمهورِ جمهوریخواه و نخستوزیر اسرائیل (از آیزنهاور تا جورج بوش) خدمت کرده است. او در این موقعیت، نامهای از رهبریِ سازمانیِ یهود به نیکسون داد که محترمانه از رئیسجمهور میخواست تا به اسرائیل کمک کند. او به رئیسجمهور گوشزد کرد: «من برای شما بهراستی کارکردهام و هیچ درخواستی برای خودم نداشتهام. اما اکنون از شما درخواستی دارم. لطفا آنچه را که موردنیاز اسرائیل هست، ارسال کنید. نمیتوانید اجازه دهید که آنها نابود شوند.»
فیشرِ معتدل و خوشزبان آشکارا بر نیکسون تاثیر گذاشته است. در جلسه بعدی، رئیسجمهور به کیسینجر گفت: «نباید اجازه داد که اسرائیلیها بازنده شوند.» نیکسون به کیسینجر دستور داد تانکها و هواپیماها را در اروپا بهصورت اضطراری شناسایی کند تا اطمینان حاصل شود که آنها در صورت نیاز آمادهاند. کیسینجر پذیرفت و به سرعت به مزیت دیپلماتیک انگیزه سیاسی نیکسون اشاره کرد. او پاسخ داد: «ما اکنون میخواهیم به اسرائیل پایبند باشیم. بنابراین آنها در مرحله دیپلماتیک به شما روی نخواهند آورد.» در ساعت ۶:۱۰بعدازظهر، کیسینجر با دینیتز در کاخ سفید ملاقات کرد تا پاسخ رسمی دولتش را به درخواستهای فوری اسرائیل ارائه دهد.
او تاکید کرد که نیکسون موافقت کرده است که تلفات تمام هواپیماها و تانکهای اسرائیل را با تعداد قابلتوجهی تانک M۶۰ جبران کند. او گفت که این به آن معنی است که ارتش اسرائیل میتواند زرادخانهاش را در حال حاضر با آگاهی از این امر خرج کند که همه آنها جایگزین خواهند شد. اسرائیل باید مواد موردنیاز را با هواپیماهای خود و با نشانی رنگشده حمل کند. بهجز ۵ فروند فانتوم اف۴ که به سرعت منتقل خواهد شد، تجهیزات سنگین بعدا خواهند آمد. او با اطمینان گفت: «اگر اوضاع خیلی بد شود و یک وضعیت اضطراری وجود داشته باشد، ما تانکها را وارد میکنیم، حتی اگر مجبور باشیم با هواپیماهای آمریکایی این کار را انجام دهیم.»
سپس کیسینجر خواستار ملاقات خصوصی با دینیتز شد. بر اساس گزارش دینیتز به گازیت، کیسینجر از اسرائیلیها خواست که «سریع و سخت» به سوریها ضربه بزنند و نگران دوباره پر شدن [زرادخانه خود] نباشند. سپس دهانش را بست و به سفیر اسرائیل گفت: «تا زمانی که اینجا هستم، اسرائیل را به حال خود رها نمیکنم.» کیسینجر سعی میکرد بین قطرات باران راه برود؛ اما شانس او برای خشک ماندن به سرعت در حال کاهش بود. برای حمایت از رئیس آسیبپذیر (به لحاظ سیاسی) خود، او از دینیتز خواسته بود که بیخیال «سگهای کنگره» شود؛ اما با توجه به بسیج جامعه یهودیان آمریکا، این امر بعید بود.
او اپوزیسیون بوروکرات را با رویکرد صرفهجویانه خود برای تامین مجدد آرام کرده بود؛ اما او اکنون اولین نشانهها را دریافت میکرد که شوروی در حال آرایش وضعیتی بود که به سرعت به تسلیحات هوایی- دریایی عظیم به [سوی] سوریها و مصریها تبدیل شد که همانطور که او پیشبینی کرده بود، رویکردش را غیرقابلدفاع میکرد. تلاش او برای پنهان کردن تامین مجدد آمریکا هم جواب نداد. « Norfolk Ledger-Star» صبح روز بعد گزارش داد که یک ۷۰۷اسرائیلی که نشان دمش با کاغذ و نوار پوششی پوشانده شده بود، در حال بارگیری موشک در Naval Air Station Oceana واقع در ساحل ویرجینیا بود.
ژنرال «آهارون یاریف» در میان اسرائیلیها اسطوره بود. او که در سال۱۹۲۰ در مسکو متولد شد، در سال۱۹۵۳ به فلسطین مهاجرت کرد و در هاگانا و همچنین تیپ یهودی ارتش بریتانیا طی جنگ جهانی دوم جنگید. او در ارتش (IDF) بهعنوان مدیر اطلاعات نظامی در طی و پس از جنگ ششروزه خدمت کرده بود. او در سال۱۹۷۲ بازنشسته شده بود تا در انتخابات آتی کنست نامزد و وارد گود رقابتها شود. در پی کشتار سپتامبر۱۹۷۲ مونیخ- که در آن سپتامبر سیاه، فلسطینیها یازده ورزشکار اسرائیلی را در جریان بازیهای المپیک مونیخ ترور کردند- مایر از یاریف خواست تا بهعنوان مشاور ضد تروریسم او خدمت کند. مایر به او ماموریت نظارت بر «عملیات خشم» را سپرد که در آن ماموران موساد تمام عوامل سپتامبر سیاه را که در حمله مونیخ مشارکت داشتند شکار کردند. «آرِل» - نام دیگر یاریف در میان اسرائیلیها- در نقش خود بهعنوان مدیر اطلاعات نظامی، خود را بهعنوان سخنگوی دقیق و قوی ارتش اسرائیل جا انداخته و تثبیت کرده بود.