نگاه دیگران-بخش پنجاه وهفتم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
نیکسون که از سوی هیگ توجیه شد، با کیسینجر تماس گرفت تا به او بگوید که موافق است؛ اما «باید در پس ذهن خود داشته باشیم که نمیخواهیم اینقدر طرفدار اسرائیل باشیم که دولتهای نفتی... پیوندهایشان» با ایالاتمتحده را «بگسلند». نیکسون، مانند شلزینگر و راش نگران نفت بود. بااینحال، کیسینجر تا حدودی نسبت به دورنمای تحریم نفتی اعراب بیتفاوت بود، نه به این خاطر که او نسبت به این نگرانی کور [بیتوجه] بود، بلکه بیشتر به این دلیل که معتقد بود تلاشهایش برای استفاده از این بحران برای ایجاد یک توافق سیاسی در دست دولتهای نفتی میماند. دراینبین، تحتفشار مایر برای راه انداختن و آغاز جریان تسلیحات و پیشبینی اینکه مقاومتی در دولت بهدلیل منافع نفتی آمریکا وجود دارد، دینیتز شروع به جمعآوری نیروها کرده بود. در یکشنبهشب، او رهبران جامعه یهودی و سناتورهای کلیدی از جمله اسکوپ جکسون، والتر موندال و برچ بیه را درباره فوریت درخواستهای اسرائیل در جریان قرار داده بود.
عصرِ آن روزِ یکشنبه، کیسینجر پیام خوشآمدی از طرف حافظ اسماعیل، همتای مصری خود، از طریق «یوجین ترون» در قاهره دریافت کرد. اسماعیل این تماس را با قصد آشکارِ نشان دادن اهداف جنگی سادات آغاز کرد. اسماعیل توضیح داد که «هدف اساسی» همچنان دستیابی به صلح است: «ما قصد تعمیق درگیریها یا گسترش آن تقابل را نداریم.» کانال پشت پرده مصر با پیامی از سوی کیسینجر که شگفتانگیز مینمود پا به عرصه حیات گذاشت. او اکنون فهمیده بود که اهداف جنگی سادات محدود است و هدف نهایی او صلح با اسرائیل، و نه جنگ، بود. همانطور که او عصر آن یکشنبه به مدیران WSAG توضیح داد، «قضاوت من این است که [سادات] از سوئز خواهد گذشت و در آنجا میماند.» او دلیل اعتمادبهنفس خود را با همکارانش در میان نگذاشت. اما درک خود از تفکر مصریها را توضیح داد: «استدلال آنها این بود که اسرائیلیها استدلال میکنند که اوضاع آرام است و دلیلی وجود ندارد که دستبهکاری بزنیم.» شاید با بازتابِ قدم زدن او در باغ با اسماعیل در «مولن سنفارژو» وی به این نتیجه رسید که: «آنها میدانستند که ما کاری انجام نمیدهیم مگر اینکه همهچیز به هم بریزد.»
پیام اسماعیل حس کیسینجر از فرصت دیپلماتیک را افزایش داده بود. اما برای استفاده از این لحظه، او نیاز به دستیابی به آتشبس با شرایطی داشت که مذاکرات صلح را ممکن میکرد. اسرائیل بهاندازه کافی زمان نیاز داشت تا قلمرو ازدسترفته را بازیابی کند، اما زمان کافی برای گرفتن قلمرو بیشتر نداشت. او به همکارانش در WSAG گفت «سیاست ما توقف اسرائیل در خط آتشبس است» که قبل از شروع جنگ وجود داشت و سپس شروع مذاکرات صلح. او تخمین زد که برای اسرائیل سه روز طول میکشد تا مصریها و سوریها را به آن خط عقب براند. کیسینجر آنها را مطمئن ساخت که «اعراب فریاد خواهند زد که دارند از حق مادری خود محروم میشوند، اما تا روز پنجشنبه به زانو درخواهند آمد و از ما گدایی آتشبس میکنند.» بااینحال، درست مانند برنامهریزی نظامی برای جنگ، استراتژی دیپلماتیک بهندرت از اولین برخورد با یک بحران جان سالم به درمیبرد.
با سپری شدن روز یکشنبه، برای کیسینجر به سرعت آشکار شد که اسرائیل آنطور که انتظار میرفت عمل نمیکند. او آن را به حساب تاثیر حملات غافلگیرانه در دو جبهه گذاشت. با وجود اعرابی که هنوز در حال پیشروی بودند، زمان آشکارا برای اعمال فشار برای آتشبس مناسب نبود. دوبرینین موافقت کرد. کیسینجر با سفیر شوروی در روز اول جنگ تماس گرفته بود. پس از بررسی مساله با مسکو، او با یک پیام روشن بازگشت مبنی بر اینکه رهبران شوروی خواستار همکاری با نیکسون و کیسینجر درباره آتشبس هستند، اما تلاشی برای متقاعد کردن اقمار عرب خود نمیکنند که «سرزمینی را که به آنها تعلق دارد، پس دهند.»
با اسرائیلی که خواستار زمان بیشتر و شورویهایی که بیمیل به حمایت از آتشبس بودند، کیسینجر چارهای نداشت جز انتظار برای تحولاتی در میدان جنگ. در این میان، ازآنجاکه اسرائیلیها مشتاق خرید زمان برای ضد حملهی خود بودند، کیسینجر از «آبا ابن» خواست تا به او کمک کند تا در به تاخیر انداختن نشست شورای امنیت سازمان ملل به او یاری رساند؛ جایی که قرار بود بحثی برگزار شود و او را تشویق کند که برای استفاده از فصاحت افسانهای خود به فیلیباستر روی آورد.
روز سوم، دوشنبه، ۸اکتبر۱۹۷۳. روز دوشنبه، مایر درخواستی برای چهل فروند هواپیمای فانتوم و سیصد تانک «ام ۶۰»- پیچیدهترین تجهیزات در زرادخانه آمریکا- برای کیسینجر ارسال کرد؛ نشانهای واضح از اینکه اسرائیل متحمل خسارات سنگین شده است. اما وقتی دینیتز به کیسینجر گفت که وضعیت «بهطور قابلتوجهی بهتر» به نظر میرسید؛ زیرا نیروهای اسرائیلی به هر دو جبهه حمله کردهاند، کیسینجر هیچ احساس اضطراری برای انجام و اجرای درخواستهایی که احتمالا تا پس از پایان جنگ نیاز بود، نمیکرد. در ساعت ۱۰صبح، او با رئیسجمهور و هیگ ملاقات کرد و توافق نیکسون را تضمین کرد که تمام تلفات هواپیماهای اسرائیلی جایگزین خواهد شد.
با چنین اطمینانی، کیسینجر معتقد بود که اسرائیل میتواند هر آنچه را که در اختیار دارد به میدان جنگ بیاورد با علم به اینکه پس از جنگ جای آن پر خواهد شد. مایر از این اطمینان دادن سپاسگزار بود؛ اما درخواست کرد که لااقل برخی از هواپیماهای فانتوم بهفوریت تحویل شود. کیسینجر بهدرستی از مقاومت بوروکراتیک قوی در پنتاگون شکایت کرد؛ اما ادعا کرد که برای جایگزینی دو فانتوم از میان آنها فشار آورده است. درباره مهمات، بمبهای خوشهای و موشکهای سایدوایندر، کیسینجر به دینیتز گفت که به هواپیماهای اسرائیلی اجازه فرود در پایگاههای هوایی ایالاتمتحده داده میشود؛ به این شرط که دُم هواپیماهای آنها دوباره رنگ شود؛ یک نیرنگ ابداعشده از سوی کیسینجر به امید پنهان کردن تلاشهای مربوط به تامین تدارکات.