استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

یک منبع بی‌‌نام نقل کرد که کیسینجر این کار را فقط برای زدودن سوءظن از چهره‌‌ی سوننفلد انجام داد که مشکوک به درز اطلاعات بود؛ زیرا او آن‌قدر باهوش بود که «به روشی مظلوم‌نمایانه، چنین مردی می‌‌تواند اجازه دهد همه‌‌چیز از بین برود.» سوننفلد هرگز او را نبخشید. کیسینجر در واقع به پاریس آمده بود تا با «لی دوک تو»، رئیس هیات مذاکره‌‌کننده‌‌ ویتنام شمالی تعامل کرده و تلاش کند تا توافق آتش‌‌بسی را ضمانت کند که چهار ماه قبل‌‌تر امضا کرده بودند؛ توافقی که هر دو طرف شاهد نقض آن بودند. در آنچه به «جنگ پرچم‌‌ها» معروف شد، ارتش ویتنام شمالی و ارتش جمهوری ویتنام در تلاش برای تصرف هر چه بیشتر قلمرو درگیر شده بودند. در عرض سه هفته از اعلام کیسینجر مبنی بر اینکه صلح «در دسترس است»، سه‌هزار مورد نقض آتش‌‌بس رخ‌‌داده است. ملاقات با همتای مصری‌‌اش در حومه‌‌ فرانسه ممکن است یک فرجه‌‌ خوشایند از برخورد با ویتنامی‌‌های شمالی باشد که او آنها را «نفرت‌انگیز» می‌‌انگاشت؛ اما این یک حواس‌‌پرتی از کار فوری‌‌تر او بود.

هیات‌‌های مصری و آمریکایی این بار متفاوت بودند. به‌عنوان یک نشانه‌‌ای دال بر اینکه سادات دیگر اهمیت زیادی در این جلسه نداشت، مشاور سیاسی او یعنی «دکتر غنیم» غایب بود و به‌‌جای او یک مقام رده پایین‌‌تر از دفتر ریاست‌جمهوری جایگزین او شد. به همین مناسبت به وزارت امور خارجه به نمایندگیِ «آلفرد روی آترتون جونیور»- قائم‌‌مقام نجیب جو سیسکو- اجازه داده شد که وارد اتاق شود. کیسینجر و اسماعیل تنها پنج ساعت با هم ملاقات کردند. در نشانه‌‌ای دال بر اینکه آنها هیچ دلیلی برای تداوم مذاکرات نداشتند، برای روز دوم هم دیدار نکردند؛ هرچند برنامه‌‌ کیسینجر این اجازه را می‌‌داد. آنها به سرعت موافقت کردند که تنها هدفشان تداوم این گفت‌وگو باشد و اسماعیل به نکته‌‌ای اشاره کرد مبنی بر اینکه مایل است این کانال «در هر شرایطی» بازبماند.

کیسینجر صحبت از جنگی به میان آورد که از قاهره نشأت می‌‌گیرد و تمایل خود را برای «عایق‌‌بندی و محافظت از این کانال در برابر هر اقدام دیگری که می‌‌خواهید انجام دهید» را اعلام کرد؛ نشانه‌‌ای از اینکه او احتمال جنگ را نادیده نمی‌‌گیرد و در واقع ممکن است انتظار آن را داشته باشد. اسماعیل مشاهده کرد که کاخ سفید هنوز تردید داشت که پشت مذاکرات قرار بگیرد و اسرائیلی‌‌ها علاقه‌‌ای به راه‌‌حل نداشتند. او توضیح داد که این امر باعث شد مصر با انتخاب یک ‌‌راه‌‌حل موقت مواجه شود که در واقع به حل‌‌وفصل نهایی یا حل‌‌وفصلی تبدیل می‌‌شود که مستلزم امتیازات عظیم از سوی مصر است. ازآنجا‌‌که مصر نمی‌‌تواند هیچ‌‌کدام را بپذیرد، او استدلال کرد که میان پذیرش وضع موجود یا رفتن به جنگ مخیر شده است.

اسماعیل با مجموعه‌‌ای از گلایه‌ها آمده بود. کیسینجر چیزی برای ارائه به او جز توضیحات نداشت. او به‌‌تنهایی یک تفسیر طولانی از چالش‌‌ها ارائه کرد: مخالفت کنگره با تنش‌‌زدایی با اتحاد جماهیر شوروی، ترجیح اسرائیلی‌‌ها به حفظ وضعیت موجود و انتخابات اسرائیل در اکتبر.او اشاره‌‌ای به واترگیت نکرد. او سپس ایده‌‌ خود را درباره توافقی که مانند قطعنامه ۲۴۲شورای امنیت سازمان ملل مبهم و دوپهلو خواهد بود، آزمود. اسماعیل با طرح یک قطعنامه‌ جدید شورای امنیت دست به مقابله زد که ابهامات موجود در آن قطعنامه را از بین می‌‌برد. کیسینجر با درنگ کوشید تا اسماعیل را متقاعد کند که بهترین راه برای اینکه مصر هدف خود برای نقش فعال آمریکا را تحقق بخشد از طریق شورای امنیت (جایی که ایالات‌‌متحده باید از اسراییل دفاع کند) نیست، بلکه از طریق مذاکره است (جایی که ایالات‌‌متحده می‌‌تواند در مسائلی خاص از اسرائیل جدا شود).

در چنین فضایی، او اشاره کرد که حمایت آمریکا برای برداشت‌‌های مصری «قابل‌‌توجه خواهد بود» زیرا آمریکا «هیچ علاقه‌‌ای به تغییر مرزها» در سینا نداشت. او به اسماعیل اطمینان داد که وقتی روند عقب‌‌نشینی آغاز شد، ایالات‌‌متحده می‌‌تواند از نفوذ خود برای تضمین تداوم آن استفاده کند.کیسینجر در واقع در حال پیش‌‌نمایش تلاش دیپلماتیک به رهبری آمریکا بود که او در پی جنگ تعقیب می‌‌کرد. سخنان او خطاب به اسماعیل نشان‌دهنده‌‌ چگونگی مواجهه‌ او با پویایی دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای بود که اکنون یک استراتژی مذاکراتی ایجاد کرده بود: حرکت به سمت عقب‌‌نشینی کامل در عرصه‌ها. اسماعیل در این جلسه آشکار ساخت که سادات رویکردی باز در این رابطه دارد. بااین‌‌حال، چیزی که به نظر می‌‌رسید کیسینجر متوجه نشده است، این بود که سادات اکنون به این تصمیم رسیده بود که نمی‌‌تواند وارد این روند شود تا زمانی که باور کیسینجر را تغییر ندهد که وضع موجود بر تعامل جدی آمریکا مرجح است، لااقل تا پس از انتخابات اسرائیل. اکنون، کیسینجر فهمیده بود که جنگ تلاش‌‌های او برای خرید زمان را از بین می‌‌برد.

ازاین‌‌رو، او به اسماعیل نسبت به توسل مصر به اقدام نظامی هشدار داد. او استدلال کرد که هر جنگی «تغییر در کنترل فیزیکی را به همراه نخواهد داشت و فقط وضعیت مصر را بدتر می‌‌کند». این ارزیابی ناآشنایی کیسینجر با ظرفیت جدید مصر برای محافظت از خودش با استفاده از «سام»های تامین‌‌شده از سوی شوروی را نشان داد. او دیده بود که آنها در ساحل غربی کانال از سوی شوروی جابه‌جا می‌‌شوند آن هم زیر پوشش آتش‌‌بسی که ایالات‌‌متحده در سال۱۹۷۰ آن را به مذاکره گذاشته بود. اما مثل اسرائیلی‌‌ها، او نتوانسته بود عواقب آن را تصور کند. کیسینجر سپس به یک مانور دیپلماتیک متوسل شد که از آن با میزانی موفقیت در مذاکراتش با «لی دوک تو» استفاده کرده بود. بعد از ناهار، او با اسماعیل در باغچه شروع به قدم زدن کرد.

04 (1)