استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

دینیتز اشاره کرد که عبری زبان درخواستی نیست و اشاره کرد که موسی با «۱۰ فرمان» از کوه سینا فرود آمد، نه ۱۰درخواست. دینیتز با روش‌‌شناسی کیسینجر کاملا آشنا بود. او قبل از اینکه به اسرائیل برگردد و منشی سیاسی نخست‌‌وزیر شود، به‌عنوان وزیر اطلاع‌‌رسانی رابین در سفارت کار می‌‌کرد؛ پستی که او قبلا در دفتر مایر داشت زمانی که او [مایر] وزیر امور خارجه شد. کسی به او نزدیک‌‌تر نبود. او حال و هوای زمان خود را در خاطرات منتشرنشده‌‌اش به تصویر می‌‌کشد: «من اسرائیلِ کاملا مطمئن به خود را ترک کردم و به آمریکایی آشفته و سرشار از مشکل رسیدم.» کیسینجر قبل از اینکه دینیتز استوارنامه‌‌ خود را به رئیس‌‌جمهور تسلیم کند و به سفیر جدید اسرائیل اشاره کند که قصد دارد این سنتی را که او با رابین آغاز کرده ادامه دهد، وی را برای اولین جلسه در «اتاق نقشه» احضار کرد.

او همچنین توضیح داد که از استراتژی مورد توافق با رابین پیروی می‌‌کند: «ما بر هیچ‌‌چیز فشار نمی‌‌آوریم، زمان را تلف می‌‌کنیم….هیچ ابتکاری انجام نخواهم داد. به روشی آهسته واکنش نشان خواهم داد. هدف من کسب جایزه‌‌ نوبل خاورمیانه نیست.» پس از اولین ملاقات رئیس‌‌جمهور [جورج دابلیو] بوش با آریل شارون، نخست‌‌وزیر اسرائیل در مارس۲۰۰۱ وقتی با او [بوش] در دفتر بیضی‌‌شکل کاخ سفید دیدار کردم، از کلمات مشابهی برای من استفاده کرد. من هنوز سفیر ایالات‌‌متحده در اسرائیل بودم و در کنار بوش بودم تا به مساله انتفاضه‌‌ای بپردازد که در آن زمان موج برداشته بود و او می‌‌خواست برای من توضیح دهد که چرا قصد ندارد یک ابتکار صلح را در روزهای اولیه ریاست‌جمهوری‌‌اش انجام دهد: «هیچ کاری نمی‌‌توان کرد؛ زیرا عرفات از قبل پیشنهادی را که شارون قرار نیست آن را تکرار کند رد کرده است. در این صورت هیچ جایزه‌‌ صلح نوبلی هم در کار نخواهد بود.»

کیسینجر آن‌قدرها هم بی‌‌تفاوت نبود. کیسینجر به دینیتز هشدار داد: «فقط به این دلیل که آسان به نظر می‌‌رسد به این معنی نیست که می‌‌توان آن را به‌طور نامحدود انجام داد.» وی خاطرنشان کرد که ماه‌ها روس‌‌ها و مصری‌‌ها را به دام انداخته بود. او به شکلی پیامبرانه اظهار کرد: «من می‌‌توانم یک یا دو ماه دیگر هم چنین کنم...اما پس‌‌ازآن دو چیز ممکن است اتفاق بیفتد: شوروی می‌‌توانست فشار فوق‌العاده‌‌ای وارد کند یا مصری‌‌ها می‌‌توانند جنگی را آغاز کنند.» دینیتز هشدار سادات در ۲۶مارس را نادیده گرفت و آن را «تهدیدی با تفنگ خالی» نامید؛ تلاشی برای تحت‌‌فشار قرار دادن ایالات‌‌متحده برای اعمال فشار بر اسرائیل. وی خاطرنشان کرد که ارزیابی اطلاعاتی اسرائیل این بود که سادات هیچ چشم‌‌اندازی برای ورود به جنگ نداشت و هیچ آمادگی مشخصی هم برای آن نداشت.

معلوم شد که این یک دست‌‌کم‌گیری فاحش است، اما دست‌‌کم گیری‌‌ای که کیسینجر و جامعه اطلاعاتی ایالات‌‌متحده در آن شریک بودند، تا حدی به این دلیل که به آنها اطلاع داده‌‌شده بود که اسرائیل در حلقه‌ داخلی سادات یک عامل نفوذی مستقر کرده و به همین دلیل پی خواهد برد که آیا تهدیدهای او باید جدی گرفته شود یا خیر؟ کیسینجر به دینیتز هشدار داد که ازخودراضی نباشد. او که نگران دومین دیدار آتی با اسماعیل بود- که اکنون برای ماه مه برنامه‌‌ریزی‌‌ شده بود- از سفیر اسرائیل خواست چیزی به او بدهد که بتواند «زمان بیشتری بخرد». بااین‌‌حال، وقتی دینیتز درخواست کیسینجر را به مایر گزارش داد، پاسخ مایر قاطعانه بود. مایر به دینیتز دستور داد که به «شائول» بگوید که او در ازای امنیت، حاکمیت را نمی‌‌پذیرد و باید تغییرات اساسی در مرز با مصر ایجاد شود.

به‌‌هرحال خیلی دیر شده بود. سادات پیش‌‌تر وارد بازی کیسینجر شده بود.او ‌‌باید به مردم خود - و اسرائیلی‌‌ها- نشان دهد که می‌‌تواند قلمروِ مصر را آزاد کند و دیگر باور نداشت که دیپلماسی به‌‌تنهایی می‌‌تواند به چنین نتیجه‌‌ای دست یابد. در ۵آوریل- پس از انجام مصاحبه‌‌ای با نیوزویک و با بورشگریو اما پیش از انتشار آن- او تعهدی از قذافی برای انتقال یکی از اسکادران‌‌های جت میراژ تازه‌‌ساختش به مصر به‌دست آورد. سپس با وزرای خود جلسه‌‌ای محرمانه تشکیل داد و درخواست مجوز برای اقدام نظامی علیه اسرائیل کرد. همان‌طور که او به بورشگریو گفت: «زمان برای وارد آوردن یک شوک فرارسیده است». اما سادات چیزی در آن مصاحبه اضافه کرده بود که بی‌‌تردید هدف آن کیسینجر بود: «دیپلماسی قبل، حین و بعد از نبرد ادامه خواهد داشت.»

یکشنبه، ۲۰مه۱۹۷۳، مولن سن فارژو، روشفور، فرانسه. قرار ملاقات با اسماعیل در ویلایی روستایی متعلق به یک تاجر آمریکایی در شهر کوچکی در حومه پاریس انجام شد. کیسینجر آن را به‌عنوان یک خانه‌‌ کشاورزی استانی در فرانسه توصیف کرد با سقف‌‌های تیرآهنی، زیبایی روستایی و یک باغ وسیع با آبشار. برای اولین جلسه در آرمونک، نیویورک، «یوجین ترون» کارمند سیا، همه‌ ترتیبات را انجام داد. در این زمان، مشکلات واترگیت نیکسون عمیق‌‌تر شده بود. تا پایان آوریل، «اچ.آر.هالدمن» رئیس ستاد وی، «جان ارلیچمن» مشاور او در امور داخلی و «ریچارد کلاندینست» دادستان کل او همگی استعفا دادند و «جان دین» پس از ارائه‌‌ شهادت اهانت‌آمیز اخراج شد. اکنون مشاور سیاسی قدیمی نیکسون و مدیر کمپین ریاست جمهوری یعنی «جان میچل»، دادستان کل به اتهام اعمال‌‌نفوذ تحت پیگرد قانونی قرارگرفته و مجبور به استعفا شده بود.

سه روز قبل از جلسه‌‌ کیسینجر و اسماعیل، جلساتِ استماعِ واترگیتِ سنا آغاز شد و آمریکایی‌‌ها را به وجد آورد و آنها یکی پس از دیگری جنبه‌‌ تکان‌‌دهنده‌‌ این پوشش را فاش می‌‌کردند. انتصاب دادستان ویژه‌ واترگیت، «آرچیبالد کاکس» روز جمعه قبل از نشست در فرانسه اعلام شد و سه روز پس‌‌ازآن نیکسون بیانیه‌‌ای صادر و در آن اذعان کرد که دستور لاپوشانی «گسترده‌‌ای» را درباره ماجرای واترگیت صادر کرده است. کیسینجر هم مشکلات خودش را داشت. زمانی که او در مسیر پاریس بود، روزنامه‌ «نیویورک‌‌تایمز» فاش کرد که او [کیسینجر] شخصاً مسوول درخواست برای استراق سمعِ دستیاران خود از جمله «هلموت سوننفلد»، یکی از نزدیک‌‌ترین مشاورانش در شورای امنیت ملی، بوده است.

04 (1) copy