استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

همان‌طور که کیسینجر اکنون به دایان گزارش داد، ژنرال «موتا گور» پیشنهاد طرف اسرائیلی را برای همتای مصری خود تشریح کرده بود: «نیروی اصلی مصر به کرانه‌ باختری کانال و نیروی اصلی اسرائیل به خطی در ۳۵کیلومتری شرق کانال عقب‌نشینی می‌کند.» کیسینجر تلگراف را روی میز انداخت و فریاد زد: «لعنت به این طرح!» دایان سعی کرد آن را توضیح دهد؛ زیرا گور فقط چند «مدل» یا مثال ارائه می‌کرد. کیسینجر گوشش بدهکار نبود. او پیش‌تر وضعیتی این‌چنین را در تعاملات یاریو با الجمسی تجربه کرده بود. ژنرال گور در حال ارائه‌ جزئیات همان پیشنهاد رسمی اسرائیل به یک ژنرال مصری در ژنو بود که دایان در آن لحظه آن را با کیسینجر به بحث گذاشته بود. گور به‌جای عقب‌نشینی سی کیلومتری، پیشنهاد عقب‌نشینی سی‌وپنج کیلومتری داده بود که نیروهای اسرائیلی را در انتهای شرقی گذرگاه‌ها قرار می‌داد.

این دقیقا همان چیزی بود که سادات می‌خواست و دایان آن را رد کرده بود.کیسینجر دیرباور بود. «همان روزی که در این مورد بحث می‌کنیم، او پیشنهاد شما را ارائه می‌کند؟» اگر کیسینجر اکنون با همین نقشه در قاهره ظاهر می‌شد، به نظر می‌رسید که او وکیل اسرائیل است. «سادات خواهد گفت، گور را نزد من بفرست.من به تو نیازی ندارم.» او با تعجب پرسید: «دستاورد من چیست؟ اینکه من دایان را مجبور کردم با زیردستانش موافقت کند؟» او باید بتواند نشان دهد که طرحی اسرائیلی که ارائه کرده محصول فشار آمریکاست، نه بزرگ‌نمایی اسرائیل. دایان که بسیار پشیمان بود، اصرار کیسینجر را پذیرفت که آشکارا بگویند اسرائیل هیچ پیشنهادی ارائه نکرده است.

آنها با هم به طبقه‌ پایین به لابی خیابان C رفتند و دوباره با غوغای مطبوعاتی روبه‌رو شدند. کیسینجر توضیح داد که دایان آمده تا درباره‌ برخی «ایده‌های کلی» صحبت کند که طرف آمریکایی با برخی از ایده‌های خودش پاسخ داده بود و حالا دایان به اسرائیل بازمی‌گردد تا با کابینه‌اش گفت‌وگو کند «و پیشنهادهایی را برای بررسی رسمی در ژنو تدوین کند.» دایان هم ملحق شد و گفت که فکر می‌کند اسرائیل اکنون در موقعیتی قرار دارد که «پیشنهادهای ملموسی ارائه کند.»در شرایطی که اکنون تعامل با طرف اسرائیلی مشخص شده بود، کیسینجر باید سادات را متقاعد می‌کرد که او را دعوت و نیکسون را متقاعد سازد که با «باز کردن» دستان او موافقت کند. سادات راحت بود. کیسینجر از طریق سفیر «ایلتس» در قاهره به او پیامی فرستاد و پیشنهاد داد تا برای دستیابی به یک توافق سریع از او دیدن کند. ازآنجاکه سادات به‌اندازه‌ کیسینجر یک «شومن» بود و حتی بیشتر عجله داشت، در ۸ ژانویه پاسخ داد و از کیسینجر خواست فورا بیاید. سادات، کیسینجر را در خلوتگاه زمستانی‌اش در شهر «اسوانِ» نیل علیا ملاقات کرد.

حالا برای متقاعد کردن نیکسون. کیسینجر می‌دانست که رئیس‌جمهور می‌خواهد نشان دهد که دولتش هنوز هم توانایی دستیابی به دستاوردهای سیاست خارجی را دارد؛ اما او همچنین می‌خواست -و در شرایط پر مخمصه‌اش باید- به‌عنوان کسی که این دستاوردها را ارائه می‌کند، دیده شود. ازآنجا‌که اکنون کیسینجر به‌خوبی حسادت رئیسش را درک کرده بود، سعی کرد با دقت زمینه را آماده کند.در ۶ژانویه، کیسینجر در گزارش خوش‌بینانه‌ای به نیکسون از ملاقات‌هایش با دایان، خاطرنشان کرد که اسرائیلی‌ها «از من خواسته‌اند که طرح را به‌فوریت به قاهره ببرم.» او سپس تصویری از انبوهی از تحولات منفی احتمالی را در صورت عدم تلاش برای پیشرفت در ۱۰روز آینده ترسیم کرد و اینکه چرا یک توافق سریع برای لغو تحریم نفت ضروری بود. او سعی داشت نیکسون را به این نتیجه برساند که باید کیسینجر را دوباره به خاورمیانه بفرستد.بااین‌حال، نیکسون بیش‌ازحد پریشان بود، بنابراین کیسینجر از هیگ خواست که این ایده را مستقیم با او مطرح کند. کیسینجر پیش‌تر به هیگ هشدار داده بود که پیشنهاد سفر او به قاهره و تل آویو احتمالا نیکسون را «عصبی می‌کند»، اما هیگ به او اطمینان داد که می‌تواند آن را مدیریت کند.

درهمان عصر، کیسینجر در یک تماس تلفنی با رئیس‌جمهور، با اشاره به داستان‌های مطبوعات آن روز، به‌ویژه واشنگتن‌پست که تیترش این بود: «نیکسون کنترل شدید همه‌چیز را در دست دارد» شروع به پاچه‌خواری کرد. نیکسون با صحبت درباره آب‌وهوا در «سن کلمنته» پاسخ داد. در ۸ ژانویه، پس از اصرار سادات به کیسینجر برای دیدار، کیسینجر از هیگ خواست تا نیکسون را متقاعد کند که اجازه‌ رفتن به او بدهد، حتی [کیسینجر] به هیگ اجازه داد تا به نیکسون «تاریخ پایانی برای تصدی من» بدهد، البته اگر نیکسون به کیسینجر اجازه دهد توافق‌نامه جدایی را به پایان برساند. هیگ همچنین باید به نیکسون بگوید که کیسینجر آن را اجرا می‌کند تا رئیس‌جمهور کسی باشد که توافق مصر و اسرائیل و همچنین لغو تحریم نفتی را که کیسینجر انتظار همراهی با آن را داشت، اعلام کند. او که در انتظار پاسخ به‌شدت عصبی می‌شد، به اسکوکرافت گفت: «اگر [رئیس‌جمهور] آن را رد کند، من به‌یقین استعفا خواهم داد.»

در ساعت ۳:۰۵ بعدازظهر، هیگ با تاییدیه‌ نیکسون تماس گرفت. در واقع، رئیس‌جمهور فکر می‌کرد که هر چه زودتر کیسینجر برود، بهتر است. هیگ تشویق خود را اضافه کرد: «فکر می‌کنم باید خیلی خیلی سریع بروی، هنری»، یعنی قبل از اینکه نیکسون نظرش را تغییر دهد. اضطراب کیسینجر متعاقب آن موجه خواهد بود. شش روز بعد، در میانه‌ رفت‌وآمدش بین مصر و اسرائیل، اسکوکرافت و هیگ برای کیسینجر پیامی فرستادند و از او خواستند که به واشنگتن برگردد تا دستورالعمل‌های مشخصی از نیکسون را برای نشان دادن مشارکت رئیس‌جمهور دریافت کند. محرک این طرح احمقانه می‌تواند نیاز به پرت کردن حواس از اخبار در ۱۵ ژانویه باشد که پاک کردن هجده‌دقیقه‌ای روی نوار مهمی که نیکسون به دادستان ویژه‌ی واترگیت تحویل داده بود ناشی از فشار تصادفی دکمه‌ اشتباه روی ضبط‌صوت نبوده است. به نظر می‌رسید که این یک تلاش عمدی برای از بین بردن مدارک احضار بود. بااین‌حال، در آن زمان، کیسینجر توانست برای هیگ استدلال کند که اگر مجبور شود قبل از انعقاد معامله به کشور بازگردد، تمام تلاش او به خطر می‌افتد.