نگاه دیگران-بخش هفتادونهم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
با توجه به اینکه نیکسون در آن لحظه در حال نهایی کردن جزئیات برنامهاش برای اخراج دادستان ویژه واترگیت یعنی «آرچیبالد کاکس» بود، دستورالعملها درجه غیرمعمولی از تمرکز و وضوح ریاستجمهوری را نشان میداد. رئیسجمهور میخواست «همه کار کند» تا «اکنون» به یک راهحل عادلانه دست یابد. به کیسینجر دستور داده شد که به برژنف بگوید که در سن کلمنته حق با او بود که درباره انفجار قریبالوقوع هشدار دهد که چهار جنگ اعراب و اسرائیل ظرف بیست سال غیرقابل تحمل بود و اینکه زمان برای اقدام تعیینکننده فرارسیده است. نیکسون میخواست با برژنف کار کند تا اقدام و مسیر درست را تعیین کند و «فشار لازم را به دوستان مربوطهمان وارد کنیم.»
نیکسون در واقع به کیسینجر دستور داده بود که استراتژی بهدقت ساختهشده خود برای آتشبس را به دنبال مذاکراتی به رهبری آمریکا در حمایت از تلاش تمامعیار شوروی-آمریکا برای تحمیل راهحلی بر طرفهای متخاصم بیدرنگ رها کند. همانطور که او به اسکوکرافت گفت، او این دستورالعملها را «غیرقابلقبول» تلقی میکرد. آنها «اهرمهای چانهزنی اندکی که هنوز داشتم را کاملا از بین میبرد» و اگر نتوانست به آتشبس دست یابد و جنگ ادامه یافت، گفت: «عواقب آن غیرقابل محاسبه خواهد بود.» اینجا با فراغت کامل، تفاوت بین رویکردهای نیکسون و کیسینجر برای صلح خاورمیانه قرار دارد.
این رویکرد نشان داد که درباره رئیسجمهور فورد نیز چنین است. کیسینجر همیشه به دنبال گامهای کوچک، دستیافتنی و تدریجی بود؛ درحالیکه کارفرمایان او تشنه دستاوردهای دیپلماتیکِ چشمگیری بودند که میخواستند بهسوی پایانِ بازی جهش کنند. اکنون کیسینجر بهوضوح تصمیم گرفت که دستورات رئیسجمهور را نادیده بگیرد. او بعدا ادعا کرد که آن دستورات را قبل از اولین ملاقات خود با برژنف دریافت نکرده است. البته چیزی مانع او نشد که نظرات نیکسون را در جلسه دوم که روز بعد برگزار شد، ارائه دهد؛ اما با توجه به هیاهوی واشنگتن در آن زمان، هیچکس به خود زحمت نداد که از «کاه» عدم تمکینِ کیسینجر «کوه» بسازد. کیسینجر در خاطراتش چیزی را توضیح میدهد که در غیر این صورت ممکن بود مانند نافرمانی به نظر برسد
او معتقد بود که نیکسون از او انتظار داشت اجرای «دستورالعملهای پرشورتر» خود را به تاخیر بیندازد. این راهی «برای دادن فرصت به رئیسجمهورمان بود تا به خیالات خود بپردازد» درحالیکه کیسینجر با این محاسبه دست به عمل میزد که نیکسون از او انتظار یک وزیر امور خارجه را دارد. با اصرار برژنف، اولین جلسه - با وجود تمام تلاشهای کیسینجر برای اندکی خوابیدن- در ساعت ۱۱ شبِ شنبه برگزار شد. رهبر شوروی طرف آمریکایی را در دفتر بزرگ، مجلل و «مدرنِ کمونیست» خود در دفتر سیاسی در کرملین پذیرفت. کیسینجر نتوانست متوجه این موضوع نشود که رهبر شوروی یک میز بزرگ با کنسول تلفن دارد که «شکل و ابعادی با اندازهی متوسط دارد.» برژنف برای کیسینجر شام را روی میز کنفرانس مستطیلی شکل بلند خود که با شیشههای شفاف و زیرسیگاری تزئین شده بود کشید؛ برژنف یک سیگاری قهار بود. او با لباسی یکدست آبی از هیات آمریکایی استقبال کرد.
برژنف حال و هوای شادی داشت و خوشحال بود که - با وجود ناراحتی کیسینجر- خاطرنشان کند که نیکسون اختیار کامل به او [کیسینجر] داده است. بنابراین آنها میتوانند درباره معامله به نتیجه برسند.برژنف آشکارا [برای مذاکراتی که خوشیمن میپنداشت هرچند کیسینجر از آن خوشش نیاید] عجله داشت. برژنف فورا از واکنش کیسینجر به پیشنویس قطعنامه آتشبس خود ابراز تاسف کرد. کیسینجر پاسخ داد که مواد اول و سوم نیاز به کار دارد؛ اما بهطورکلی قابلقبول است؛ مشکل در اصرار ماده دوم بر پیوند آتشبس با عقبنشینی اسرائیل است.
کیسینجر با این انتظار به رختخواب رفت که بتواند توافقی را برای فردا به نتیجه برساند. بااینحال، برای محدود کردن اشتیاق نیکسون برای تعامل، کیسینجر در عوض مذاکرات بسیار سختی را در پیش رو پیشبینی کرد و تنها شانسی پنجاهپنجاه برای پیشرفت داشت. کیسینجر نباید نگران دخالت بیشتر رئیسش باشد؛ زیرا در روز شنبه، ۲۰اکتبر۱۹۷۳ نیکسون تحت تاثیر یک بحران قانون اساسی تمامعیار که خود ساخته بود قرار گرفت که با اخراج «آرچیبالد کاکس» و تعطیلی دفترش تسریع شد. «الیوت ریچاردسون»، دادستان کل نیکسون در اعتراض استعفا کرد و وقتی معاون او، «ویلیام راکلشاس» از برکناری کاکس خودداری کرد، نیکسون او را نیز اخراج کرد. در تاریخ این ماجرا بهعنوان «قتلعام شنبهشب» معروف شده است. در پاسخ، رهبران دموکرات و جمهوریخواه در کاپیتول هیل شروع به بحث درباره استیضاح کردند.
روز شانزدهم، یکشنبه ۲۱اکتبر۱۹۷۳، مسکو. کیسینجر در ویلای دلهرهآور شوروی برای میهمانان در تپههای لنین مُشرف به رودخانهی مسکو از خواب بیدار شد تا خبرهای خوبی از قاهره بشنود. او [کیسینجر] قبل از ترک واشنگتن پیامی به اسماعیل داده بود تا وی را از سفر خود به مسکو مطلع کند و تعهد آمریکا به تلاش دیپلماتیک پس از دستیابی به آتشبس را تکرار کرد. پاسخی که او اکنون دریافت کرد، نشان از پیشرفتی در استراتژیِ اهرمِ کاربردیاش داشت. اسماعیل گفت که مصر آماده پذیرش آتشبس در موقع مناسب، تشکیل کنفرانس صلح و تضمین آتشبس از سوی ابرقدرتها و خروج نیروهای اسرائیلی است. بهعبارتدیگر، سادات دیگر اصرار به عقبنشینی اسرائیل قبل از آتشبس نداشت و هیچ اشارهای هم به خطوط۱۹۶۷ نکرد. سادات بدون اطلاع کیسینجر، «ولادیمیر وینوگرادوف» سفیر شوروی را نیز درست بعد از نیمهشب احضار کرده بود؛ درحالیکه کیسینجر با رهبر شوروی همسفره شده بود.