ناگفته‌های گفتنی

زندگی من در این روزها و در بیشتر وقت‌ها، خلوت با خود است و این تنهایی، گاه به گاه و به‌صورت محدودی در هنگام دیدار دوستان و نشست و برخاست با آنها، شکسته می‌شود.

زندگی من سرشار از مرحله‌های مختلف تحول و تغییر بوده است و هیچ‌گاه احساس خستگی یا درد و رنج نکرده‌ام. همیشه چیزی یافته‌ام که وقت مرا پُر و توجهم را جلب کند. من، جز به هنگام ضرورت و در مناسبت‌هایی به سراغ گذشته نمی‌روم؛ چون از اساس باور ندارم که تجربه گذشته، درس آینده است. گذشته، کار خود را با من - به لحاظ شکلی و محتوایی - کرده است و بر اساس این واقعیت شکل‌گرفته در زندگی من، می‌کوشم، با زمان حال بیش از آینده تعامل کنم.

از کار و فعالیت سیاسی، کناره‌گیری کردم؛ اما سیاست را کنار نگذاشتم و همچنان تحولات مربوط به رویارویی عربی - اسرائیلی را از نزدیک دنبال می‌کنم. بسیاری وقت‌ها در خلوت خود، رویدادها را زیر و رو، جریان تحولات را ارزیابی و به جایگزین‌هایی که می‌توانست باشد، فکر می‌کنم. در همین چارچوب، بسیار پیش می‌آید که در درون خود، وارد جدالی گرم با یک گفتمان سیاسی یا اظهارنظر شخصیِ یکی از رهبران اسرائیل شوم و اینکه پاسخ فلسطینی و عربی به آن باید چه باشد.

مسائل شخصی، جای زیادی از فکر مرا نمی‌گیرد، به استثنای مسائل مرتبط با دو دخترم که رسیدگی به آنها در حال حاضر اولویت نخست زندگی من است. واقعیت این است که من زیاد به آینده فکر نمی‌کنم. زمان حال، مرا در خود فرا گرفته است، به‌ویژه که ما در عمل و در هر دو سطح تاکتیکی و راهبردی، در وضعیت دفاعیِ سیاسی قرار داریم. با اینکه دیگر هیچ فعالیت مستقیم سیاسی ندارم، اما همچنان بخش زیادی از فکر من به جنبه‌های عملی جنبش سیاسی فلسطین اختصاص می‌یابد.

شما با تصمیمی آگاهانه خود را وقف خدمت به مساله فلسطین کرده و به‌طور حتم آماده پرداخت هزینه‌های آن بوده‌اید. آیا اینک، شکاف موجود میان این دو واقعیت که همه چیز خود را وقف فلسطین کردید و مشکلات رنگارنگ زندگی شخصی، شما را به فکر وا نمی‌دارد؟

من هیچ‌گاه فکر نمی کرده‌ام که آزادی فلسطین نزدیک است؛ اما به هیچ وجه فکر نمی‌کردم امور به وضع فعلی برسد. حتی هنگامی که وارد انتفاضه درونی جنبش «فتح» شدم، در انتظار موفقیت‌های چشمگیر و سریع این حرکت نبودم؛ اما این تصور هم به ذهن من نمی‌رسید که این چنین با سرعت دچار عقبگرد و در نتیجه زوال فکری و عملی شود.

در سال‌های طولانی فعالیت میهنی خود و به‌ویژه در دو زمینه اندیشه سیاسی و کار تشکیلاتی، به ذهن من هم نمی‌رسید، روزی خواهد رسید که ناچار می‌شوم به تدبیر امور معیشتی شخصی و خانوادگی خود برسم. در همه آن سال‌ها، همسرم تدبیر امور خانه‌مان را برعهده داشت و کار می کرد و حقوق ماهانه به نسبت بالایی هم می‌گرفت. در نتیجه، من از این هم و غم‌ها دور بودم. اما امروز، این مسائل، جزئی از کار من شده است. هزینه های زندگی را هم نمی‌دانستم تا وقتی که خود، مسوول پرداخت فیش‌ها و فاکتورها و انجام خریدهای مورد نیاز خانه شدم. اما خوشبختانه دو دخترم بزرگ شدند و دیگر می‌توانند امور شخصی خود را انجام دهند.

jaberiansari۱۹۶۹@gmail.com

444