تحقق رویای گفت و گوی بی واسطه

کلاب‌هاوس رسانه اجتماعی در ظاهر ساده‌‌ مبتنی بر صوت است که در نگاه اول چنین می‌نماید که جذابیت(دست‌کم پایداری) برای مخاطب غرق در تصاویر و نوشته‌های رنگارنگ فضای مجازی نداشته باشد. کاربران شبکه‌های اجتماعی که به محض اراده کردن، در پلت‌فرم‌ها برنامه زنده با هزاران مخاطب برگزار می‌کنند و دنبال پاسخ دادن‌های دندان‌شکن(بخوانید شکستن دندان یکدیگر) در توییتر هستند، کاربرانی که فعالیت‌هایشان ثبت می‌شود و در حساب کاربری‌شان یک گذشته پر افتخار ایجاد می‌کند. پس این همه هیاهو از بابت چیست؟ برخلاف ظاهر ساده و امکانات محدود غیرقابل مقایسه با پلت‌فرم‌های آوانگارد رسانه اجتماعی در دنیا(اینستاگرام، تیک‌تاک، فیس‌بوک و...)، در این بستر مبتنی بر صوت همه اتفاقات زنده و در لحظه حادث می‌شوند، ابدا خبری از ثبت، رکورد و لاگ نیست. توگویی کلاب‌هاوس منطق بمباران بی‌وقفه اطلاعات در عصر رسانه‌های کاربرپدید را به خوبی درک کرده و به همان چیزی که از زمان اختراع تلفن در خیال بشر می‌گذشت، جامه عمل پوشانده است؛ گفت‌وگوی بی‌واسطه بی‌قید و شرط. در ابتدا گمان صاحب‌نظران این بود که استقبالی تا این حد پرشکوه از یک پلت‌فرم ساده در دنیای پلت‌فرم‌های پیچیده، صرفا مرهون تنهایی و جداافتادگی افراد در ایام کروناست. ولی به مرور حضور مشاهیر عرصه تکنولوژی و جذابیت یک ارتباط مستقیم، پرسش و پاسخ و گفت‌وگو با شخصیت‌های دست‌نیافتنی باعث رشد انفجاری کاربران این پلت‌فرم شد. در نتیجه این امر ارتباطی شکل گرفت که افراد بدون تشریفات، داوطلبانه اتاق گفت‌وگو تشکیل می‌دهند و افرادی که دسترسی به آنها در فضای حقیقی سخت بود یا با تشریفات ویژه محقق می‌شد، مثل یک کاربر ساده به این اتاق‌ها می‌پیوندند و به شکل طعنه‌آمیزی برای سخن گفتن نیاز به اجازه مدیر اتاق گفت‌وگو دارند.

 

یک پژوهشگر حقوق رسانه به ما می‌گوید: «به‌عنوان یک کاربر ساده ابتدا شاهد حضور ایرانی‌های دور از وطن بودم. برای آنها محفلی بود تا از سرتاسر دنیا دور هم جمع شوند و راجع به موضوعات مختلف حرف بزنند و اشتراک تجارب داشته باشند. با ورود ایرانی‌های در وطن، جذابیت این تعامل بین ایرانی‌ها بیشتر شد؛ از سوالات شرعی و سیاسی گرفته تا آگاهی مستقیم از اخبار و حتی محفل نس با قرآن.» در اتاق‌های گفت‌وگو شاهد جمع شدن افرادی در کنار هم هستیم که در یک جلسه حضوری هیچ‌گاه در کنار هم نمی‌توان حتی تصورشان کرد؛ حتی یک گفت‌وگوی تلفنی ساده رسمی، بین این افراد همواره دور از ذهن می‌نمود. این ارتباط مستقیم بین افرادی که دسترسی به آنها گاه‌ ناممکن است، جذابیت کلاب‌هاوس را افزایش داده تا جایی که می‌توان گفت کلاب‌هاوس بستری برای از بین بردن فاصله‌ها و طبقه‌بندی‌های مرسوم برای یک ارتباط ساده را بنیان نهاده است؛ به دیگر سخن، به محض ورود به مجلس، همه شهروندان درجه یک هستیم، چون درجه‌بندی در اینجا به کلی رنگ می‌بازد.

«ساکنین کلاب‌هاوس بدون قضاوت‌های ظاهری، صدا در صدا فعالیت می‌کنند. به مرور همان فعالان توییتر و اینستاگرام در کلاب‌هاوس دور هم جمع شدند، با این تفاوت که در نوشتار به دنبال پاسخ‌های دندان‌شکن به هم بودند، اما اینجا گویا در یک فضای رودربایستی‌دار قرار گرفته، بنابراین خبری از مشاجره‌های نوشتاری که روشن است پشت هر جمله ‌زمان صرف شده است، نبود.» در این پلت‌فرم هر کس با دانشی که در لحظه از خود نشان می‌دهد، شناخته می‌شود. حالا همان افراد سعی می‌کنند همدیگر را درک کنند با هم حرف بزنند صدا در صدا، بدون اینکه کنایه‌های مرسوم توییتر را به هم برگردانند، انگار به یک‌باره متوجه شده باشند با اینکه در دو سر متفاوت یک طیف قرار دارند، اما برای همدیگر خطری ندارند و می‌توانند با هم صحبت کنند و چراکه حداقل اشتراکات برای گفت‌وگو و تعامل کافی به‌نظر می‌رسد: ایرانی بودن و شاید حتی فقط اشتراک در انسان بودن. «مخاطبان یک اتاق می‌توانند علامت دست را انتخاب کنند تا مدیر آنها را از قسمت شنوندگان به قسمت گفت‌وگو‌کنندگان هدایت کند و آن شخص می‌تواند راجع‌به موضوع اتاق صحبت کند و سوال بپرسد از افرادی که هیچ وقت تصورش را نمی‌کرد بتواند ارتباط مستقیم با آنها داشته باشد.» اما به نظر می‌رسد به مرور همان فضای سلبریتی زده شبکه‌های اجتماعی گسترش پیدا کرده، فعالان رسانه‌ای شناخته شده، اتاق تشکیل دادند و همان قواعد و مرزبندی‌های رسانه‌های دیگر را حاکم کردند. این مساله اگرچه تنور گفت‌وگو و تعامل را داغ‌تر می‌کند و‌ ای بسا تریبون را برای اولین بار در اختیار افراد فاقد رسانه قرار می‌دهد، اما شدیدا در مقابل تخصص‌گرایی و موثق بودن اطلاعات رد و بدل شده می‌ایستد. «مدیران به نوعی فرمانروایی دلبخواهی می‌کنند؛ به‌طور مثال امکان اینکه شنونده‌ای گوینده شود را غیرفعال می‌کنند و فرصت صحبت را به افرادی که خود تمایل دارند، می‌دهند. برای مثال، درون یک اتاق با موضوع کاملا تخصصی به ناگاه متوجه می‌شوی متخصصان موضوع آن اتاق که درخواست گفت‌وگو داده‌اند در قسمت شنوندگان باقی می‌مانند و یک سلبریتی حوزه غذا به آن قسمت وارد می‌شود و راجع به موضوعی خارج از حیطه تخصص و فعالیتش اظهار نظر می‌کند.» بنابراین با در هم شکسته شدن الگوهای رایج مرجعیت در رسانه‌های اجتماعی در پلت‌فرم کلاب‌هاوس، می‌توان انتظار موج‌های جدید و پر‌دامنه از انتشار اطلاعات نادرست در فضای مجازی را کشید. مساله‌ای که در آینده نزدیک شاید به بلای جان دولت‌ها در مواجهه با بحران‌هایی نظیر کرونا تبدیل شود، چه اینکه سازوکارهای مرسوم جلوگیری از انتشار گسترده اطلاعات نادرست نیز برای کاربردی‌سازی روی یک پلت‌فرم مبتنی بر ارتباط صوتی بهنگام با چالش‌هایی روبه‌رو خواهد بود.  در شرایط استفاده کلاب‌هاوس آمده است که کاربر باید از نام و تصویر خود استفاده کند و این نشان می‌دهد مدیران این برنامه ارتباط مستقیم در لحظه افراد حقیقی را ایجاد کرده‌اند و گویا این برنامه صوتی می‌خواهد ما خود واقعی در لحظه باشیم. از فعالیت‌های ما اثری ماندگار نمی‌شود، حتی کلاب‌هاوس ضبط صدا را هم ممنوع کرده است به همین دلیل اخباری که از این اتاق‌ها به رسانه‌های خبری سرایت می‌کند به‌نظر می‌رسد جای بحث دارد و قطعا باید اجازه از گویندگان دریافت کرد. تنها اطلاعاتی که در صفحه هر کاربر است علاوه بر اطلاعات شخصی نوشته شده در پروفایل خود، نام فردی است که کاربر از طریق دعوت‌نامه وی عضو شده است و در صورت حضور در اتاق گفت‌وگو، نشان می‌دهد که هر کاربری که دنبال می‌کنیم در کدام اتاق حضور دارد که این موارد با توجه به تعارض با اصول حریم خصوصی و مقررات عمومی حفاظت از داده اتحادیه اروپا مورد اعتراض و شکایت قرار گرفته است. شاید بتوان گفت کاربران شبکه‌های اجتماعی از نوشتار به پختگی در ارتباط صوتی رسیده‌اند و تبدیل به کاربرانی با تعاملات مسالمت‌آمیز شده‌اند، اما بحث ضعف در سواد رسانه‌ای و سواد دیجیتال در جامعه ما همچنان جدی است. آنچه در عملکرد یک ماهه کلاب‌هاوس در ایران و مقایسه آن با تجربه کاربران سایر کشورها قابل مشاهده است، حکایت از ناپختگی یا به تعبیر بهتر ناآگاهی دارد. «این موضوع را در نحوه فعالیت و موضوعات گفت‌وگوی مسوولان کشور در کلاب‌هاوس شاهد بوده‌ایم. باوجود اینکه برخی از کارمندان پلت‌فرم‌های بزرگ و مسوولان و مدیران خارجی به راحتی در اتاق‌های گفت‌وگو در قبال برخی پرسش‌ها از معذوریت پاسخ می‌گفتند، اما در اتاق‌های ایرانی وضعیت به شکل دیگری است. مسوولان مسائلی را که در رسانه‌های داخلی بیان نکرده بودند/ یا صراحتا می‌گویند که حاضر به بیان آن نیستند، با جزئیات در یک پلت‌فرم خارجی تشریح می‌کنند.»  به هر حال، آنچه مسلم است هرگز نباید سرنوشت ابتکارات فناورانه را محتوم تلقی کنیم، چرا که عصر دیجیتال آکنده از مثال‌هایی است که تسلط دیرپای شرکت‌ها، پلت‌فرم‌ها، ابزارها و به‌طور کلی محصولات فناورانه به یک‌باره دستخوش دگرگونی عظیم(Disruption) شده است. کمتر کسی در تصورات خود شریکی برای بازیگران مسلط در حوزه رسانه‌های اجتماعی(غول‌های فناوری) دست‌کم در پنج سال آینده ترسیم می‌کرد. اما تنها یک ماه برای کلاب‌هاوس کافی بود تا به نقل محافل اجتماعی، عضو ناخوانده سبد مصرف کاربران مجازی و مساله روی میز تصمیم سازان مبدل شود. حال باید دید تجربه تلخ فیلترینگ تلگرام، دستکاری هوشمند اینستاگرام یا گزینه‌های خلاقانه‌تر و اثربخش‌تری آینده مواجهه نظام حکمرانی کشور با این پلت‌فرم نوپدید را(که نه اولین و نه آخرین خواهد بود) می‌سازد.