جاده جدید امپراتور
یک بخش شکوفا و در حال رونق بود. پلیس محلی (عبوس) و ساختمانهای امنیتی (بسیار بزرگ) همچون سفارتخانههای خارجی به نظر میرسیدند. هزینههای مربوط به ساختوسازهای امنیتی در سین کیانگ در سال ۲۰۱۷ سهبرابر شد و نرخ رشد رسمی این منطقه را بیش از واقع نشان داد. خود نیروهای پلیس در جایگاههای سوخت محلی مشغول بودند؛ جایی که صف طولانی خودروها و کامیونها در انتظار تائید برای سوختگیری بودند. کلمات و دست دادنها اجازه داد تا برخی خودروها صف را بشکنند و به تعبیری «لایی بکشند». به نظر میرسید پلیس نهتنها نظم را تامین میکرد، بلکه از درخواست برای ورود هم سودی به جیب میزد. بهطور خطرناکی، ارقام تولید ناخالص داخلی در سینکیانگ آنچه را مهم است اندازه نمیگیرد. مجتمع صنعتی-امنیتی بهطور مصنوعی رشد را افزایش میدهد؛ درحالیکه ارزش را از بین میبرد. این مجتمعها پرتجمل ساخته میشوند، دامنه پروژهها را بزرگتر میکند و چیزهایی ارائه میدهد که چندان به کار نمیآید. اما حتی بدتر از همه پروژههایی هستند که استفاده میشوند. سرانجام، هدفشان چیست؟ سرمایه غیر پولی در حال از میان بردن سرمایه انسانی است. چین همه اینها را به نام امنیت و رشد انجام میدهد. ممکن است با چیزی کمتر از هر دو به نتیجه برسد.
علاوه بر هزینه عظیم انسانی این سرکوب امنیتی، تسلط نیروهای امنیتی بر زندگی روزمره مانعی بزرگتر بر سر راه فعالیت اقتصادی است. نیروهای امنیتی ناخوانده و پستهای ایست بازرسی همهجایی دریافت و ارسال بستهها را دشوار میسازد. قوانین محلی شهروندان را ملزم میکند که در مانورهای «ضد ترور»- تقریبا سه بار در روز- شرکت کنند، در مراسم به اهتزاز درآوردن هفتگی پرچم، بررسیهای هویتی و ظاهری یکباره (ریش و حجاب ممنوع است) و دیگر اقدامات سرزدهای که حواس را از انجام کسبوکار پرت میکند، شرکت یابند. «ابتکار کمربند و جاده» برای فعال کردن تجارت طراحی شده است؛ اما پارانویای (بدگمانی) چین تجارت را در هر مرحله محدود میسازد. این یک نقص محدود به سین گیانگ نیست، بلکه نقصی است که به هسته اصلی نگرش «شی» میرسد. او وعده داد که BRI جریان مالی بینالمللی را افزایش خواهد داد؛ اما کنترل سرمایههایش مانعی بر سر راه است. وعده «شی» برای سرعت دادن به جریان اطلاعات و ایدهها ممکن است سختترین کار برای آشتی دادن باشد. همانطور که او در اولین مجمع «جاده و کمربند» گفت: «مسیرهای باستانی ابریشم فقط برای تجارت نبودند، بلکه جریان دانش را هم تقویت کردند.» اما سانسور چینی و قوانین امنیت سایبری مزاحمتر شدهاند. چین همچنین به سایر کشورها کمک میکند تا از «دیوار بزرگ آتش» این کشور بیاموزند و درواقع دانش «محدود کردن به اشتراکگذاری دانش» را به اشتراک بگذارد.
البته، اتصال بزرگ از هر نوعی «گسیختگی» و «مزیت» را با هم میآورد. رهبران چین که تداوم حکومت خود را بر همهچیز ترجیح میدهند، ممکن است مدارای بالایی برای چشمپوشی از مزایای اقتصادی ناشی از اتصال به نام ثبات سیاسی به خرج دهند. بااینحال، بهتر است آنها به یادآورند که تصاویر «جاده ابریشم»ی که تبلیغش را میکنند نشاندهنده پیشرفت در اتصال است: [ریل بهجای]شترها، کاروانها و بازرگانان. اگر قدرتمندترین تصاویر BRI نمادهای سکون و ایستایی هستند – ایست بازرسیهای پلیس، صف طولانی کامیونها و سیمخاردارها- چیز زیادی برای یادآوری وجود نخواهند داشت. همه امپراتوریها با چالش متوازنسازی اتصال دستوپنجه نرم کردهاند؛ درحالیکه کنترل خود را حفظ کرده و به روشهای مختلف به آن پاسخ دادهاند: از روشهای مستقیم مانند استعمار و مستعمرهسازی تا روشهای غیرمستقیم مانند اقدامات نیابتی و بندرهای پیمانی. بهطور قابلتوجهی، چین نهتنها در سرزمینهای دوردست بلکه در همسایگی نزدیک (خارج نزدیک) خود و در داخل هم با این چالشها مواجه است.
امپریالیسم تدریجی
«ابتکار کمربند و جاده» چین وقتی با پروژههای امپریالیستی پیش از خود سنجیده شود، واضحتر میشود. این محصول ظهور چین و ابزاری برای اجرا و افزایش قدرتش است. بسیاری از فعالیتهای چین - جستوجو برای دسترسی به بازارها، افزایش نفوذ در سرمایههای خارجی و توسعه رد پای نظامیاش- رفتارهای یک قدرت در حال ظهور کلاسیک است. تشابهات تاریخی با فناوریای وجود دارد که چین در حال استفاده از آن است و تشابهات تاریخی درباره مسیری که چین میرود و مزیتهایی که بر شرکای ضعیفتر دارد، وجود دارد. با اذعان به اینکه این فعالیتها کاملا منحصربهفرد نیستند؛ اما به این معنا هم نیست که آنها را در نظر نگیرند و بیضرر بینگارند. برعکس، این پژواکهای امپریالیستی باید بر احتیاط اصرار ورزند. هرچه رشد چین ادامه یابد، احتمال بیشتری وجود دارد که فعالیتهای آنسوی دریاهایش جنبه نظامی تند و تیزتری بیابد. حتی بیش از فراهم کردن ابزاری برای توسعه فعالیتهای نظامی چین، «ابتکار کمربند و جاده» با قرار دادن کارگران و سرمایههای چینی در محیطی خطرناک انگیزهای به دست میدهد. در غیاب امنیت کافی، چین میتواند وظیفه بزرگتری در حفاظت از کارگران و سرمایهگذاریها -البته درصورتیکه کشورهای شریک اجازه دهند- بر عهده گیرد. اولین پایگاه نظامی رسمی چین در یک کشور خارجی- در جیبوتی- آخرین آن نخواهد بود. از امپراتوری رم تا امپراتوری مغول و تا امپراتوری بریتانیا، تجارت بدون پرچم سر از سرزمینهای دورتر درنیاورده است.
اصطلاح «امپریالیسم» آنقدر معنا دارد و پرکاربرد و سنگین است که میتواند موجب حواسپرتی شود. شاید آسانتر این باشد که به شکل عینیتری فقط برحسب قدرت بدون توشه تاریخی درباره «ابتکار کمربند و جاده» چین بیندیشیم. البته اشکال مختلفی از امپریالیسم وجود داشته است و بحثهای مفصلی درباره تعریف آن در جریان بوده است. «فرهنگ انگلیسی آکسفورد» که دقیقا طی دوره امپراتوری بریتانیا ایجاد شد، یک تعریف از «امپریالیسم» را ارائه میدهد که تعریفی نامحدود و قابلتعمیم به تمام دورههاست: «گسترش و حفظ قدرت یا نفوذ یک کشور از طریق تجارت، دیپلماسی، تسلط نظامی یا فرهنگی و غیره». این «و غیره» توجه بیشتری از سوی محققان میطلبد بهویژه اینکه چگونه فناوریهای جدید، راههای نفوذ به دست میدهد؛ اما چین- کاملا آشکارا- درحالتوسعه قدرت و نفوذ خود از طریق همین ابزارهاست.