بینظمی جدید جهانی
فضای سایبری جدیدترین حوزه بینالمللی است که درحال ظهور است. تجربه فناوری هستهای در دهههای ۴۰ و ۵۰ به ذهن متبادر میشود. در آن زمان، مانند امروز، یک فناوری جدید با استفادههای چندگانه ظهور کرده بود و سوال آن زمان - مانند امروز- این بود که چگونه دولتها میتوانند آن چیزی را که مطلوب مینگرند تشویق کنند و آن چیزی را که مطلوب نمییابند نادیده بگیرند. در مورد تسلیحات هستهای، این به معنای تلاش برای محدود کردن تعداد کشورهایی بود که دارای تسلیحات هستهای بودند و محدودیتهای (از طریق دیپلماسی و کنترل اسلحه) کمی و کیفی بر زرادخانه آن کشورهایی مینهاد که دارای چنین سیستمهایی بودند و به کشورها اجازه میداد تا برنامه انرژی هستهای خود را برای اهداف صلحآمیز و طبق شرایطی توسعه دهند که به معنای ایجاد اعتمادی است دال بر اینکه آنها ابزار مخفی تولید تسلیحات هستهای نباشند. مدیریت فضای سایبری چالش پیچیدهتری است. ساخت و عملیاتی کردن تسلیحات هستهای و نیروگاههای برق هستهای تعهداتی را میطلبد که مستلزم منابع چشمگیر، دسترسی به فناوری، مهارتهای پیشرفته تولید و فضا است. تنها تعداد معدودی از دولتها قادر به انجام چنین کارهایی به تنهایی هستند؛ بیشتر دولتها نیازمند کمک دیگران هستند. برنامههای هستهای (یا نشانههای آنها) بر آنند که از بیرون قابل مشاهده و نظارت باشند. اعتماد به نفس بالا میرود زیرا حمله با استفاده از تسلیحات هستهای میتواند تا منشأ آن دنبال شود یعنی حمله هستهای پاسخ متقابل هستهای را میطلبد و در نتیجه، در وهله اول میتواند موجب مایوس شدن طرف دیگر از حمله شود.
در مقابل، در فضای سایبری اکنون میلیاردها بازیگر وجود دارد و هریک دسترسیهای زیادی به تلفن همراه، تبلت یا اتصال به اینترنت دارند. بیشتر آنچه مورد نیاز است میتواند به راحتی خریداری شود. اینترنت نقش جهانی چشمگیرتری در اقتصاد غیرنظامی و تجاری ایفا میکند تا انرژی هستهای؛ واقعیتی که محدود کردن توسعه و گسترش تکنولوژیها را غیرممکن میسازد. دولتها غالب نمیشوند؛ بر عکس، گروههایی از معدود افراد با استعداد میتوانند تاثیری واقعی داشته باشند. حملات اغلب میتواند به شیوهای انجام گیرد که افراد مسوول را پنهان سازد که میتواند تلافی و بنابراین بازدارندگی را دشوارتر سازد. اینترنت با نقش اندک دولت رشد کرد، هر چند ریشه در یک ابداع پیشگامانه در اواخر دهه ۶۰ از سوی «آژانس پروژههای تحقیقاتی پیشرفته وزارت دفاع ایالاتمتحده» داشته باشد. قوانین – تا جایی که موجود باشند- با تلاشها و تعاملات میان افراد، جامعه مدنی، شرکتها و دولتها از پایین به بالا تنظیم شدهاند. این فرآیند «چندذینفعی» [multistakeholder] نزدیکترین چیزی است که به نمونه مسلط «دست پنهان» آدام اسمیت وجود دارد.
بهنظر میرسد این عصر مسیر خود را میرود یا لااقل در مسیر بادهای قوی روبهرو حرکت میکند. فضای سایبری شباهتی به هیچ چیز ندارد جز غرب وحشی آمریکا که فاقد کلانتر واقعی است. اینترنت برای اقتصادها، جوامع و شبهنظامیان مهمتر از همیشه و هر چیز دیگری است اما قوانین و مقررات معدودی وجود دارد که مانع یا حتی محدودکننده عملیات خرابکارانه، سرقت مالکیت معنوی، تخلف از حریم خصوصی و سانسور دولتی شود و حتی اگر مقرراتی هم وجود داشته باشد، یا ابزار معدودی برای اجرای آنها هست یا هیچ ابزاری وجود ندارد. این نشاندهنده فقدان حکومت جهانی و ترتیبات چندجانبه نیست. «ایکان»، [ICANN] شرکت اینترنتی برای نامها و دامنههای واگذار شده، در سال ۱۹۹۸ تاسیس شد و اساسا بهعنوان پلیس ترافیک اینترنتی عمل میکرد. دو سال بعد، ایالاتمتحده و اتحادیه اروپا به یک به اصطلاح توافق «بندرگاه امن» [Safe Harbor] دست یافتند که به کسبوکارها اجازه انتقال اطلاعات مربوط به شهروندان اتحادیه اروپا را به ایالاتمتحده میداد؛ چیزی نزدیک به «حیاتی» برای شرکتی که درحال داد و ستد در دو سوی آتلانتیک است. تعداد زیادی از گردهماییهای بینالمللی برای مبارزه با جرائم سایبری، تسهیل تجارت، توسعه حقوق بشر و حفاظت از حریم خصوصی در اینترنت تشکیل شد. دولت ایالاتمتحده به سهم خود در سال ۲۰۱۱ راهبردی را برای فضای سایبری منتشر کرد که در آن خواستار این شده بود که اینترنت «باز، ایمن و قابل اعتماد باشد و نیز قابلیت تبادل اطلاعات دوجانبه و تعاملپذیری [interoperable] را داشته باشد». چین و ایالاتمتحده در سال ۲۰۱۵ توافق کردند که مالکیت معنوی را به سرقت نبرند؛ چیزی که چین به شدت در پی انجام آن بوده است.
اما حداقل گامهایی برداشته شده که هم رو به جلو است و هم رو به عقب. حمله برای آسیب به سرویسها و مختل کردن فعالیتها و عملیات خاص با تناوبی روزافزون انجام میشد. جاسوسی و سرقت مالکیت معنوی متداول شد. کنفرانس جهانی ارتباطات مخابراتی- که در دسامبر ۲۰۱۲ در دبی برگزار شد- هیچ اجماعی در مورد این مساله نداشت که آیا اتحادیه بینالمللی مخابرات (ITU) که در ۱۹۴۷ برای اهداف متفاوت تاسیس شد، نظارت بر اینترنت را بهدست خواهد آورد یا خیر؛ چیزی که نقش بس بزرگی به دولتها میداد. آنچه اجماع اندکی در موردش وجود داشت این بود که چگونه دادهها در صورت شکسته شدن حریم خصوصی در پرتو افشاگریهای ادوارد اسنودن، کارمند ناراضی سابق CIA، بتوان مدیریت کرد؛ دادگاه عالی اتحادیه اروپا توافق «بندرگاه امن» را در سال ۲۰۰۰ لغو کرد و این موجب اصطکاکهایی در تمام آتلانتیک شد تا اینکه پیمان «ایالاتمتحده- اروپا» [- U.S.-EU pact] در سال ۲۰۱۶ منعقد شد که به نگرانیهای اتحادیه اروپا میپرداخت. بهطور کلی، شکاف میان دولتها در مورد همه چیز فضای سایبری در نتیجه نوآوریهای تکنولوژیک سریع و فقدان خیلی چیزها در مسیر اجماع در مورد اینکه چه قواعد و مقرراتی باید باشد گسترش یافته است. اهداف آمریکا برای فضای سایبری که باز، قابل اعتماد و ایمن و تعاملپذیر باشد ظاهرا در معرض خطر است.
ارسال نظر