جوانان بریتانیایی از کاپیتالیسم روی برگرداندهاند
مارکسخوانی در لندن
آلکس مک اینتایر، کلا در دوران کاهش بودجه قد و بالا کشیده است. مرکز جوانانی که وی پس از مدرسه به آنجا میرفت، زمانی که ۱۰ سال داشت، تعطیل شد. زمانی هم که ۱۱ ساله شد، مزایای مسکن مادرش به دلیل قانون اصلاحات رفاهی از بین رفت. چند سال بعد هم تیر برقهایی که در خیابانشان روشن بودند، در نیمهشب خاموش شدند. این موارد را کنار هم قرار بدهید تا از داستان کودکی بریتانیاییهایی که هماکنون نوجوان و جوان شدهاند با خبر شوید؛ داستانی که حکومت برای آنها تعریف کرده است. مک اینتایر در این مورد میگوید: ریاضت! این چیزی است که میدانم. این زندگی من است. من با نوع دیگر زندگی که یک انگلیسی باید از آن بهرهمند باشد، آشنا نیستم. مک اینتایر ۱۹ ساله و به سن قانونی برای رای دادن رسیده است. زندگی مک اینتایر در طول زمان از دست رفته است. افزون بر ۶ ماه گذشته، او به مرکز جنبش مومنتوم، که یک مرکز ایدئولوژیک بازسازی سوسیالیسم است میرود. پدر و مادرش شاید اخبار خود را از دیلیمیل و سان دریافت کنند اما منبع خبری او رسانه نوارا است که یک گروه رسانهای چپ است. از کریسمس به این سو نیز وی شروع به خواندن مارکس کرده است.
مک اینتایر اولین کسی از خانوادهاش است که در کالج حضور پیدا کرده است، این برای عمده بریتانیاییها یک تحرک اجتماعی بزرگ بهحساب میآید. این یک تناقض است که بسیاری از همتایان این جوانان بریتانیایی در ایالاتمتحده، بیخیال بازار آزاد کاپیتالیسم میشوند و خود را متقاعد میکنند که نمیتوانند یک زندگی شایسته برای خانوادهشان فراهم کنند.
نتایج انتخابات عمومی سال ۲۰۱۷، بزرگترین شکاف بیننسلی در تاریخ اخیر بریتانیا را به نمایش گذاشت. رایدهندگان جوان، بهطرز دراماتیکی به حزب کارگر که رهبر سوسیالیست آن جرمی کوربین است، رای دادند، چرا که وی قول داده بود که دولت رفاه را نوسازی و ثروت را مجددا توزیع میکند. آنها در برابر گرایشهای میانهرو والدینشان سختتر شدهاند. آنها حزب را هم به این سمت سختتر سوق داده و همین امر نیز موجب شکاف در حزب چپ شده است. بنابر گزارش ارائه شده از سوی موسسه بینالمللی هامپتونز، یک عامل اجاره بهحساب میآید، سال گذشته، اجارهها در برایتون، بیش از هر جای دیگری در انگلستان رشد داشته است. زمانی که وی میخواست برای تحصیل در رشته علوم پزشکی به این شهر نقل مکان کند، اعتماد به نفس خود را از دست داد.
این رایدهندگان جوان همچنین دیدگاههایشان در مورد برگزیت در نقطه مقابل پدربزرگها و مادربزرگهایی است که رای به خروج دادهاند. سهچهارم آنها در سال ۲۰۱۶، در رفراندوم به ماندن در اتحادیه رای داده بودند. مک اینتایر هنوز از اینکه در سال ۲۰۱۶ به سن قانونی نرسیده بود تا در رفراندوم حضور پیدا کند بسیار عصبانی است و میگوید این فرصت را از دست داده است. او نماینده یک نسل نیست اما شکایتش بیننسلی است: «دولت آنها را از مزایایی که والدینش و پدر بزرگ و مادربزرگش از اجاره کم و تحصیلات رایگان بهرهمند بودند، محروم کرده است.»
مک اینتایر میگوید: ما که کور نیستیم. احمق هم نیستیم. ما با چیزی که در جریان است، بهشدت مخالف هستیم. بریتانیاییهایی که در زمان بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۸ به سن بلوغ رسیدهاند، در بسیاری از موارد از والدینشان بدتر هستند. ۳۰ سالهها در زمان اشتباهی بهدنیا آمدهاند که قیمت مسکن موشکوار بالا رفته است. به همین منظور انتظار میرود که آنها یکسوم از عمر خود را مستاجر باشند. بر عکس نسل پیشین، این نسل هزینه بیشتری بابت تحصیلات میپردازد. به گفته موسسه مطالعات مالی، میانگین هزینهای که افراد فارغالتحصیل به دولت بدهکار هستند ۵۰ هزار و ۸۰۰ پوند است که اگر قصد داشته باشند بهشکل قسطی آن را برگردانند، ۶۴ هزار پوند است و آن هم مشروط به این است که شغلی بهدست آورند که پرداخت خوبی داشته باشد.
بریتانیاییهایی که در حال حاضر در کالج حضور پیدا کردهاند با رشد ۴۹ درصدی در هزینهها روبهرو شدهاند، این درحالی است که در بخش پرداخت دستمزدها یک رکود و ایستایی وجود دارد. رابرت فورد، استاد علوم سیاسی در دانشگاه منچستر، تذکر مارگرت تاچر در مورد مالکیت خانهها را به یاد میآورد: با اجازه خرید به بریتانیاییهای کمدرآمد که در خانههای دولتی مستاجر بودند، او آنها را به شرکایی در بازار سرمایهداری تبدیل کرد و به این طریق حزب محافظهکار را بیش از پیش بزرگتر کرد. این استاد دانشگاه اما میگوید دانشجویانش باور ندارند که اوضاع مانند گذشته شود و دیگر نمیتوانند به آن طریق صاحب خانه شوند. او میافزاید: تمام ریسکها و خطرها به این نسل رسیده است. آنها میدانند که والدینشان و پدر بزرگها و مادر بزرگهایشان اینچنین زندگی نکردهاند. شما با نسلی روبهرو هستید که با تحرک اجتماعی و امنیت کمتر زندگی میکنند. این باعث میشود که آنها متقاعد نشوند که بازار عایدی بهتری به آنها خواهد داد.
ورود به دانشگاه برای آلکس مک اینتایر، خواسته مهمی بوده است. او فردی از خانوادهای کمدرآمد در ولوین گاردن سیتی در شمال لندن بهحساب میآید، جایی که امید به زندگی در آن پایینتر از متوسط در سطح ملی به حساب میآید. او در املاک اجارهای دولتی رشد کرده و در مدرسهای درس خوانده که در ردهبندی نوشته شده که به «بهبود» نیاز دارد. خواهر او اولین فرزند خود را در ۱۶ سالگی بهدنیا آورد. تحرک اجتماعی در آن سالها برای محافظهکاران یک شاخص و مزیت مهم به حساب میآمد. این در حالی است که دیوید کامرون در سال ۲۰۱۰، شهریههای دانشگاه را سه برابر کرد. او البته استدلال میکرد که شهریههای بالا ممکن است فرصتهای بهتر و جدیدی از طریق رقابت در بازار ایجاد کند و سیستم چیزی شبیه ایالاتمتحده شود.
کامرون گفت: ما انتخاب خود را کردهایم. انتخابی مطلوب برای تحرک اجتماعی، مطلوب جامعهای منصفانهتر. کشوری که در آن میتوانی از موقعیتی که در هنگام تولد داشتی، رهایی یابی. مک اینتایر خود یک نمونه آزمایشی برای این طرح (دیوید کامرون) بهحساب میآید. او بهعنوان یک شخص نابغه شناسایی و در یک برنامه خیریه در لوای بنیاد تحرک اجتماعی ثبتنام شد. او میخواست در دانشگاه کمبریج اقامت داشته باشد، جایی که در هال غذاخوری، پیشخدمتها آماده سرویس دادن به وی هستند. او به مادرش گفته بود که قصد دارد دکتر شود. اما زمانی که وارد دانشگاه برایتون شد، اعتماد به نفس خود را از دست داد. اجارهها در برایتون، سرسامآورتر از جاهای دیگر بود. اتاقی که وی برای ماندن پیدا کرده بود، هزینه اجارهاش بیشتر از اعانه دولتی بود که حکومت در اختیارش میگذاشت. وقتی او هزینههای تحصیلات خود را جمع زد، به رقم ۴۶ هزار پوند رسید. اضطراب وی چنان شدید بود که نزدیک بود به دارو گرفتن برسد.
او گفت: این احساسی است که من حتی دوست ندارم به یک میلیمتری آن برسم. ترس او زمانی برطرف شد که وی در یک آشپرخانه در «ودر اسپون» بهعنوان دستیار کار پیدا کرد. ودر اسپون، یک رستوران زنجیرهای ارزانقیمت در بریتانیا به حساب میآید. مالک آن فردی به نام تیم مارتین است که به سبک کارآفرینهای آمریکایی همچونوالمارت، که یک قهرمان هم شمرده میشوند، این برند را تاسیس کرده است. مک اینتایر که توانست بهطریقی از شر هزینههای بالا رهایی پیدا کند، حالا تبدیل به یک فعال سیاسی شده است. او حالا روزها و ماهها را میشمارد تا پس از فارغالتحصیلی بتواند یک فعال تماموقت سیاسی شود.
ارسال نظر