بخش نهم
محرمانههای کرهشمالی
یک فراری برای انتقال این پول و رساندن آن بهدست خانوادهاش بعضا تا ۳۰ درصد پول را بهعنوان کمیسیون میپردازد. فرستنده پول را بهواسطه تحویل خواهد داد. واسطه هم این پول را بهحسابی در چین منتقل میکند. پول در حساب چین دست نخورده باقی میماند و آن عامل معادل آن پول را بهصورت نقد از منابع خود در کرهشمالی بهصورت یوآن پرداخت میکند. اگر دریافتکننده، محلی باشد آن عامل ممکن است خودش بهصورت نقد به او پرداخت کند؛ اگر محلی نباشد، یک عامل دیگر- اینبار یک کرهای- برای تحویل پول به منطقه موردنظر به خدمت گرفته میشود.
نوعی برنج که در کرهجنوبی پخت میشود در بسیاری از خانههای آن دسته از مردمان کرهشمالی که درآمد بالایی دارند، جایگاه خاصی دارد. بدهبستان زیادی میان کرهشمالی و چین وجود دارد و حتی کالاهایی وجود دارد که بهطور خاص برای بازارهای کرهشمالی ساخته میشود مانند تلویزیونهایی که با ولتاژ بسیار پایین برق هم کار میکنند. اگرچه حجم کلی تجارت بالاست اما عمدتا این حجم از تجارت از سوی تاجران خردهپا و کوچک انجام میگیرد تا رصد تحریمهای کالایی سازمان ملل را دشوار سازد.
شهروندان معمولی کرهشمالی ممکن است که در مسیر عبورشان از مرز رشوه بدهند. فرآیند کاملا جاافتادهای وجود دارد که بهوسیله آن یک عضو خانواده به کرهجنوبی میرود و با هدف خاص تسهیل در فرار اقوامش [به هر جایی] شروع به ارسال پول میکند. واسطهها هم با ارتباطات خوبی که دارند و در ازای مبلغی که میگیرند آنها را از مرز به چین منتقل خواهند کرد. در این فرآیند که «بسته ابتدایی فرار» [basic defection package] نام دارد، فراری جدید با ابزار و وسایلش در چین به حال خود رها میشود تا سفر طولانی و خطرناک از چین به کشورهای دیگری مانند تایلند یا مغولستان را با عبور غیرقانونی از مرزها آغاز کند. اما یک «بسته طلایی» [gold packages] هم وجود دارد (که ممکن است ۱۰ هزار دلار آب بخورد) که به فردی که قصد فرار دارد سرویس «اسکورت» از منزل تا پکن را ارائه میدهد و نیز مستندات جعلی لازم را هم برای سوار کردن آنها بر هواپیما و انتقالشان به سئول فراهم میکنند. افزون بر این، جغرافیای منطقه هم زمینه و ابزار لازم برای فرار از مرز را فراهم میکند. حدود ۳۲۰ مایل (۵۲۰ کیلومتر) در امتداد رودخانه طولانی «تومن» [Tumen River] در منتهیالیه شمالشرقی مرز وجود دارد که شکافی میان دو ساحل [چین و کرهشمالی] ایجاد کرده که بسیار کم عمق است بهگونهای که ناظران در سمت چینی ساحل بهراحتی میتوانند کسانی را در سوی ساحل کرهشمالی ببینند که در خانههایشان مشغول شستن و آویزان کردن رخت و لباس خود هستند. حتی در مناطق بزرگتر، عمق نسبتا کم رودخانه، میل آن به یخ زدن در زمستان، بخشهای صخرهای و ماسهای مختلف آن عبور از این رودخانه را با وجود حضور گارد مرزی امری آسان کرده است. منبع رودخانه تومن، پائک توسان [Paektusan] است؛ مقدسترین کوه در فرهنگ کره و محل و زادگاه افسانهای مردم کره. در اینجا بود که به «هوانونگ»[ Hwanung]، فرزند هوانین [Hwanin] (خدای بهشت)، گفته شد که به زمین فرودآید تا «سین سی» [Sinsi] (شهر خدا) را بنا کند. «دانگون»[Dangun]، فرزند او هم، بعدا اولین پادشاهی کره را با عنوان «گوجوسئون» [Gojoseon] در شهری تاسیس کرد که نام آن «آسادال» [Asadal] بود، نزدیک پیونگیانگ امروزی. طبیعی است که پروپاگاندای رسمی کیمجونگایل (به دروغ) مدعی زاده شدن وی در پائکتوسان است. اما درحالی که پائکتوسان به همان اندازه که برای خانواده کیم مهم است برای افسانهسازی در کره هم مهم است اما رودخانهای که از آن کوه سرچشمه میگیرد منبعی از فرصت برای بسیاری از مردم کرهشمالی است که در جستوجوی زندگی جدیدی دور از کشور خود هستند.
مشارکتهای عمومی- خصوصی
بیشتر توجهی که به «سرمایهداری جدید» [new capitalism] کرهشمالی معطوف میشود بر مردم معمولی متمرکز است که اکنون میتوانند از طریق تجارت جانگمادانگ، صادرات و واردات در مقیاس کوچک و فروش خدمات (مثلا، تعمیر دوچرخه) پولی بهدست آورند. اما بده-بستان و کسبوکار پایین به بالا در کرهشمالی در اندازه و مقیاس آنقدر پیشافتاده است که برخی به آن «مشارکت عمومی- خصوصی» [public-private partnerships] نام دادهاند. از اواسط دهه ۹۰ به اینسو، دولت کرهشمالی تقریبا در وضعیت درماندگی کامل اقتصادی بوده است. البته، این رژیم کنترل سیاسی قدرتمندی بهویژه در پیونگیانگ دارد. اما دولت مرکزی نمیتواند درآمد مستقیم مکفی یا مالیات بر درآمد را برای تامین مالی ساختمانها، وزارتخانهها، کمیسیونها و کمیتههایش تولید کند. بهدلیل فقدان این تامین مالی از سوی دولت مرکزی، سازمانهای دولتی – ضرورتا- با تشکیلات عریض و طویلشان بهحال خود رها شدهاند. و اگرچه تامین و تدارک خدمات دولتی به مردم در سالهای اخیر بهشدت کاهش یافته اما همچنان باید کارکرد خود در سطح اساسی و ابتدایی را حفظ کند. آنها [دولت و سازمانهای دولتی] همچنان باید حقوق کارمندان خود را بدهند یا اینکه راهی برای کارمندانی که دریافتیهای رسمی رقتانگیزی (چند دلار در ماه به نرخ بازار سیاه) دارند، بیابند تا حقوقشان پرداخت شود.
راهحلهای موقت یا موردی [ad-hoc solution] برای مقامها همانا شروع کسبوکار نیمهخصوصی زیر چتر سازمان مربوطهشان است. بنابراین تصادفی نیست که فهرست دعوتنامههای کیمجونگایل از طرفهای معروف مورد قبول در دهه ۹۰ شروع به تغییر کرد. این دعوتنامهها محدود بودند به اسامی مقامهای مورداعتماد او اما از آن زمان به بعد چهرههای مطلوب او کسانی شدند که بتوانند پول برای او در بیاورند.
ارسال نظر