بخش ششم
محرمانههای کرهشمالی
در اندرونی جانگ مادانگ
درست همانطور که کرهشمالی دارای دو نرخ تسعیر ارز است، دارای دو نوع اقتصاد هم هست: اقتصاد «رسمی» (جایی که مردم در مشاغل دولتی کار میکنند و به آنها حقوقی دولتی پرداخت میشود) و اقتصاد «بازار خاکستری» که مردم به شیوهای پول در میآورند که کاملا قانونی نیست اما بهطور گستردهای تحمل میشود. این دومی، اقتصادی است که واقعا در کرهشمالی امروز جریان دارد. عبارتی که برای بازارهای غیرقانونی- اما تحمل شده- در کرهشمالی بهکار میرود «جانگ مادانگ» [jangmadang] است، یک کلمه قدیمی کرهای که به شکل تحت اللفظی به «بازار» [marketplace] ترجمه شده است (مردمان کرهجنوبی هم از «سیجانگ» [sijang] استفاده میکنند که در زبان چینی هم آمده است) و ریشههای این کلمات به بازارهای قدیمی کشاورزان کرهای بازمیگردد. جانگ مادانگ را اغلب میتوان در چهارراههای شلوغ خیابانهای مسکونی باریک و گلآلود در مناطق شهری و روستایی کرهشمالی و گاه در ساختمانهای خاصی که برای فعالیت بازاری طراحی شده مشاهده کرد. این ساختمانها را حتی در «گوگل ارث» [Google Earth] هم میتوان دید؛ آشکارترین نمونه این بازارها را میتوان در بازار مسقف و آبی رنگ Chaeha-dong در شهر سینویجو نزدیک مرز چین یافت. متاسفانه، این ساختمان در نهایت تخریب شد اما به این معنا نیست که کسبوکار در سینویجو تمام است؛ تجارت و بدهبستان به بخشهای دیگر شهر منتقل شده است.
مردمی که دکهها یا غرفههایی را در جانگ مادانگ علم میکنند ملزم به پرداخت مالیات دکه یا غرفه به کادرهای حزبی هستند تا بتوانند کسبوکار خود را نگه دارند؛ از اینرو، دولت را در فرآیند بازاری شدن [marketization] همدست خود میکنند. در برخی بازارهای بزرگ، سیستمهای ثبت نام الکترونیکی وجود دارد تا رصد کنند که چه کسی مالیات دکه یا غرفه را پرداخت کرده است. تاجرانی که بهدنبال مشتریان جدید هستند اغلب کالاهای خود را از مناطق کوهستانی و صعبالعبور، از میان رودخانهها و درههای پر از گل و لای یا مسیرهای پر از گرد و خاک عبور میدهند تا بهدست مشتریان خود برسانند. آنها همچنین به این وسیله از دست مقامهایی که میکوشند مانع کار و بارشان شوند یا حق و حسابی از آنها بگیرند، میگریزند. غرفهدار یا دکهدار معمول جانگ مادانگ یک زن از طبقه پایین یا متوسط است که ajumma (یک زن متاهل میانسال) نام دارد. با این وجود، از زمانی که «نو کنفسیوسیسم» رد پای خود را بر سلسله چوسان (۱۳۹۲-۱۹۱۰) بر جا گذاشت [ - Joseon dynasty که به آن Chosŏn or Chosun هم گفته میشود. حکومت چوسان در سال ۱۳۹۲ میلادی توسط ژنرال «ییسونگگی» در کره تشکیل شد. حکومت چوسان تا اکتبر ۱۸۹۷ میلادی به حیات خود ادامه داد و طی این مدت ۲۶ پادشاه حکومت کردند. پایتخت این سلسله شهرهان سونگ [سئول امروزی] بود. در این دوره، دین کنفسیوس دین رسمی کشور شد. همچنین در این دوره ژاپن به کره حمله کرد ولی به دلیل کمک چین به کره، ژاپن در این حمله ناکام ماند. در این دوره، نفوذ چین در کره افزایش یافت بهطوریکه در قرن هفدهم میلادی، پادشاهان چوسان تنها رؤسای پوشالی بودند و قدرت اصلی در دست چینیها بود و کره از چین تبعیت میکرد]، فرهنگ کرهای همواره مردمحور بوده است – در قاموس آنان زن ایدهآل کسی بود که به منزله یک hyonmoyangcho یعنی «زن خوب، مادر عاقل» میزیست و عمل میکرد- و اصولا در میان جمعیت دهقانان این تصور وجود داشت که این زنان هستند که تاجران بازارند نه مردان. در کرهجنوبی [بهنظر میرسد این اشتباه مولف باشد که به اشتباه به جای درج کرهشمالی، نام کرهجنوبی را نوشته است زیرا مختصاتی که در سطور بعد ارائه میدهد عمدتا از مشخصههای کرهشمالی است نه کرهجنوبی] امروز، زنان فقیر کهنسال در گوشههای خیابان سبزی و کیک برنج [rice-cakes] میفروشند و در خارج از ایستگاههای مترو هم با سبدهایی مملو از چتر در روزهای بارانی ظاهر میشوند. به این دلیل، تعجبی ندارد که تاجران و کاسبان جانگمادانگ در کرهشمالی معمولا زن هستند.
یک دلیل مضاعفی هم هست دال بر اینکه ajumma بر جانگ مادانگ مسلط است. در کرهشمالی، بزرگسالان به واحدهای کارگری گمارده میشوند تا در ازای دریافت دستمزدهای رقتانگیز برای دولت کار کنند. با این حال، زنان متاهل از این مساله معاف هستند.
این بدین معناست که آنها آزادند که بهعنوان تاجران و کاسبان بازار فعالیت کنند. بنابراین، آنها میتوانند سهم چشمگیری از آنچه همسرانشان بهدست میآورند کسب کنند و این زنان را به نانآوران خانواده تبدیل کرده و وضعیت سنتی کرهای شوهر- همسری [مرد و زن] را به چالش بکشند. با این وجود، افراد بسیاری با مشاغل رسمی هستند که در تجارت و کاسبی در بازار هم دخیل هستند؛ برای مردان غیرممکن نیست که در تجارت و کسبوکار به زنان ملحق شوند بلکه این ملحق شدن اندکی دشوارتر است. گاه، مردم چند ماهی به بهانه انجام خدمات پزشکی از واحدهای کاریشان غیب میشوند. دلیل این غیبت هم چیزی نیست جز انجام داد و ستد در بخشهای دیگر کشور. همه این را میدانند اما هیچ کس واقعا به آن وقعی نمینهد. این فرد در آخر گزارشی از روند درمان خود به واحد کار محلی ارائه میدهد و در جلسه «خود انتقادی» حضور مییابد یا پیش از حضور دوباره در کار معمولشان مقداری رشوه میدهند.
ارسال نظر