شتاب تغییر در نظم منطقه

ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه، در سفری از پیش اعلام نشده به پایگاه هوایی لاذقیه رفت و ضمن دیدار با بشار اسد، رئیس‌جمهوری سوریه، دستور خروج بخشی از نیروهای روسی از این کشور را صادر کرد. به گزارش بی‌بی‌سی، وی در عین حال گفت که روسیه یک پایگاه هوایی و یک پایگاه دریایی خود را در سوریه به‌صورت دائمی حفظ خواهد کرد. پوتین گفت که کشورش در کنار نیروهای وفادار به اسد به اهداف خود در مقابله با شورشیان مسلح دست‌یافته است، اما پایگاه هوایی حمیمیم در استان لاذقیه و پایگاه دریایی خود را در طرطوس نگه می‌دارد. خبرگزاری روسی ریانووستی نیز به نقل از پوتین گفت: «به وزیر دفاع و رئیس ستاد دستور داده‌ام عقب‌نشینی سربازان روس را به پایگاه‌های دائمی‌شان آغاز کنند.» او گفت: «تصمیم گرفته‌ام بخش عمده نیروهای روس را که در سوریه مستقر هستند به خانه برگردانم.» رئیس‌جمهوری روسیه پس از سوریه به قاهره پایتخت مصر رفت و در آنجا با عبدالفتاح سیسی، همتای مصری خود دیدار و گفت‌وگو کرد.

وقتی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، مراسم سوگند خود را به‌جا آورد و به‌عنوان چهل‌وپنجمین رئیس‌جمهور آمریکا وارد کاخ سفید شد، در میان بسیاری از متحدان آمریکا در خاورمیانه این انتظار به‌وجود آمد که او بهتر از اوباما خواهد بود و حمایت بیشتری از متحدان خاورمیانه‌ای به‌عمل خواهد آورد. اما گویی عصر ترامپ هم عصر واگرایی آمریکا خواهد بود اگرچه ترامپ دوست دارد به‌گونه‌ای نشان دهد که می‌خواهد نقش فعالی در این منطقه پر آشوب در جهان ایفا کند. به گزارش سی‌ان‌ان اوباما با بی‌توجهی یا کم‌توجهی به خاورمیانه، کانون توجه خود را با سیاست «چرخش به سوی آسیا» به شرق و به‌طور اخص به چین معطوف ساخت. او در بهار عربی در کنار مردم مصر (و نه متحد دیرین آمریکا یعنی حسنی مبارک) ایستاد، نسبت به بمب شیمیایی در سوریه بی‌توجهی نشان داد و به توافق هسته‌ای با ایران روی خوش نشان داد. اینها و بسیاری دیگر باعث شد اوباما مغضوب متحدان خاورمیانه‌ای آمریکا قرار بگیرد.

«جیمی تارابای»، گزارشگر سی‌ان‌ان، در گزارش ۲۹ اکتبر ۲۰۱۷ خود به نقل از «جین کینمونت»، محقق ارشد در بخش خاورمیانه‌ای چتم هاوس، می‌نویسد: «چند سالی است این برداشت در خاورمیانه شکل گرفته که آمریکا درحال عقب‌نشینی از تعهدات خود نسبت به متحدان عرب خویش است؛ تعهداتی که عمدتا از زمان آزادسازی کویت از دست عراق شکل گرفته بود.» این تحلیلگر می‌گوید: «اوباما کاملا نشان داد که به پادشاهان عرب بی‌اعتناست اما ترامپ آنها را در آغوش کشیده، به آنها وعده فروش سلاح داده اما هنوز حسی از «ابتدا آمریکا» وجود دارد که تا حدودی موجب نگرانی اعراب حاشیه خلیج‌فارس است هر چند مقیاس و جنس این نگرانی متفاوت‌تر از دوران اوباما است.» تارابای می‌نویسد: «بی‌تردید تلاش‌هایی از سوی تیلرسون در بحران قطر وجود داشت. اکنون هم جرد کوشنر، داماد و مشاور و همه‌کاره ترامپ، بر نزاع اسرائیل- فلسطین متمرکز شده و از سوی دیگر ارتباطات نزدیکی با آل‌سعود و دیگر شیوخ عرب برقرار کرده است.»با این حال، بسیاری از کارشناسان معتقدند ترامپ هم ادامه دهنده راه اوباماست اما به شکلی دیگر. هر دو رئیس‌جمهور در یک چیز اشتراک داشتند: «ابتدا آمریکا» اما تاکتیک‌های آنها برای رسیدن به آن متفاوت است. این «خلأ قدرت» موجب ظهور بازیگرانی شد که هر یک می‌کوشند خلأ قدرت ناشی از عدم حضور آمریکا را پر کنند.

الف) لبنان سکوی پرش فرانسه به خاورمیانه: تا همین یک سال پیش در مخیله فرانسوی‌ها نمی‌گنجید که «امانوئل مکرون» به‌عنوان «چهره مردمی دیپلماسی غربی در خاورمیانه» ظاهر شود. اما عواملی دست به دست هم داد تا چنین شود. یکی از این عوامل، تلاش عربستان با چراغ سبز آمریکا برای بحران‌سازی در لبنان (حیاط خلوت سنتی فرانسه) بود که با پا در میانی مکرون در نهایت بحران در نطفه خفه شد و در ظاهر، حریری از گروگان سعودی‌ها بیرون آمد. عامل دیگر، گرفتاری‌های انگلیس و آلمان در داخل بود که فضای بیشتری برای مانور مکرون به‌وجود آورد. اما جدیدترین عامل اعلام پایتختی قدس برای اسرائیل از سوی ترامپ بود که باعث شد نام مکرون به‌عنوان بازیگری فرامنطقه‌ای بر سر زبان‌ها بیفتد. رئیس‌جمهور ۴۰ ساله فرانسه همچنین تلاش کرد تا مهاجران «جنوب صحرا» را پیش از رسیدن به لیبی متوقف سازد. اکنون هم مکرون سخت در تلاش است تا سیاست «پساسوریه»‌ای کشورش را شکل دهد.

«ژیل کپل»، متخصص مسائل اسلام در دانشگاه «سیانس پو» که همراه با مکرون به ابوظبی و ریاض سفر کرده بود، می‌گوید: «اگر ۵ سال پیش بود، این آمریکا بود که احتمالا حریری را از دست سعودی‌ها می‌رهاند. ترامپ شخصیتی بی‌ثبات دارد. صبح یک چیز توییت می‌کند و عصر خلاف آن را انجام می‌دهد.» بی‌ثباتی ترامپ صدای دیگر دیپلمات‌ها را هم درآورده است. «رایان کراکر»، دیپلمات آمریکایی که در دولت‌های دموکرات و جمهوری‌خواه چند دهه سابقه فعالیت در مسائل خاورمیانه را دارد، می‌گوید: «در گذشته آمریکا نقش مهمی در لبنان داشت اما این بار سعودی‌ها در مورد کاری که می‌خواهند با حریری بکنند یک کلمه به ما نگفتند.» «آلیسا روبین»، گزارشگر نیویورک تایمز، در گزارش ۹ دسامبر ۲۰۱۷ خود می‌نویسد: «یکی از معیارهای مربوط به عمق عقب‌نشینی آمریکا این است که در کشورهایی که در قاموس ترامپ دوست و متحد تلقی می‌شوند- مانند عربستان- آمریکا هیچ سفیری ندارد. این در مورد ۶ کشور عربی حاشیه خلیج‌فارس هم مصداق دارد.» او می‌نویسد بسیاری از پست‌های مهم دیپلماتیک آمریکا خالی است. وقتی در راهروهای وزارت خارجه قدم می‌زنید همه جا خالی است. با این حال، تیلرسون این را رد می‌کند. به‌دلیل نوسان‌های دولت ترامپ است که فضا برای بازیگرانی مانند فرانسه مهیا شده است. فرانسه بسیار محتاطانه تحولات سیاسی را دنبال می‌کند و از سرمایه کافی برای گسترش نفوذ خود برخوردار است. چنین است که «امیلی حکایم»، محقق موسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک در لندن، می‌گوید؛ «در واقع، مشارکت عمیق فرانسه در شمال آفریقا و خاورمیانه جدید نیست. این کشور بیش از ۱۳۰ سال به‌عنوان قدرتی مسلط الجزایر را در کنترل خود داشت تا اینکه در اوایل دهه ۶۰ میلادی در جنگی خشونت بار از این کشور اخراج شد. پس از جنگ جهانی اول، بریتانیا و فرانسه، امپراتوری عثمانی را تقسیم کردند. فرانسه بر لبنان و سوریه استیلا یافت و این استیلا را تا کنون حفظ کرده است.»

افزون بر این، فرانسه حمایت اعراب سنی را به دو دلیل به‌دنبال دارد: مخالفت با حمله آمریکا به عراق و اشتیاق برای مبارزه با اسد. بازارهای صادراتی دوم، سوم و چهارم فرانسه برای تجهیزات دفاعی – نظامی عبارت است از عربستان، قطر و مصر. همین هفته گذشته مکرون طی سفر به قطر قرارداد نظامی ۳/ ۱ میلیارد دلاری برای فروش جت‌های جنگی امضا کرد. مکرون تیمی را در وزارت خارجه‌اش مستقر کرده که به امور خاورمیانه‌ آشنا هستند. وزیر خارجه‌اش «لودریان»، که قبلا وزیر دفاع بود روابط گسترده‌ای با ارتش‌های عربی دارد. مقام‌های ارشد وزارت خارجه‌اش، برخی سفرای سابق در ایران و عربستان و سایر کشورهای عربی بودند یا تخصص زیادی در مسائل این منطقه دارند. چنین است که رویکرد او ورود محتاطانه به منطقه و بازکردن جای پایی در این منطقه است. روبین می‌افزاید با وجود روابط پر تنش با الجزایر اما چندی پیش به این کشور رفت تا روابط دو کشور را بیش از پیش گسترش دهد.

«اوبرت ودرین»، وزیر خارجه دوران شیراک، می‌گوید رویکرد مکرون متفاوت از اسلافش است: «او می‌خواهد روابط با سعودی، قطر و امارات را حفظ کند و گفته می‌خواهد روزی به ایران سفر کند. او دریافته که سارکوزی بسیار به قطر نزدیک بود و اولاند بسیار به عربستان. بنابراین مکرون می‌خواهد توازن را حفظ کند.» با این تفاصیل، فرانسه بازهم در اردوگاه آمریکا است. حکایم می‌گوید: «با وجود سوءتفاهم‌ها در مورد رویکرد ترامپ اما فرانسه توانایی کافی ندارد تا مستقل از آمریکا در خاورمیانه گام بردارد. آنها حمایت آرام آمریکا را به‌دنبال دارند؛ فرانسوی‌ها چهره عیان دیپلماسی هستند.» «جوست هیلترمان»، مدیر برنامه خاورمیانه- شمال آفریقای گروه بین‌المللی بحران می‌گوید: «آمریکایی‌ها از متحدان فرانسوی و بریتانیایی خود استفاده می‌کنند تا برخی کارها را مطابق با استراتژی آمریکا انجام دهند. آنها مشاورانی مورد اعتماد هستند. امروز وضعیت متفاوت است. ترامپ علاقه‌ای به دیپلماسی ندارد.» این بی‌علاقگی به دیپلماسی باعث شده تا فرانسه رویکردی تا حدی مستقل از آمریکا را دنبال کند. او می‌گوید که ماکرون معتقد است این خلأ قدرت نه‌تنها فرصتی برای فرانسه است بلکه برای حفظ ستون قدرت در غرب حیاتی است، چراکه «قرن چین درحال ظهور است.»

هیلترمان معتقد است که فرانسه خطر غیبت از صحنه جهانی را دریافته و معتقد است که برای افراشتن پرچم فرانسه و افزایش نفوذ این کشور در برابر رقبایی مانند آلمان باید بیشتر فعال شد. نمونه‌ای از این فعالیت در تحولات اخیر لبنان بود. همچنین سفر به ابوظبی برای بازگشایی موزه «لوور ابوظبی.»

ب) سوریه سکوی پرتاب روسیه به خاورمیانه: سیاست بی‌توجهی آمریکا به خاورمیانه بیش از هرکس به نفع پوتین تمام شد. تزار کرملین با پی بردن به اینکه آمریکای اوباما بر «چین» متمرکز است و نسبت به خاورمیانه بی‌میل است، وارد دمشق شد تا ضمن مبارزه با داعش و حفظ اسد در قدرت، حوزه نفوذ خود را به خاورمیانه و مدیترانه بسط دهد. چنین است که بسیاری پوتین را قدرت اول خاورمیانه دانسته و می‌گویند این روزها مسکو به نقطه ثقل تحولات منطقه تبدیل شده است. «تارابای»، گزارشگر سی‌ان‌ان، به نقل از «محمد بازی»، استاد روزنامه‌نگاری در دانشگاه نیویورک و محقق مطالعات خاورمیانه در شورای روابط خارجی آمریکا، می‌نویسد: «اعراب اکنون نیازمند یار و یاور هستند. اکنون درحال قمار با پوتین هستند.» در ماه اکتبر پادشاه عربستان به روسیه رفت. این سفر «نخستین سفر بالاترین مقام سلطنتی سعودی به روسیه در کل تاریخ موجودیت دو کشور» نام گرفته است. وقتی سلمان از پله‌های طلایی هواپیمای شخصی‌اش پایین می‌آمد مورد استقبال بی‌نظیری قرار گرفت.

در پرتو بحران سوریه و دست بالا یافتن پوتین از سویی و از سوی دیگر بی‌ثباتی‌ها و نوسان‌های ترامپ، سعودی‌ها تلاش دارند تا به نوعی از زیر بیرق آمریکا خارج شوند. قرارداد نظامی ۳ میلیارد دلاری میان دو کشور نشان از گشوده شدن فصل جدیدی از روابط میان دو کشور است. براساس این قرارداد، سعودی از روسیه، موشک‌های اس ۴۰۰، سامانه‌های ضدسپر از نوع کورنتای ام، موشک‌های   -۱‌ای، موشک‌های دوش پرتاب ‌ای‌جی‌اس -۳۰، مسلسل‌های کلاشنیکف از نوع ‌ای‌کی ۱۰۳ می‌خرد. بخشی از این تسلیحات در عربستان سعودی تولید خواهد شد. همچنین ریاض و مسکو در زمینه تولید سامانه‌های اس۴۰۰ و تعمیر و نگهداری قطعات آن در خاک عربستان سعودی و انتقال تکنولوژی فناوری دیگر تسلیحات روسی به عربستان سعودی با یکدیگر همکاری می‌کنند.همچنین قرار است اسلحه‌سازی روسی کلاشنیکف نیز در عربستان سعودی، به تولید سلاح بپردازد. علاوه بر انتقال تکنولوژی ساخت این تسلیحات در عربستان سعودی، آموزش نظامیان سعودی نیز از جمله مواد توافق‌نامه مسکو و ریاض است.

سفر سلمان به روسیه یک جنبه دیگر هم داشت؛ پذیرش نفوذ روزافزون مسکو در خاورمیانه و پذیرش ضمنی بقای حکومت اسد در سوریه. سوریه آوردگاهی بود که مسکو- ریاض در آن در دو سوی طیف قرار داشتند؛ عربستان مخالف اسد بود اما روسیه با مداخله عملی در این کشور به‌دنبال نجات اسد برآمد. «فیصل. جی. عباس»، سردبیر روزنامه عربستانی عرب‌نیوز که در سفر سلمان به مسکو وی را همراهی می‌کرد، می‌گوید: «نمی‌توانیم این مساله را نادیده بگیریم که روسیه به بازیگری مهم در خاورمیانه تبدیل شده است. به‌طور خاص، از زمانی که در دولت اوباما دکترین کاهش نقش و حضور آمریکا در منطقه مطرح شده، نقش مسکو افزایش پیدا کرده است. روسیه با قدرت مالی و نظامی خود این تعادل را برقرار و این خلأ را پر کرد.» مسکو هدف دیگری هم دارد؛ نشان دادن چهره ابرقدرتی خود. اگرچه کارشناسان این کشور را «قدرتی قاره‌ای» می‌پندارند نه «قدرتی جهانی» اما کرملین تلاش دارد تا در غیاب آمریکا چهره ابرقدرتی از خود نشان دهد و خلأ قدرت را پر کند. چنین است که سوریه به سکویی برای پرش و مانور قدرت پوتین در خاورمیانه تبدیل شد. گزارشگر سی‌ان‌ان معتقد است اگرچه پوتین در عرصه داخلی مشکلات اقتصادی زیادی دارد اما تلاش دارد تا از ارتباط با اعراب سودی نصیب کشورش کند. قراردادهایی در زمینه انرژی و تسلیحات با کشورهای عربی و فروش موشک به ترکیه از جمله اقدامات پوتین در منطقه است. به قول کینمونت «روس‌ها می‌خواهند به لحاظ بین‌المللی قدرت خود را نشان دهند و به افکار عمومی خویش بنمایانند که روسیه کشوری محترم و بازیگری مهم است و فقط بازنده جنگ سرد نیست.»