۴ محور سیاست خاورمیانهای بایدن
به گزارش پایگاه خبری «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: «انشقاق در مجلس سنای آمریکا فرصتها و چالشهایی را برای رئیسجمهور بایدن در سیاست خارجی ایجاد میکند. اقدام در سیاستهایی که از حمایت دو حزب برخوردار هستند، سرمایه سیاسی مطلوبی ایجاد میکند که رئیسجمهور بایدن میتواند برای مسائل داخلی از آن بهره گیرد. با این حال، درمقابل هنگامی که سیاستهایی مورد حمایت دو حزب قرار میگیرد که لزوما مطابق با روند عملکرد مطلوب دولت نیست، فضای مانور رئیسجمهور کاهش و هزینههای سیاسی داخلی اقدامات سیاسی وی هم افزایش مییابد.این استدلال اغلب مطرح میشود که سیاست خارجی دولت بایدن به سادگی ادامه سیاست اوباما خواهد بود. با این حال، شرایط امروز جهان بهویژه خاورمیانه متفاوت از روزگار اوباما است. تغییر قدرت و همسوییهای جدید بین دولتهای منطقهای و همچنین کاهش قدرت برخی از دولتهای متمرکز که فضا را برای مانور قدرتهای جهانی محدود کرده از جمله عوامل تغییر شرایط منطقه است. امروز بازیگران و پویاییهای منطقهای به طور فزایندهای کمتر تحت تاثیر عملکرد بازیگران خارجی قرار میگیرند. علاوه بر این، دولت ترامپ در مورد تعهد آمریکا به توافقهای گذشته شک و تردید ایجاد کرد. آیا رئیسجمهور بایدن میتواند متحدان و دشمنان خود را در منطقه متقاعد کند که رئیسجمهور بعدی آمریکا پس از او اقداماتی مانند ترامپ صورت نخواهد داد و تعهدات امروز وی را محترم میشمارد؟تردیدی نیست که خاورمیانه امروز در صدر لیست اولویتهای دولت بایدن قرار ندارد. در طول کمپین انتخاباتی بایدن، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه کنونی وی استدلال کرد که از نظر تخصیص زمان و اولویتهای بودجه، آمریکا در خاورمیانه کمتر کار خواهد کرد. با این حال اگر گذشته ملاک قضاوت ما باشد، باید گفت که خاورمیانه همیشه راهی پیدا میکند تا خود را در دستور کار هر رئیسجمهوری در آمریکا قرار دهد. علاوه بر این، چالش اصلی دولت بایدن این خواهد بود که چگونه نفوذ خود را بر منطقه حفظ کند، بهویژه در شرایطی که درگیریها در سوریه، یمن، عراق و لیبی و مقابله با مجموعه پیچیده مشکلات ایران هزینه و کار بیشتری را نسبت به گذشته میطلبد.
پیشنهاد میکنم سیاستهای دولت بایدن در خاورمیانه را از طریق چهار محور بررسی کنیم
بازگرداندن مشارکت تاریخی با اروپا: خاورمیانه یکی از مناطقی است که اروپا و آمریکا در آن منافع مشترکی دارند در نتیجه روابط میان آنها در این منطقه میتواند تحکیم شود.
ایران: بایدن بارها اظهار کرده است که اگر ایران به تعهدات خود تحت توافق هستهای یا همان برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) متعهد شود، آمریکا نیز بار دیگر به این توافق بازخواهد گشت، با این حال این لزوما به معنای بازگشت به نقطه مذاکره مجدد نیست. ایده این است که آمریکا اقدامات بیشتری در رابطه با نگرانی در مورد ایران انجام دهد، از جمله برنامه موشک بالستیک و آنچه رفتارهای بی ثبات کننده آن کشور در خاورمیانه میدانند را هم در مذاکرات بگنجاند. مقامات آمریکایی از جمله بلینکن، وزیر امور خارجه اظهار کردند که لازم است با مشورت متحدان آمریکا برجام مورد بازنگری قرار گرفته و به نوعی تحکیم شود.دو کشور در حال حاضر در مورد اینکه کدام یک گام نخست را بردارد و چه امتیازاتی بدهد اختلاف دارند. زمان می گذرد، هزینه سیاسی این بن بست هم افزایش مییابد. مشخص نیست که تهران آمادگی همکاری مجدد دیپلماتیک با آمریکا را داشته باشد و موافقت میکند تا در مورد برنامه موشک بالستیک خود و رفتارهای منطقهایاش پای میز مذاکره بنشیند یا خیر. همچنین مشخص نیست که دولت بایدن در ازای بازگشت ایران به تعهدات، کدام تحریمها را لغو خواهد کرد. برداشتن برخی از تحریمهایی که دولت ترامپ علیه ایران وضع کرد ممکن است از نظر سیاسی برای رئیسجمهور بایدن بسیار پرهزینه باشد.
پایان دادن به جنگهای ابدی: در مورد این مساله توافق گستردهای در درون حزب دموکرات بین جناح میانه رو و مترقی وجود دارد. از نظر سیاسی، این به معنی استفاده از زور بهعنوان آخرین چاره و دیپلماسی بهعنوان اولین ابزار قدرت آمریکا است. این همچنین منجر به بازگرداندن اکثر نیروهای آمریکایی مستقر در افغانستان و عراق میشود. براساس این طرح نیروهای نظامی آمریکا به صورت انتخابی و هوشمندانه در منطقه مورد استفاده قرار خواهند گرفت. نمونه موردی این رویکرد نیز تصمیم رئیسجمهور بایدن برای حملات تلافی جویانه علیه شبه نظامیان عراقی همسو با ایران در مرز با سوریه است. او چندی پیش در تلافی حملات راکتی شبه نظامیان وابسته به ایران در عراق که منجر به مرگ یک پیمانکار آمریکایی شد دستور بمباران مواضع این گروه را در مرز سوریه صادر کرد. این تصمیم عزم دولت بایدن را برای برخورد با بازیگران دردسرساز منطقه که منافع آمریکا را تهدید میکنند نشان داد.
در حالی که سیاست آمریکا در خاورمیانه هنوز در دست بررسی است، موارد خاصی وجود دارد که قبلا توسط مقامات آمریکایی بیان شده است. بهعنوان مثال آمریکا در مورد پایان دادن به پشتیبانی از عملیات نظامی تهاجمی به رهبری عربستان سعودی در یمن و تعیین فرستاده ویژه بهمنظور پایان دادن به جنگ یمن و سوریه تصمیم خودش را گرفته است. کنترل آسیبها در درگیریهای اسرائیل و فلسطین، دور شدن از سیاست حمایت از الحاق کرانه باختری و بازگشت به حمایت نظری سنتی آمریکا از راهحل دو کشور، بازگرداندن کمکهای بشردوستانه و اقتصادی به فلسطینیها و تحت فشار قرار دادن روند دیپلماتیک تحت رهبری سازمان ملل در لیبی بخش دیگری از سیاستهای قطعی واشنگتن است. البته این به معنای عادی سازی روابط با رژیم اسد یا عقبنشینی نیروهای آمریکایی از شمال شرقی سوریه نیست. در حقیقت، دولت بایدن مورد دوم را وسیلهای برای اهرم فشار آمریکا در روند دیپلماتیک تحت هدایت سازمان ملل میداند. این همچنین به معنای عمل به وعدههای دیگر مانند بازگشایی کنسولگری آمریکا در قدس شرقی یا بازگشایی دفتر سازمان آزادیبخش فلسطین (PLO) در واشنگتن نیست. این اقدامات سیاسی میتواند هزینههای سیاسی زیادی در داخل کشور داشته باشد ضمن اینکه در صورت بازگشایی دفتر سازمان آزادیبخش با موانع قانونی نیز روبهرو خواهد شد.
تغییر ارزشها با تاکید مجدد بر حقوق بشر در سیاست خارجی آمریکا:حقوق بشر برای دولت ترامپ معاملهای مانند تجارت بود، اما در دولت بایدن اینگونه نیست. رئیسجمهور بایدن قول داده که بهخاطر حقوق بشر بهعنوان یکی از اهداف اصلی امنیت ملی، بخشنامه ریاستجمهوری صادر کند.وی همچنین قول داده که در اولین سال حضور خود در دولت اجلاسی جهانی برای سازماندهی دموکراسی برگزار کند.تصمیم برای انتشار گزارش اطلاعاتی ۲۰۱۸ که ولیعهد عربستان سعودی را به ترور جمال خاشقجی روزنامه نگار سعودی متهم میکند، نشان از عزم دولت بایدن برای تغییر رویکرد در حوزه حقوق بشری دارد.دولت بایدن اکنون با یک زمین بازی منطقهای روبهرو است که کمتر به نفع منافع آمریکا است، آن هم در شرایطی که روسیه و چین مشغول تحکیم قدرت خود در آنجا هستند. در مجموع همکاری با رقبا برای آوردن کشورهای منطقه بر سر میز مذاکره و توافق بر سر یک چارچوب همکاری جدید منطقهای میتواند به یافتن راهحلهایی برای حل و فصل اختلافات کمک کند.