jewish currents تحلیل کرد
چرا بازگشت به برجام لازم است اما کافی نیست؟
به گزارش «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: در واشنگتن، اما هدف اول بیشترین توجه را به خود جلب کرده چراکه بحثبرانگیزترین بخش سیاستهای بایدن در قبال ایران است. تقریبا همه جمهوریخواهان در کنگره و برخی از دموکراتها معتقدند توافق هستهای یک اشتباه بوده است، بنابراین با احیای آن مخالف هستند. در مقابل هدف دوم یعنی جلوگیری از نفوذ منطقهای ایران جای بحث کمتری دارد، زیرا پیشفرض اساسی بین همه طرفها در آمریکا این است که تهران بازیگری ناسازگار بارفتار خصمانه در منطقه است.
اما این فرض مورد سوال به ندرت پیامدهای زیادی برای سیاست آمریکا در خاورمیانه دارد. بهعنوان مثال دولت اوباما و ترامپ برای توجیه حمایت از جنگ فوقالعاده مخربی که عربستان سعودی و امارات متحده عربی در یمن انجام دادهاند، از ایران هراسی استفاده میکردند. اگرچه دولت بایدن به پشتیبانی از عملیات تهاجمی سعودیها در یمن پایان داده و درحال بررسی پایان فروش اسلحه به عربستان سعودی و امارات است، اما اتهام اقدامات خصمانه از سوی ایران، ادامه فروش سلاح به سعودیها را به نوعی توجیه میکند. این ادعا که به خصوص ایران درحال بیثباتسازی منطقه است، به بسیاری از تحریمهای غیرهستهای آمریکا علیه این کشور نیز جنبه منطقی میبخشد که بیشتر این تحریمها حتی در صورت پیوستن مجدد دولت بایدن به توافق هستهای همچنان به قوت خود باقی میمانند و این اطمینان را میدهند که آمریکا روابط دیپلماتیک عادی با تهران برقرار نمیکند.
در حقیقت، اما این سیاستهای آمریکا که خاورمیانه را خشن و بیثباتتر میکند، براساس یک پیشفرض غلط بنا شده است. چه کسی هزینههای دفاعی ایران، حمایت آن از تروریسم یا مداخله نظامی آن در سایر کشورها را بررسی میکند، واقعا سیاست خارجی این کشور تهاجمیتر از سیاستهای عربستان سعودی، امارات، ترکیه یا اسرائیل، رقبای اصلی منطقهای تهران است؟! در خاورمیانه، ایران حتی در بین دیگر قدرتها کشوری منفعتمحور و میانهروتر است. به بیانی بهتر آنچه تهران را از دشمنان آن متمایز میکند، نه رفتارش، بلکه استقلال عملش از آمریکا است.
اینگونه که به ایران توجه میشود بهنظر میرسد که این کشور دارای زرادخانهای عظیم و بدون رقیب در منطقه است درحالیکه اینگونه نیست. طبق گزارش بانک جهانی، ایران چیزی کمتر از ۱۳ میلیارد دلار در سال برای حوزه دفاعی هزینه میکند، این درحالی است که اسرائیل، ترکیه و امارات هر کدام بیش از ۲۰ میلیارد دلار و عربستان سعودی بیش از ۶۰ میلیارد دلار هزینه میکند. منتقدان ممکن است پاسخ دهند که بودجه نظامی نسبتا ناچیز ایران نه به خاطر عدم تمایل این کشور به تسلط نظامی، بلکه بهدلیل کمبود منابع مالی است، زیرا تحریمها باعث فشار اقتصادی بیسابقهای بر تهران شده است. با این حال حتی با سنجش سهمی از تولید ناخالص داخلی، هزینههای نظامی ایران کمتر از ترکیه، کمتر از نصف اسرائیل یا امارات و کمتر از یکسوم هزینه عربستان است. در حقیقت، بودجه دفاعی ایران بهعنوان سهمی از تولید ناخالص داخلی طی ۳۰ سال گذشته تقریبا ثابت بوده است.
با بررسی بیشتر اوضاع در خاورمیانه روشن میشود که مداخله ایران در واقع نسبت به مداخله رقبای اصلی آن کمتر است. دلیل آن هم مشخص است چراکه در لبنان، سوریه، یمن و عراق، ایران در نبردهای نیابتی شرکت میکند که متحدان خود را در برابر دشمنان قرار میدهد، اما جنگ نیابتی دیگری نیز در خاورمیانه وجود دارد و آن جنگ بین نیروهای اسلامگرای اخوانالمسلمین با کسانی است که از اسلام هراسی برای تحکیم حاکمیت استبدادی خود استفاده میکنند. در این نبرد دوم، که ایران عمدتا در آن غایب است، عربستان سعودی، امارات و ترکیه علیه یکدیگر میجنگند.
حتی اگر تعریف دولت آمریکا از تروریسم را هم بپذیریم باز دشوار است که بتوان ادعا کرد ایران حامی سرسختتری از ترور نسبت به رقبای اصلی خود در منطقه است. رفتار ایران در مقایسه با تروریسم اعمال شده توسط تندروهایی که بسیاری از آنها توسط ابوظبی و ریاض تامین مالی میشوند، هیچ است! همانطور که جفرسون مورلی در سال ۲۰۱۹ اشاره کرد، در حدود بیست سال گذشته، گزارشهای سالانه مرکز ملی ضد تروریسم، اکثریت قریب به اتفاق حملات تروریستی اسلامی را از سال ۲۰۰۱ در سراسر جهان را به افراط گرایانی نسبت داده است که بودجه اغلب آنها توسط اعراب ثروتمند حاشیه خلیجفارس تامین میشود. میزان همدستی رژیمهایی مانند عربستان سعودی و امارات در اقدامات تروریستی همچنان پررنگ است.
در سال ۲۰۱۵، دولت اوباما بهدنبال سیاست واقع بینانهتری در قبال ایران بود و توانست توافق هستهای ایران را با وجود مخالفت جمهوریخواهان، اسرائیل و عربستان سعودی پیش ببرد. با این وجود، اوباما هم دیدگاه مخالفان خود در مورد خاورمیانه بهعنوان منطقهای تقسیم شده میان ایران و سایرین را پذیرفت. دولت اوباما در واقع بهعنوان غرامت توافق هستهای، به سعودیها و اسرائیلیها باج داد. فروش تسلیحات جدید به عربستان سعودی، بسته کمک نظامی بیسابقه به اسرائیل، حمایت فعال از جنگ تحت هدایت عربستان در یمن و حفظ تحریمهای غیرهستهای آمریکا علیه ایران بخشی از این امتیازات بود. برای بررسی برنامه هستهای ایران، اوباما یک چک سفید امضا به دشمنان منطقهای خود تحویل داد، بنابراین درگیریها افزایش پیدا کرد.
جو بایدن نیز با انتخاب مشابهی روبهرو شده است. مشاوران وی میخواهند توافق هستهای را احیا کنند و سپس دخالت منطقهای ایران را مهار کنند، اما هرگونه تلاش دیپلماتیک با این مفهوم که فقط دشمنان ایران میتوانند از طریق مرزها بهطور مشروع نفوذ داشته باشند، محکوم به شکست است. گزینه دیگر هم البته این است که نسخهای از معامله اوباما را بپذیرید یعنی از جنگ با ایران جلوگیری کنید، اما همچنان به جنگ سرد منطقهای دامن بزنید و مسوولیت رنجهای عظیم پس از آن را بر عهده نگیرید.