برجام با نظارت شدید بر فعالیت‌های هسته‌ای ایران از سوی تمام کشور‌های حاضر در توافق عملا تمام مسیر‌های ممکن به سمت دستیابی تهران به سلاح هسته‌ای را بست. طبق این توافق ایران باید ۹۷درصد از اورانیوم غنی‌شده درصد پایین خودش و کل اورانیوم غنی‌شده سطوح بالا‌یش را تحویل دهد. علاوه بر اینها تهران ملزم شد تا دوسوم سانتریفیوژ‌های غنی‌سازی خود را از مدار خارج و رآکتور آب سنگین اراک را نیز پر کند. نتیجه این اقدامات این بود که زمان به اصطلاح فرار اتمی تهران که برای ساخت سلاح اتمی نیاز بود از کمتر از دو یا سه ماه قبل از برجام تا یک سال یا بیشتر پس از امضای آن رسید.

برجام برای اطمینان از اینکه ایران حتما به تعهدات خود عمل می‌کند، سرزده‌ترین سیستم نظارت را توسط آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اعمال کرد. بازرسی‌های آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای تایید کرد که از زمان لازم‌الاجرا شدن توافق اولیه در ژانویه ۲۰۱۴ تا یک سال کامل پس از آن که دولت ترامپ در ماه مه ۲۰۱۸ از برجام خارج شد، تهران واقعا به تعهدات خود عمل کرده است.

سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران منجر به شکست حداکثری شد. ایران پس از یک سال سیاست صبر استراتژیک، سرانجام پاسخ فشار‌های آمریکا را با فشار متقابل داد. این امر عمدتا به‌صورت کنار گذاشتن تدریجی محدودیت‌های برجام درمورد غنی‌سازی اورانیوم نمایان شد. در نتیجه، ایران با افزایش سطح غنی‌سازی خود میزان اورانیوم غنی‌شده با غلظت پایین خود را به ۱۲ برابر سطح برجام رساند. تهران همچنین شروع به غنی‌سازی مواد شکاف‌پذیر با غلظت بالاتر نسبت به آنچه در این توافق‌نامه اشاره شده بود، کرد. این فعالیت فزاینده نشان‌دهنده تلاش ایران برای بهره‌گیری از این سیاست به‌عنوان اهرمی در مقابل آمریکا است. اکنون برنامه هسته‌ای ایران بزرگ‌تر از زمانی است که آمریکا در برجام حضور داشت و طبیعتا زمان لازم برای دستیابی ایران به سلاح اتمی نیز کاهش یافته است.

سیاست فشار حداکثری ترامپ فقط در حوزه هسته‌ای شکست نخورد. دولت ترامپ همواره بر این نکته تاکید داشته که جنگ اقتصادی که علیه ایران به راه انداخته، منابع این کشور برای کمک به نیرو‌های نیابتی در منطقه را محدود کرده است؛ اما درواقع پس از خروج آمریکا از برجام، فعالیت‌های منطقه‌ای تهران نه تنها کاهشی نداشته که افزایش هم یافته است. پیش از این ایران از ضربه زدن به صنایع نفتی سایر کشور‌ها اجتناب می‌کرد تا مبادا صنعت نفت خودش هم به نوعی صدمه ببیند؛ اما دولت ترامپ با فشار برای نابودی تجارت نفتی ایران عملا این محاسبه را تغییر داد. حمله موشکی و پهپادی علیه تاسیسات مهم نفت عربستان در سپتامبر ۲۰۱۹ نیز نتیجه همین امر بود. از نظر سیاسی، با توجه به سیاست‌های ترامپ، چشم‌انداز دستیابی به هرگونه توافق جدیدی با ایران، خواه توافق بهتر در مورد مسائل هسته‌ای باشد یا هر حوزه دیگری به شدت تیره و تار است. تندرو‌های ایرانی که نسبت به مذاکره با آمریکایی‌ها ابراز تردید کرده بودند، اکنون می‌توانند با اعتماد به نفس کافی در تهران به دیگران بگویند که ما گفته بودیم آمریکا غیرقابل اعتماد است!

اهداف مخالفت‌ها

برای بسیاری از مخالفان، هدف رسیدن به یک توافق بهتر نیست، بلکه هدف عدم توافق با ایران است. هدف آنها این است که هیچ کس با ایرانی‌ها هیچ مراوده‌ای نداشته باشد. یکی از انگیزه‌های اصلی جمهوری‌خواهان در کنگره و سپس ترامپ این بود که هر چیزی را که می‌تواند به‌عنوان نشانه موفقیت باراک اوباما تعبیر شود، از بین ببرند. تلاش برای نابود کردن برجام نیز اقدامی در همین راستا برای از بین بردن دستاورد دیپلماتیک اوباما بود. همان‌طور که متیو پتی اشاره کرده، برای بسیاری دیگر از مخالفان سرسخت برجام، هدف اصلی تغییر حکومت در تهران است. این سیاست بسیار متفاوت از جست‌وجوی توافقی بهتر است. دستیابی به یک توافق دیگر، بهتر یا غیر از این، گامی در جهت سرنگونی جمهوری اسلامی نیست، بلکه در عوض جایگزینی برای آن است.

برای سایر مخالفان سرسخت برجام و به‌ویژه دولت راست‌گرای اسرائیل، هدف اصلی ممکن است نه تغییر رژیم بلکه حفظ همین ایران به شکلی منزوی باشد. نگه داشتن ایران در وضعیتی تضعیف شده به‌عنوان یک رقیب منطقه‌ای منجر به جلوگیری از برقراری هرگونه روابط نزدیک با آمریکا، دور کردن توجهات و نظارت بین‌المللی بر فعالیت‌های اسرائیل و سلب توجه دیگران از مشکلات داخلی اسرائیل می‌شود، با این اوصاف حفظ ایران در شکلی ضعیف یک نعمت برای نتانیاهو است. ملاحظات مشابه ممکن است در مورد کسانی که به‌طور معمول با دولت نتانیاهو همراه هستند نیز صدق کند. بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها به‌عنوان یک نهاد مخالف برجام یکی از آنها است.

بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها و بند غروب

گزارش بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها می‌گوید که از سرگیری مجدد برخی فعالیت‌های غنی‌سازی ایران نشان می‌دهد برجام در واقع مساله هسته‌ای ایران را حل نکرده است. آنها درحالی این مساله را مطرح می‌کنند که عملا هیچ توجهی به این موضوع که ترامپ از توافق هسته‌ای خارج شد ندارند. قطعا بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها گرایش‌هایی پنهان از مخالفت با برجام دارد که پیش‌تر در دور اول مذاکرات نیز این مخالفت‌ها را از خود نشان داد. نویسندگان مقاله اخیر بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها در بخشی از گزارش اخیر خود به مقررات مربوط به بند غروب برجام توجه دارند. این موضوع چند سال پیش مورد توجه مخالفان قرار گرفت و رفتار آنها با این موضوع اکنون بیشترین نقایصی را نشان می‌دهد که شعار‌های مخالف در آن زمان نشان می‌داد. نویسندگان بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها هیچ اشاره‌ای به مفاد مهم برجام که هرگز منقضی نمی‌شوند، نکرده‌اند. به‌عنوان مثال ممنوعیت دستیابی به سلاح هسته‌ای امری دائمی است. تعهدات ایران تحت پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای تضمینی کافی برای عدم دستیابی این کشور به سلاح اتمی است. شاید مهم‌ترین ماده در برجام نظارت و بازرسی بی‌سابقه و سرزده توسط آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای باشد که جنبه همیشگی دارد.

برجام در مقابل گزینه جایگزین

با این حال، اساسی‌ترین خطای بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها در کل مباحث مربوط به بند‌های غروب همان خطایی است که متوجه انتقادات دیگر در مورد برجام هم می‌شود. این بنیاد هرگز جایگزینی برای برجام ندارد و وقتی گزینه جایگزینی در نظر گرفته نشود، طبیعتا ذکر نمی‌شود که همان مواردی که بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها به‌عنوان مشکلات توافق مطرح می‌کند، بدون آن مشکلات بزرگ‌تری خواهند بود.

آنها از کوتاه بودن دوره محدودیت‌ها انتقاد می‌کنند؛ درحالی‌که توجه ندارند بدون برجام هیچ محدودیتی وجود نخواهد داشت. شما می‌گویید دوست ندارید که تحت برجام، محدودیت ۳۰۰ کیلوگرمی ذخایر اورانیوم غنی‌شده در ایران در سال ۲۰۳۱ منقضی شود؟ پس چگونه دوست دارید این محدودیت همین حالا از بین برود؟! این همان کاری است که دولت ترامپ با اتکا به پایان تعهدات آمریکا و در نتیجه رهایی ایران از محدودیت‌های خود انجام داد. تا زمانی که آمریکا به برجام پایبند نشود، این ذخیره اورانیوم تا قبل از سال ۲۰۳۱ رشد بیشتری خواهد کرد.

بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها و سایر مخالفان اگر در مورد اهداف خود صادق باشند ممکن است بتوانند در مورد موضوع ایران مشارکت کنند. اگر هدف تغییر رژیم باشد، در این صورت می‌توان بحث کرد که آیا اساسا چنین رویکردی مثمرثمر است؟ در این بین باید به سابقه ناخوشایند سیاست تغییر رژیم آمریکا در خاورمیانه هم اشاره کرد. اگر هم هدف تنها مقابله نامشخص با ایران است که چنین رویارویی به نفع منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای، صلح و ثبات در خاورمیانه و منافع آمریکا نیست.