کاوه افراسیابی با تاکید بر بازی خوردن بریتانیا از آمریکا تحلیل کرد
۳ پیامد توقیف نفتکش ایرانی برای لندن
به گزارش گروه اقتصاد بینالملل روزنامه «دنیای اقتصاد»، کاوه افراسیابی، استاد دانشگاه بوستون آمریکا در یادداشتی برای پایگاه تحلیلی لوبلاگ به بررسی پیامدهای توقیف نفتکش ایرانی برای بریتانیا پرداخت و نوشت: دولت بریتانیا در یک اقدام عامدانه که میتواند پیامدهای احتمالی و قابلتوجهی بر آینده روابط با ایران بگذارد، نفتکش عظیمالجثهای که حامل صادرات نفتی ایران بود در تنگه جبلالطارق توقیف کرده است. بریتانیا برای توجیه این اقدام مدعی شده که مقصد این نفتکش سوریه بوده است که این امر نقض تحریمهای اتحادیه اروپا بهشمار میآید. این درحالی است که تحریمهای یادشده تنها سوخت مورد نیاز جتها را شامل میشوند و نفت خام هدف آنها نیست. گزارشها حاکی از آن است که توقیف نفتکش مذکور که مورد تمجید جان بولتون، مشاور امنیتملی دونالد ترامپ نیز قرار گرفت، بنابر درخواست دولت آمریکا انجام شده تا مسیر سیاست به صفر رساندن صادرات نفتی ایران هموارتر شود. در عین حال، تهران اقدام بریتانیا را غیرقانونی و خطرناک توصیف کرده و وعده یک واکنش تلافیجویانه را داد. درصورتی که نفتکش به زودی آزاد نشود، روابط ایران و بریتانیا با بحرانی تمامعیار مواجه خواهد شد. سفیر بریتانیا در تهران در روزهای گذشته و در رابطه با همین مساله سه بار از سوی وزارت خارجه ایران احضار شد و حتی اگر لندن در سریعترین زمان نفتکش را آزاد نکند، احتمال دارد از ایران اخراج شود. اقدام تحریکآمیز بریتانیا میتواند ضربهای مهلک بر پیکره دیپلماسی اروپا در برابر ایرانیها باشد. دیپلماسی که اگرچه تاکنون بیاثر مانده است، اما در تلاش است تا توافق هستهای با ایران را پس از خروج آمریکا از آن در مه ۲۰۱۸، نجات دهد. اقدامی که بریتانیا علیه صادرات نفتی ایران انجام داد در واقع تیشه به ریشه خشکیده روابط ایران و اروپا میزند و باتوجه به عزم ایران برای کاهش مرحلهای سطح تعهدات برجامی، از اینرو اتحادیهاروپا شانس خود را برای متقاعد ساختن ایران به ماندن در این توافق از دست خواهد داد. اتفاق اخیر در زمانی رخ داده است که فرانسه، بریتانیا و آلمان پس از ماهها تلاش توانستهاند تا سازوکار مالی «اینستکس» را برای دور زدن تحریمهای ثانویه آمریکا و تداوم تجارت با ایران راهاندازی کنند. اگرچه این ابزار مالی تنها یک جهش کوچک در زمینه مخالفت اروپا با سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران بوده است.
لندن که اشتیاق فزایندهای برای به نمایش گذاشتن اتحاد با آمریکا در خاورمیانه دارد، تلاش میکند تا خلأ سیاسی خود را با واشنگتن پیرامون ایران به حداقل برساند و درواقع درحال نابود کردن سازوکار مالی است که خود یکی از بنیانگذاران آن بوده است. پرسش مهمی که اکنون مطرح میشود آن است که در صورت عملی شدن تهدید ایران مبنی بر توقیف یک نفتکش انگلیسی که به راحتی میتواند به تقابل نظامی منجر شود، دیگر دولتهای اروپایی چه واکنشی نشان خواهند داد. اسپانیا که از گذشته منازعات فراوانی با بریتانیا بر سر محدوده قلمرو در جبلالطارق داشته است، شکایتی را علیه لندن در رابطه با توقیف نفتکش ایرانی مطرح کرد. همچنین هیچ یک از دولتهای اروپایی دیگر نیز بهطور آشکار از اقدام بریتانیا حمایت نکردند و از این رو لندن در حوزه دیپلماتیک خود را منزوی میبیند. از سوی دیگر روسیه نیز ضمن محکومیت اقدام بریتانیا به لندن گوشزد کرد که براساس مفاد برجام این کشور باید تجارت نفت با ایران را عادیسازی کند؛ چراکه هیچ تحریم بینالمللی علیه صادرات نفتی این کشور وجود ندارد. وزارت خارجه ایران اگرچه مقصد نهایی نفتکش گریس ۱ را مشخص نکرده اما تاکید کرده است که سوریه مقصد آن نبود. در علوم سیاسی واژه «bandwagoning» به دولت ضعیفی اشاره میکند که برای کسب منافع مشخصی با یک کشور قدرتمندتر متحد میشود. به نظر میرسد همین استراتژی در پشتپرده اقدامات تحریکآمیز بریتانیا علیه ایران قرار دارد. تعدادی از سیاستمداران بریتانیایی حتی به این موضوع میاندیشند که در صورت تقابل نظامی میان تهران و واشنگتن، از آمریکا حمایت کنند و نیروی نظامی به منطقه اعزام کنند. لندن همچنین به طرز طوطیوار ادعای دست داشتن ایران در استفاده از مینهای دریایی علیه چند نفتکش را مطرح کرده است؛ درحالیکه شواهد محکمی بر نادرستی اطلاعات آمریکا در این باره وجود دارند.
اما اشتباهات محاسباتی بریتانیا در رابطه با ایران را میتوان در سه زمینه بررسی کرد. نخست آنکه توقیف این نفتکش بذر تفرقه را بیش از پیش میان لندن و بروکسل میکارد و میتواند انزوای کنونی بریتانیا در اثر برگزیت را تشدید کند. در گام بعدی این دسته از اقدامات بریتانیا میتواند دیپلماسی اروپاییها در برابر ایران را تضعیف و اثر سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران را تقویت کند تا صادرات نفتی ایران به بازارهای بینالمللی را کاهش دهد. اما پیامد سوم آن است که رفتار خصمانه بریتانیا به سادگی موجب افزایش استراتژی مقاومت ایران در برابر زورگوییهای غرب خواهد شد و میتواند ایران را به سوی رویکرد از سرگیری برنامه هستهای خود در سطح پیش از برجام بازگرداند. بهعبارت دیگر میتوان گفت که رابطه مستقیمی میان خصومت غرب علیه ایران و بازگشت بحران هستهای با این کشور وجود دارد که واضح است اهمیت فراوانی برای امنیت ملی کشورهای اروپایی دارد.
اتخاذ رویکرد محتاطانه توسط بریتانیا مستلزم آن است که موجب افزایش جسارت افرادی نظیر بولتون نشود و و به ریاکاری آنها دامن نزند، بلکه موانع متعددی را در مسیر کنونی آمریکا به سوی آغاز جنگ جدیدی در خاورمیانه قرار دهد. در سناریویی که دولتهای لندن و واشنگتن بار دیگر برای جنگ علیه یک کشور خاورمیانهای متحد شوند، منافع بریتانیا در منطقه با خطرات مستقیم توسط ایران و غیرمستقیم به دست شبکه نیروهای وابسته به تهران مواجه خواهد شد. از این رو هرگونه منافع کوتاهمدتی که بریتانیا با توسل به زور آمریکا برای خود خواب دیده است، میتواند بهدلیل پیامدهای مضر در سیاست خارجی این کشور ناپدید شود. برای نمونه این هفته یک نفتکش بریتانیایی که به سمت عراق حرکت میکرد وادار شد تا مسیر خود را در خلیجفارس تغییر دهد؛ چراکه نگران توقیف توسط ایران در اقدامی تلافیجویانه بود.
در این زمان ترکیب فشارهای داخلی و دیگر کشورهای اروپایی بر دولت بریتانیا موجب میشوند تا این کشور در استراتژی حمایت از زورگویی آمریکا در برابر ایران پایان دهد. در غیر این صورت زمینه برای ایجاد یک بحران جدی در روابط میان ایران بریتانیا فراهم می شود که در راستای منافع هیچ یک از دو کشور نیست. بریتانیای برگزیتزده در صورتی که بازیچه دست جنگطلبان کاخسفید شود، حتی توانایی کمتری از امروز برای تاثیر بر روابط جهانی و خاورمیانه خواهد داشت.
ارسال نظر