رئیس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه پاسخ داد
قتل «خاشقجی» چگونه مهمترین میراث «بنسلمان» را به چالش میکشد؟
به گزارش تابناک، دکتر کیهان برزگر، استاد دانشگاه و رئیس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه در یادداشتی ضمن بیان دیدگاه فوق، به بررسی ارتباط بحران پدید آمده بر سر ماجرای قتل جمال خاشقجی، روزنامهنگار منتقد آلسعود با بحران یمن پرداخته است. در این مطلب آمده است:
تمرکز اصلی انتقادهای جمال خاشقجی بر ورود و تداوم جنگ ائتلاف سعودی-امارات در یمن قرار داشت. او معتقد بود که این بحران فراتر از ظرفیت سیاسی-استراتژیک عربستان است و نه تنها در نهایت به نتیجه مطلوب مورد نظر سعودی نمیرسد، بلکه جایگاه منطقهای این کشور را در برابر ایران ضعیف میکند و بر شکافهای سیاسی داخلی در این پادشاهی میافزاید. خاشقجی همچنین منتقد سیاستهای معاملهمحور ترامپ در حمایت از اهداف جاهطلبانه محمد بنسلمان در بحران یمن بود و آن را به ضرر منافع عربستان در بلندمدت میدانست.
همزمان جنگ یمن مهمترین میراث محمد بنسلمان است که از زمان ظهور به صحنه قدرت سعودی از سال ۲۰۱۵ آن را به یک مساله حیثیتی برای این پادشاهی تبدیل کرده است. ولیعهد جوان عربستان چند هدف را از ورود به جنگ یمن و تداوم آن دنبال کرده است. نخست، تثبیت قدرت داخلی و تقویت کیش شخصیت ملی و بسترسازی برای پادشاهی خود. دوم، تقویت جایگاه عربستان بهعنوان یک قدرت بزرگ منطقهای نزد قدرتهای بزرگ و سوم، مهار نقش ایران در یمن و از این لحاظ معرفی سعودی بهعنوان نیروی اصلی مهارکننده نقش منطقهای ایران.
پیشبینی اینکه بنسلمان نتواند به اهداف فوق دست یابد کار سختی نبوده است. اما مساله این است که به چالش کشیدن اهداف دخالت سعودی در یمن توسط یک روزنامهنگار منتقد در سطح رسانههای بینالمللی، جایگاه، مشروعیت و اهداف آرمانی سیاستهای ولیعهد جوان را هم در عرصه داخلی سعودی و هم در نزد افکار عمومی جهانی به چالش میکشید. این موضوع وقتی بیشتر اهمیت مییابد که دریابیم ژست قدرت بزرگ منطقهای گرفتن بنسلمان با کوتاه آمدن از سیاستهای اعلامی وی سازگار نبوده و ولیعهد جوان برخلاف نظر عموم متخصصان مسائل منطقهای حاضر به قبول این واقعیت نبوده که قادر به پیروزی کامل در میدان نبرد یمن نیست. چون این یک منازعه داخلی و چند لایهای برآمده از واقعیتهای جدید سیاسی-اجتماعی و انتظارات تودهها بعد از تحولات بهار عربی در این کشور است و اینکه براساس تحلیل درست خاشقجی، تداوم جنگ در یمن در بلندمدت بهنفع ثبات داخلی رژیم سعودی و جایگاه منطقهای کشور نخواهد بود.
اما بن سلمان بر تداوم و موفقیت سیاست خود اصرار داشته و به همین منظور یک تور بازدید از کشورهای غربی برای مشروعیت بخشیدن به سیاستهای خود بهعنوان یک شخصیت اصلاحطلب و نواندیش ترتیب داد تا از این طریق به تقویت جایگاه داخلی خود بپردازد. او همچنین با ارائه پیشنهادهای سخاوتمندانه کمک مالی، تبادلات سرمایهگذاری و خرید تسلیحات خواهان تداوم حمایت غرب از سیاستهای منطقهای خود و بهویژه بحران یمن شد و شدیدا هم مورد استقبال و تشویق رهبران غربی قرار گرفت.
اما اکنون با قتل خاشقجی نوعی پارادوکس در معادله روابط محمد بنسلمان و کشورهای غربی بر مبنای چگونگی تمرکز بر «منافع» یا «ارزشها»ی خود بهوجود آمده است. بیتردید غربیها همچنان خواهان تداوم روابط نزدیک با عربستان سعودی بهعنوان یک قدرت نفتی و مالی جهانی برای تامین منافع خود هستند، اما قتل یک روزنامهنگار منتقد بینالمللی توسط عوامل دولتی سعودی یک مساله ارزشی است که رهبران غربی را تحت فشار افکار عمومی و رسانهای مجبور به واکنش شدید کرده است.
اکنون بزرگترین حامی بنسلمان یعنی ترامپ تحتتاثیر فشار رسانهای اعلام کرده که از این موضوع به سادگی نمیگذرد و اینکه به تصمیمات کنگره گوش خواهد داد، بهویژه که انتخابات میان دورهای کنگره آمریکا نزدیک است و ترامپ خواهان ارائه یک چهره منفی از خود در حمایت از یک اقدام ضد ارزشی نیست که میتواند مواضع وی را نزد افکار عمومی آمریکا تضعیف کند. بر این مبنا، او وزیر خزانهداری خود را از سفر به عربستان منع کرد. مدیران شرکتهای بزرگ چند ملیتی سرمایه گذار در عربستان هم از این تحول در امان نبوده و اغلب مجبور به لغو سفر خود به کنفرانس «داووس صحرا» شدهاند که برند اصلی بنسلمان در معرفی طرح جاهطلبانه ۲۰۳۰ این کشور است.
رهبران فرانسه، بریتانیا و آلمان هم در یک بیانیه مشترک این اقدام را به شدت محکوم و خواهان روشن شدن کامل حقیقت هستند. موگرینی نماینده اتحادیه اروپا هم قتل خاشقجی را «تعرض به آزادی بیان» خوانده و خواهان مقابله با آن شده است. در این میان، تاکید هوشمندانه اردوغان رئیسجمهور ترکیه در «طراحی» این قتل توسط عوامل دولتی سعودی بر ابعاد ضد ارزشی این ماجرا در سطح افکار عمومی منطقه و جهان افزوده است.
اما از لحاظ تاثیرات بر حوزه سیاستگذاری، به احتمال زیاد اولین قربانی سیاست خارجی بنسلمان تضعیف مواضع این کشور در بحران یمن خواهد بود که مشروعیت تداوم آن حتی در نزد طرف غربی ماههاست دچار چالش جدی شده است. سعودیها از آغاز حمله نظامی به یمن با کمک اطلاعاتی-تسلیحاتی آمریکا، انگلیس و فرانسه و سایر متحدان منطقهای خود یمن را در محاصره اقتصادی و تسلیحاتی قرار دادهاند. اما تاکنون موفق به دستیابی به هدف اصلی خود یعنی کنترل کامل یمن نشدهاند که تقریبا یک ماموریت «غیرممکن» است.
واقعیت این است که تضعیف فزاینده جایگاه بنسلمان در سیاست داخلی عربستان به معنای تضعیف مواضع انحصاری وی در جنگ یمن است که مخالفان جدی داخلی هم دارد. اکنون با آشکار شدن نقش وی در قتل خاشقجی، فرصتی برای کشورهای حامی وی فراهم شده تا کمهزینهترین راهکار در پازل حمایت از او که همان مخالفت با سیاستهای وی در یمن است را پیگیری کنند. بر همین اساس، آلمان اعلام کرده که صدور تسلیحات به عربستان را متوقف میکند و در مجموع موج جدیدی در جوامع غربی در زمینه بازنگری در سیاستهای حمایتگرایانه دولتهایشان از سعودی در جنگ یمن شکل گرفته است.
نهایتا اینکه بیتردید کشورهای غربی خواهان مدیریت بحران قتل خاشقجی در پرتو حفظ و تقویت روابط خود با پادشاهی سعودی بهعنوان یک متحد سنتی هستند. همزمان از منابع و نقش سعودی بر مهار نقش منطقهای و فشار بر ایران همچنان استفاده خواهند کرد. اما به چالش کشیده شدن مواضع سعودی در یمن یک فرصت ژئوپلیتیک برای ایران است تا با استفاده از دیپلماسی «حل المسائلی» خود در یمن، که در چند دور گفتوگو با کشورهای اروپایی قبلا هم نمایان شده، بر ارزش راهبردی نقش منطقهای خود بیفزاید و ضمن کاهش فشارهای اقتصادی-سیاسی دولت ترامپ، بر بیارزش و ساختگی بودن ائتلاف جاری ضدایرانی در منطقه به رهبری سعودی تاکید کند.
ارسال نظر