گاردین گزارش کرد
ترامپ در دوراهی ایران و خاشقجی
به گزارش گروه اقتصاد بینالملل روزنامه «دنیای اقتصاد»، روزنامه گاردین در گزارشی با اشاره به نحوه تاثیر سیاستهای ترامپ در قبال ایران در نادیده گرفتن مشارکت محمد بنسلمان در قتل خاشقجی نوشت: اینکه تصور کنیم دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا مایک پمپئو، وزیرخارجه خود را برای بررسی موضوع ناپدید شدن جمال خاشقجی، روزنامهنگار منتقد به عربستان سعودی فرستاده است تا از سرنوشت او با خبر شود، بسیار آرامشبخش است. این خوب است که باور کنیم دونالد ترامپ تا این حد به سرنوشت یک روزنامهنگار که ناپدید شدن او در مکانی بسیار دورتر از مرزهای آمریکا رخ داده است اهمیت میدهد. اما آیا او همان ترامپی نیست که به تازگی روزنامهنگاران مستقل را با لقب «دشمن مردم» مورد خطاب قرار داد؟ لقبی که نیویورکتایمز در رابطه با آن هشدار داد که این پیام را به برخی از کشورها مخابره میکند که آزادانه روزنامهنگاران را سرکوب کنند؟ آیا خروج همین واژهها از دهان ترامپ را نمیتوان به مثابه چراغ سبز ترامپ به محمد بنسلمان برای قتل خاشقجی انگاشت؟ در هر صورت نمیتوان ترامپ را فردی نوعدوست دانست. هدف اصلی او آن است تا وارد ماجرای قتل جمال خاشقجی شود و روند تحقیقات را به نحوی که میخواهد تغییر دهد. موضع او به آرامی بهسوی تبرئه سعودیها درحال تغییر است. او از تهدید به اعمال «تنبیه سخت» در صورت اثبات مشارکت آلسعود در قتل خاشقجی، به گمانهزنی در مورد «عناصر خودسر» رسیده است و اصرار دارد که تا زمان مشخص شدن ماجرا رهبران سعودی بیگناه هستند. درحالیکه رئیسجمهور و وزیرخارجه آمریکا دست داشتن «محمد بنسلمان» ولیعهد سعودی در ماجرای ناپدید شدن «جمال خاشقجی» روزنامهنگار منتقد ریاض را انکار میکنند اما مقامات امنیتی این کشور نظر دیگری دارند. شبکه انبیسی به نقل از چند مقام دولتی آمریکا گزارش داد که از نظر دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی این کشور، غیرقابل باور است که بنسلمان هیچ ارتباطی با قتل خاشقجی نداشته باشد، البته هنوز هیچ مدرکی در این رابطه به دست نیاوردهاند. بر این اساس، سازمانهای جاسوسی آمریکا در پس پرده در تلاش هستند تا دریابند قتل خاشقجی از پیش برنامهریزی شده بود یا در نتیجه بازجویی یا عملیات ناموفق برای انتقال وی به ریاض، رخ داده است. همچنین اینکه ولیعهد سعودی چه میزان در این ماجرا دخالت داشته است. اما چرا او بهسوی مواضع ابهام برانگیز تغییر جهت داده است؟ ترامپ از ابتدا روابط حسنهای را با دربار ریاض برقرار کرد. جرادکوشنر، داماد متملق او بهطور ویژهای از محمد بنسلمان حمایت کرده است. با این حال نمیتوان صفت وفادار را به ترامپ اطلاق کرد. او بیرحمانه افرادی را که برای او به مشکل بدل میشوند کنار میزند.
این حقیقت دارد که روابط واشنگتن و ریاض بسیار حائز اهمیت است و برخی از مشاغل آمریکایی به قراردادهای فروش سلاح به عربستان وابسته است. این موضوع که درست در روز سفر پمپئو به ریاض برای گفتوگو در مورد سرنوشت خاشقجی، ۱۰۰ میلیون دلاری که عربستان پرداخت آن را در جهت کمک به ثبات سوریه به تعویق انداخته بود به حساب کاخسفید واریز میشود نیز ممکن است بر ترامپ تاثیرگذار باشد. اما هیچیک از این عوامل نمیتواند بهطور کامل توضیح دهد که چرا ترامپ در تلاش است تا بهطور کلی عربستان و بهطور خاص محمد بنسلمان را تبرئه کند. پاسخ این سوال در یک کلمه نهفته است؛ ایران. ترامپ به این موضوع پی برده است که استراتژی بلند مدت او برای مقابله با ایران که از ۵ نوامبر با همه قدرت و هدف قرار دادن فروش نفت ایران علیه این کشور آغاز خواهد شد، بدون حمایت عربستان نتیجهای درپی نخواهد داشت. این برنامه که بسیاری معتقدند تلاشی درجهت تغییر رژیم در ایران است، به تامین نفت کاهشیافته درپی تحریم ایران از سوی عربستان وابسته است تا درنتیجه کاهش تولید نفت بهای آن افزایش نیابد. در غیر این صورت نتیجه آن میتواند وارد آمدن شوکی به بازار نفت در سراسر جهان باشد. در این سناریو بهای نفت با سرعت افزایش مییابد و تاثیر آن بر بخشهای مختلف تجارت در جهان قابل لمس است.
به همین دلیل است که ترامپ از اعمال تحریم علیه عربستان و تعلیق قراردادهای فروش سلاح به عربستان خودداری میکند آن هم در زمانی که قانونگذاران آمریکایی این درخواست را مطرح کردهاند. به همین دلیل است که او نتوانسته بر کشتار مردم یمن از سوی سعودیها نظارتی داشته باشد. ایران دلیل آن است که ترامپ میلی به اعمال تحریمها علیه افراد دولتهای خارجی سهیم در پرونده قتل خاشقجی ندارد. هیچکس باور نمیکند که عملیات استانبول با این درصد از ریسک بدون اطلاع قبلی محمد بنسلمان، قدرتمندترین فرد عربستان انجام گرفته است. اما تنبیه او همه برنامههای ترامپ برای تحریم ایران را برهم میزند. نباید فراموش کرد که ترامپ در جریان کارزار انتخاباتی خود در رابطه با ایران چه اظهاراتی را مطرح کرد. او پس از ورود به کاخسفید نیز با حمایت عربستان و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، ایران را عامل اصلی بیثباتی در سراسر خاورمیانه معرفی کرد. ترامپ در ماه مه آمریکا را از توافق چندجانبه برجام خارج کرد و همزمان از اعمال جریمههای سخت علیه هر شرکت و کشوری که به تجارت با ایران ادامه دهد خبر داد. ماه گذشته ترامپ در مجمع عمومی سازمانملل اعلام کرد که تحریمهای گسترده او به همراه تاکتیک احتمال حمله نظامی اگر نام آن را سرنگونی نگذاریم با هدف تضعیف رژیم ایران اعمال شده است. القابی که رئیسجمهوری آمریکا در تریبون سازمانملل علیه ایران بهکار برد کافی نیست؛ او برای جنگی که با ایران به راه انداخته است به پشتیبانی سعودیها نیاز دارد.
ترامپ نهتنها در بحث مربوط به تحریمهای نفتی علیه ایران به عربستان نیاز دارد بلکه به همکاری سیاسی و نظامی آلسعود نیز در صورت اقدام سپاه پاسداران برای مسدود کردن تنگه هرمز و بابالمندب نیازمند است. درصورت فرارسیدن چنین نقطه بحرانی، نباید تشدید تقابل در خاورمیانه را نادیده گرفت. علاوه بر جذابیتی که نحوه حکومت دیکتاتوری عربستان برای ترامپ دارد، سیاستهای خاورمیانهای او نیز بر پاشنه این کشور میچرخد. بهنظر میرسد ترامپ اتهامات دروغین نتانیاهو را در مورد برنامه هستهای ایران باور کرده است و از سوی دیگر خود را درگیر نزاع دیرینه میان شیعیان و اهل سنت نیز کرده است. او اکنون روی محمد بنسلمان برای همکاری حساب باز کرده است؛ فردی که اکنون دیگر بسیاری او را یک قاتل بیرحم میدانند. به همین دلیل است که ترامپ در تلاش است تا مسائل مربوط به خاشقجی را دفن کند و مهم نیست که حقیقت موضوع چیست. او برای نیل به این هدف پمپئو را راهی عربستان کرد اما تاکنون این سفر با دستاوردی همراه نبوده است. برای ترامپ ضربه به حکومت ایران بسیار مهمتر از سرنوشت وحشتناک یک فرد است. اما برای جهانی که نظارهگر مسائل است، ایران مشکلی محسوب نمیشود، بلکه چالش اصلی رهبری عربستان است.
ارسال نظر