رهبر پردازش داده ششمین ثروتمند جهان

کودکی و شروع کار اوراکل

لری الیسون در روز ۱۷ اوت ۱۹۴۴ در نیویورک متولد شد. مادرش که فقیر بود و شرایط نگهداری او را نداشت، سرپرستی لری ۹ ماهه را که کودکی ناخوش بود به خاله‌اش لیلیان و شوهر خاله‌اش لویی‌الیسون، که یک مهاجر روس بود سپرد و او تا نوجوانی نمی‌دانست به سرپرستی گرفته شده است. لری در این خانواده معمولی، بسیار مستقل، با اعتماد به نفس و سرسخت بزرگ شد، به‌طوری که این اخلاق او باعث شد دائم با پدرخوانده‌اش در جنگ و دعوا باشد.  او در مدرسه‌ هم فردی پیچیده و باهوش شناخته می‌شد و علاقه‌اش به موضوعات پیچیده مثل ساخت سفینه، تکنولوژی پیشرفته و مهندسی، فضای مدرسه را برای او کسل‌‌کننده کرده بود.  بعد از پایان دبیرستان، لری در دهه ۶۰ وارد دانشگاه ایلینوی شد. دانشگاه به او حس استقلال و قدرت داده بود و لحظات خوشی را در آنجا می‌گذراند. تا اینکه مادرخوانده‌اش از دنیا رفت و او حاضر نشد امتحانات پایان ترم را بدهد و از دانشگاه بیرون آمد. بعد از یک سال انجام کارهای پاره‌وقت، وارد دانشگاه شیکاگو شد و قصد داشت در فیزیک و ریاضیات مدرک بگیرد. اما از فرآیند آموزش خوشش نیامد و به دلیل عملکرد ضعیفی که داشت، بعد از یک ترم اخراج شد. در سال ۱۹۶۶ در ۲۲ سالگی به کالیفرنیا مهاجرت کرد. الیسون به حوزه‌های جدید مثل کامپیوتر و برنامه‌نویسی علاقه‌مند شد و تقریبا تمام وقتش را به آن اختصاص داد. برای کسب اطلاعات از برنامه‌نویسی، به مطالعه متن‌های تخصصی روی آورد و در رویدادهای تخصصی شرکت کرد و چون توانایی خاصی در زود یاد گرفتن داشت، اولین شغلش را در شرکت تکنولوژی تازه تاسیس Amdahl به دست آورد.  در اوایل دهه ۷۰ در شرکت الکترونیک امتکس (Amtex) مشغول به کار شد و روی پایگاه داده‌ای برای CIA کار می‌کرد که «اوراکل» نام داشت. در سال ۱۹۷۷ او به کمک دو تن از همکاران سابقش در امتکس با سرمایه ۸۰۰ دلار شرکتی به نام «لابراتورهای توسعه نرم‌افزار» (SDL) تاسیس کردند. این شرکت بیشتر برای پاسخگویی به نیاز روزافزون ایجاد پایگاه‌های داده مدیریت روابط با مشتری، تاسیس شد. مشتریان از خدمات آن برای ذخیره‌سازی لیست ارباب رجوع‌ها، داده‌های مربوط به تجهیزات، یادداشت‌های مالی، اطلاعات تراکنش‌ها، اسناد مالی و... استفاده می‌کردند. در سال ۱۹۷۹ SDL به شرکت «نرم‌افزار رابطه‌ای» تغییر نام داد و در سال ۱۹۸۲ بعد از موفقیتی که الیسون در تولید یک سیستم مدیریت پایگاه داده-محور به نام اوراکل RDBMS به دست آورد، نام شرکت رسما به «اوراکل» تغییر یافت.

به گفته الیسون، این محصول جدید در آن زمان کارهایی باورنکردنی انجام می‌داد: مرتب‌سازی نام بهترین سوپرمارکت‌ها یا مرتب‌سازی و فیلتر کردن پرفروش‌ترین کالاها و محصولات. اوراکل RDBMS می‌توانست حجم انبوهی از داده را پردازش کند که این موضوع توجه دولت‌ها و کسب‌وکارهای بزرگ را جلب کرد. در آن زمان، اوراکل فقط هشت کارمند داشت و درآمد شرکت به کمتر از یک میلیون دلار می‌رسید.  در سال ۱۹۸۲ درآمد اوراکل به ۵/ ۲ میلیون دلار رسید و الیسون ۲۵ درصد این درآمد را به بخش تحقیق و توسعه اختصاص داد. قراردادهایی که شرکت با آژانس‌های دولتی می‌بست سرمایه کافی برای آنها فراهم کرد تا تیم‌شان بر محصولاتی که ارزش تجاری داشته باشند متمرکز شوند و تا حدی سهم بازار را از رقبا بربایند. در سال ۱۹۸۶ درآمد شرکت به ۵۵ میلیون دلار رسید و عمده‌ترین مشتریان آن را آژانس‌های دولتی و شرکت‌های بزرگ بین‌المللی در بخش‌های خودرو، هوافضا، داروسازی و صنایع تولیدی تشکیل می‌دادند.  در مارس ۱۹۸۶ عرضه اولیه اوراکل سیستمز اتفاق افتاد و ۵/ ۳۱ میلیون دلار سرمایه به دست آمد. بعد از عرضه اولیه، لری‌الیسون شعب بازاریابی اوراکل را در ۱۷ کشور مختلف راه‌اندازی کرد تا محصولات در این کشورها تبادل شود.

عبور از بحران

در سال ۱۹۹۰ اوراکل با اولین بحران خود روبه‌رو شد و آن سال را با ضرردهی به پایان رساند. ارزش بازار شرکت ۸۰ درصد کاهش یافت و در آستانه ورشکستگی قرار گرفت. در همان سال، ۱۰ درصد کارکنان که ۴۰۰ نفر می‌شدند، شرکت را ترک کردند. دلیل اصلی این بحران، استراتژی بازاریابی تهاجمی بود. تیم فروش مشتریان را مجبور کرد کلیه نرم‌افزارهای تولیدی آینده شرکت را یک‌جا پیش‌خرید کنند. این اقدام سود سهام اوراکل را بالا برد، اما آنها نتوانستند مطابق زمان برنامه‌ریزی شده محصولات را تحویل مشتری دهند و متحمل هزینه‌های اضافه برای حل شکایت‌های قضایی مشتریان و سهامداران شدند. همزمان، شرکت IBM بیشترین سهم بازار را در پایگاه‌ داده به دست آورد. رقبای دیگر هم سعی می‌کردند از این بازار فرعی بهره‌برداری کنند. مثلا از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۳ شرکت سای‌بیس با بیشترین سرعت رشد کرد و اوراکل را پشت سر گذاشت. اما بعد از سه سال فروش خوب و ادغام‌های مهم، کلیه حقوق نرم‌افزاری خود را به مایکروسافت فروخت. در سال ۱۹۹۴ شرکت اینفورمیکس کل سای‌بیس را خرید و به برجسته‌ترین رقیب اوراکل تبدیل شد.  جنگ بین لری الیسون و فیل وایت (مدیر عامل اینفورمیکس) تا چند سال موضوع داغ رسانه‌ها بود. اما اینفورمیکس در سال ۱۹۹۷ ورشکسته شد و شرایط برای الیسون تغییر یافت. در همان سال، الیسون به عضویت هیات مدیره شرکت اپل درآمد و پنج سال این سمت را داشت، اما چون وقت کافی نداشت، در سپتامبر ۲۰۰۲ استعفا داد. از سال ۲۰۰۴ به بعد، اقدامات استراتژیک الیسون برای ادغام و تملک برخی شرکت‌های مهم شروع شد. از جمله، در این سال شرکت PeopleSoft، در سال ۲۰۱۰ شرکت سان مایکروسیستمز و در سال ۲۰۱۶ شرکت نرم‌افزار ابری «نت‌سویت» (Netsuite) را که بخشی از برنامه ورود به تکنولوژی «رایانش ابری» بود، تحت تملک درآورد.

الیسون همچنین در شرکت‌های سلزفورس، استکس و چند شرکت دیگر سهام دارد و در سال ۲۰۱۸ با خرید ۳ میلیون سهام شرکت تسلا، به هیات مدیره این شرکت پیوست.  او از زمان تاسیس اوراکل تا سال ۲۰۱۴ مدیر عامل بود، اما در سال ۲۰۱۴ مدیر عاملی را واگذار کرد و در حال حاضر رئیس هیات مدیره و مدیر ارشد تکنولوژی است.

ثروتمند عجیب و غریب

در میان ثروتمندهای دنیا، لری الیسون عجیب و غریب‌ترین سبک زندگی را دارد. او چند عمارت بزرگ و قایق دارد و با مدرک خلبانی، هواپیماها و جت‌های شخصی خودش را می‌راند.

در سال ۲۰۰۹ او مالکیت مسابقات تنیس ایندین ولز را به دست آورد که هر سال در کالیفرنیا برگزار می‌شود.  در سال ۲۰۱۲ او ۹۸ درصد جزیره لانای، یکی از هشت جزیره اصلی هاوایی را به قیمت ۳۰۰ میلیون دلار خریداری کرد. سپس برنامه‌ریزی برای توسعه زیرساخت‌های این جزیره و افزایش تولید میوه و سبزیجات در آن را آغاز کرد. او در مارس ۲۰۱۸ استارت‌آپ سنسی (Sensei) را راه‌اندازی کرد که اولین پروژه آن اجرای کشاورزی هیدروپونیک (کشت بدون خاک) در این جزیره است.  


سبک مدیریت

مهم‌ترین ویژگی لری الیسون در کار این است که به‌طور دقیق استعدادها و مهندس‌های ستاره را در شرکت تشخیص می‌دهد؛ حتی اگر آنها را از نزدیک ندیده باشد و چند لایه پایین‌تر از او مشغول به کار باشند. الیسون به محض اینکه اهمیت کار یک استعداد را تشخیص بدهد، پیگیری می‌کند تا مطمئن ‌شود که حق و حقوق مناسبی دریافت می‌کنند.  با این حال، مدیرانی که قبلا با الیسون کار کرده‌اند می‌گویند او به شدت رقابتی است و از بازنده شدن دیگران لذت می‌برد. با اینکه او اغلب در مورد اهمیت کار تیمی صحبت کرده، اما در واقعیت برای انگیزه دادن به افراد بیشتر از ایجاد حس ترس و طمع استفاده می‌کند. همان‌طور که خودش گفته: «من سبک مدیریت خودم را اختراع کرده‌ام که MBR نام دارد: یعنی مدیریت همراه با تمسخر.»