زنده کردن ثروت عمومی
پس از پایان جنگ جهانی اول، هاوانا به عنوان یکی از پرجنبوجوشترین شهرهای جهان ظهور کرد. در نیمه اول دهه ۱۹۲۰، افزایش قیمت شکر و محیط جهانی مطلوب، این معنی را میداد که سرمایه و اعتبار به سمت کوبا در حال روانه شدن است. اما این وضعیت خوب بهطور ناگهانی پایان یافت، این موضوع به افزایش نرخ بهره آمریکا بازمیگشت که نقدینگی را یکبار دیگر بهسوی ایالاتمتحده بازگرداند. پس از آن، صنعت قند کوبا هرگز بازیابی نشد. با اعتباردهی ایالاتمتحده به وامگیرندگان غیربانکی در کشورهای در حال توسعه، از زمان بحران مالی جهانی ۲۰۰۸، این حجم دو برابر شده است(به ۷/ ۳ تریلیون دلار در انتهای سال ۲۰۱۷ رسید)، اما تجربه کوبا برای کشورهای در حال توسعه باید هشداردهنده باشد. علاوهبر این امروز برای کشورهای در حال توسعه، یک عارضه اضافی وجود دارد: وضعیت مالی جهان تنها به وسیله کنوانسیون واشنگتن اداره نمیشود که شفافیت و پایبندی به قوانین را برای همه اعمال میکند؛ بلکه کنوانسیون غیرشفاف پکن نیز نقش مهمی در اعتباردهی جهانی دارد. در دهه ۱۹۹۰، نگرانیهای اقتصادی و بیکاری بالا، باعث شد تا رهبران کپنهاگ را مجاب کند تا به جذب خلاقیت، تقویت منطقه بندر قدیمی شهر و یک پادگان نظامی سابق در حومه شهر، روی آورند. این کار با ایجاد یک صندوق ثروت عمومی با مدیریت حرفهای انجام شد. صندوق ثروت عمومی فراتر از تبدیل منطقه ناامن شهر به یک مکان مطلوب، دولت را قادر ساخت تا یک سیستم حملونقل عمومی بدون از دست دادن درآمدهای مالیاتی ایجاد کند. بهطور مشابه هنگکنگ که از محدودیتهای مالی خود آگاه است، راهی برای ساخت یک سیستم مترو و راهآهن در اندازه نیویورک بدون استفاده از یک دلار مالیات پیدا کرد: آنها املاک و مستغلات را در مجاورت ایستگاههای خود توسعه دادند. شکی نیست که وابستگی به سرمایههای خارجی، حامل ریسکهای جدی است، بهخصوص در زمانی که سرمایه میتواند به سرعت فرار کند، مانند آنچه که کوبا از طریق یک راه سخت آموخت. اهرم کردن داراییهای عمومی موجود، در عین اینکه میتواند قدرت مالی دولتها را تقویت کند، قادر است ثبات بدهیها و ارزش اعتبار را برقرار کند و رشد اقتصادی را در بلندمدت افزایش دهد. اینکه دولتها این روش را تعقیب کنند، نباید به عنوان یک بحران درنظر گرفته شود.
ارسال نظر