یک شب عربی

مهنا

پالادیوم

پالادیوم به خیلی چیزاش معروفه و یکیش هم غذاخوری‌هاشه و رستوران‌های لوکس.

وقتی میریم پالادیوم یا داریم میریم خرید و بعدش احتمالا فودکورت، یا مستقیم میریم که یک شام و‌ ناهار دلچسب بخوریم. ما از دسته دوم بودیم و با خواهر و خواهرزاده‌ام گفتیم که بریم این رستوران لبنانی که تعریفش‌رو شنیدیم ببینیم غذاش چطوره و از طرفی دلمون یک چیزایی که تو عکساش دیده بودیم رو هم خواسته بود. یک فضای بزرگ و شیک با تم عربی، با بالکن سرپوشیده و مطبوع داشت. داخل نشستیم و یک آقایی اومد سفارش گرفت، خیلی با اعتماد به نفس راهنمایی‌مون کرد، جوری که وقت دسر وقتی یک مهماندار دیگه اومد گفتیم میشه اون آقا رو بگید بیاد؟ اینها همه ماحصل آموزشی است که به این نفرات میدن. پیش‌غذاهامون سالاد‌ هالومی بود و کبه. سالاد ‌هالومی با سس انار ترش و پنیر داغ هالومی‌اش از تو همون منو دل ما رو به ضعف انداخته بود، به سرعت هم رسید و مشغول شدیم، خوشمزه و ترش‌مزه بود. کبه که اونم مواد تشکیل‌دهنده اصلی‌اش گوشت بود خیلی باحال بود، روش یک سس دلپذیر داشت و زیرش یک سالاد مختصر، قاشق که زدیم از وسطش کره زد بیرون و تو دلش یک سری دانه داشت مثل ذرت اما چی بود نمی‌دونم و یادم رفت بپرسم. خیلی خوشمزه بود. غذا رو واقعا سخت انتخاب کردیم چون منو خیلی خوب و واضح بود می‌شد همه غذاها رو انتخاب کرد و بالاخره انتخاب سخت میشه، با راهنمایی مهماندارمون مقلوبه سفارش دادیم و کباب مصری. مقلوبه رشته پلوی خودمون بود با بادمجان حلقه‌ای دورچین و گوشت. ترکیب از همینی که بیان کردم معلومه که خوبه دیگه، فقط رشته پلوی خالی نبود اون هم داخل خودش دانه‌هایی داشت و ادویه‌هایی که طعمش رو متفاوت‌تر از اون چیزی که تا حالا خوردیم می‌کنه. کباب مصری هم عجب چیزی بود، رول گوشتی که تو دلش مختصر شکم پر بود، اگر زیره و اینها دوست دارید شک نکنید تو انتخابش که به ما حسابی چسبید. برای نوشیدنی منو حسابی مفصل بود و همه چی می‌شد انتخاب کرد و لذت مضاعف برد، من ختم هندی سفارش دادم که ترش و خوشمزه بود. آب پرتقال طبیعی هم داشتیم. و نکته جالب در اینجا ظرف نوشیدنی بود که کوچیک بود و تپل و حجم نوشیدنی‌ها خیلی زیاد بود و برای اولین بار از نوشیدنی من مقداری موند. کلا ظرفاش خیلی خوب بود.برای دسر هم معلومه انتخاب کنافه بود و چای مراکشی اما نگم از چایی که خواهرم گفت تو مراکش انقدر چایی خوشمزه نبود که اینجا خوشمزه بود،

جالبه تاسیس یک رستوران تا روزی که ما بریم توش غذا بخوریم چه حکایت‌هایی داره.

در آخر اینکه غذای ما خیلی مونده بود و تصمیم گرفتیم ببریم. مرتب پک کردن دادن، ناهار فردا استفاده کردیم و راضی بودیم از اینکه کیفیت خودش رو حفظ کرده بود.