حصر در مدرسه برای جلوگیری از جرم
ما دو گروه مشابه از افراد تا ۲۴ سال را زیر نظر گرفتیم و از این رو میتوانیم بسنجیم نرخ دستگیری افراد در زمانی که در مدرسه به سر میبردهاند با زمانی که مدرسه را ترک کردهاند، چگونه تغییر میکند؟ شکل بالا تخمینهای ما درباره تغییر در پروفیل سن جرم را برای آنهایی که تحت تاثیر اصلاحات مدرسه قرار گرفتهاند، در قیاس با آنهایی که اثری نگرفتهاند، نشان میدهد. روشن است که بزرگترین تاثیر برای زمانی است که آنها همچنان در مدرسه بودهاند، در نتیجه حصر یک المان حیاتی است که چرا تحصیلات جرم را کاهش میدهد. این تحقیقات نشان میدهد که نرخ بازداشت همچنان در سالهای بعد نیز پایینتر مانده است.
آیا این یافتهها دلالت بر این دارد که نقش افزایش بهرهوری شغلی در اثر آموزش در کاهش جرم مهم است؟ بهطور قابل توجه، شواهد پاسخ این سوال را منفی میدهند. هنگامی که ما نگاهی به دستمزدهای متعاقب و اشتغال افرادی که تحتتاثیر اصلاحات بودند، بیندازیم، درمییابیم که هیچ شاهدی بر اینکه آنها زمان بیشتری در مدرسه ماندهاند، پیشرفت کردهاند، وجود ندارد. چرا چنین است؟ به نظر میرسد اصلاحات CSL که از آغاز دهه ۸۰ در ایالاتمتحده اعمال شد، بر گروه کوچکی از جوانان اثر گذاشت. از اینرو نرخ فارغالتحصیلی دبیرستان همچنان بالا بود، اما این نوع
دانشآموزان سختتر به ادامه تحصیل میپردازند و تمایلی به تکمیل تحصیلات دانشگاهی نیز ندارند، حتی اگر مجبور به ماندن بیشتر در مدرسه باشند. بنابراین اگر هیچ تاثیر قابل ملاحظهای بر دستمزد و میزان استخدام وجود ندارد چرا همچنان کاهش در جرم را در سنین بعدی شاهد هستیم؟ علت این است که با نگهداری نوجوانان در مدرسه در طول دوره کلیدی فعالیت جنایی(قله نرخ جرم در سن ۱۸ سال است)، قوانین csl میتوانند برخی از افراد را از وقوع جرم بازدارند. این نوع از حصر احتمالا بهتر از زندان برای این افراد است، چرا که فرصت کمتری برای یادگیری تکنیکهای جرم نسبت به «دانشگاه جرم» وجود دارد.
ارسال نظر