تکامل  یک صنعت عکس‌ها: فروغ علایی

 آقای سلیمی شاید خیلی‌ها امروز شما را به‌عنوان یک فعال حوزه بانکی و سرمایه‌گذاری بشناسند؛ اما شما سابقه طولانی در صنعت به‌ویژه صنعت گچ دارید. اگر موافقید برای شروع بحث به عقب برگردیم و از خانواده و زندگی‌تان در دوران کودکی و نوجوانی شروع کنیم.

من متولد ۱۳۱۸ هستم. اصالتا اهل یزد هستم، اما خودم در تهران متولد شدم. پدر من صنعتگر بود و واحد تولید گچی را که به شکل سنتی و نیمه‌سنتی فعالیت داشت، اداره می‌کرد، کارگاهی که بزرگ‌ترین واحد تولید گچ در دهه ۳۰ در ایران بود. زمان مدرسه در زمان تعطیلات تابستانی، به واحد تولیدی پدرم می‌رفتم و آنجا فعالیت می‌کردم. به تدریج با روش‌های کار گچ آشنا شدم و هر چقدر بزرگ‌تر می‌شدم به ویژه زمانی که به مقطع دیپلم رسیده بودم، با خودم می‌گفتم می‌توان در تولید گچ تغییراتی ایجاد کرد و روند و شکل تولید آن را بهبود داد. بعدها برای ادامه تحصیل به آمریکا رفتم و به مدت ۷ سال ایران نبودم.

 رشته شما در دانشگاه چه بود؟‌ آیا ارتباطی با فعالیت‌تان داشت؟

من در دوره لیسانس شیمی خواندم که ارتباطی با تولید گچ نداشت؛ ولی فوق‌لیسانسم را در رشته مواد تولید صنایع بسته‌بندی گرفتم که به کارم مرتبط‌تر بود.

 زمانی که تحصیل‌تان در دانشگاه پایان یافت و به ایران برگشتید، حرفه پدری را ادامه دادید؟‌

بله، زمانی که به ایران برگشتم تلاش کردم به رشته و حرفه پدرم کمک کنم و برای همین تصمیم گرفتم واحد تولیدی گچ ایشان را که به‌صورت سنتی تولید داشت، به شکل مدرن دربیاورم؛ پدرم هم با این کار موافقت کرد تا واحد تولیدی مان متحول شود. البته زمانی که به ایران برگشتم قرار بود به سربازی بروم؛ ولی طرحی در زمان رژیم گذشته بود که براساس آن با کسانی که با معدل بالا فارغ التحصیل می‌شدند برای ورود به یک کار دولتی، مصاحبه می‌کردند. این کار برای افراد به جای رفتن به سربازی تلقی می‌شد. من هم چون با نمره A فوق‌لیسانس گرفته بودم توانستم در این مصاحبه شرکت کنم. در مصاحبه قبول شدم و گفتند می‌توانی دو سال در دولت خدمت کنی، من هم به وزارت صنایع رفتم و در آنجا کارشناس بسته‌بندی شدم. به دلیل علاقه‌ای که به این کار داشتم به جای دو سال، به مدت سه سال در آنجا مشغول بودم؛ ولی برای اینکه می‌خواستم کار تولیدی را ادامه دهم، از وزارت صنایع بیرون آمدم و به کارخانه گچ برگشتم. بعد از آن برای ایجاد تحول و تغییر در شیوه تولید گچ، کلیه ماشین آلات صنعتی مورد نیازمان را از آلمان وارد کردیم. در سال ۱۳۴۸ پروانه کارخانه را گرفتیم، در سال ۱۳۴۹ ماشین آلات صنعتی کارمان وارد شد و در نهایت سال ۱۳۵۰ کارخانه «ایران گچ» به‌طور رسمی به‌عنوان بزرگ‌ترین واحد تولیدی گچ در ایران و خاورمیانه به بهره‌برداری رسید. در واقع ریشه کارخانه ایران گچ به همان واحد تولید گچی برمی‌گشت که پدرم در سال ۱۳۳۰ راه‌اندازی کرده بود.

 سرنوشت واحد تولیدی پدرتان چه شد؟‌

واحد پدرم در جاده خاتون‌آباد واقع در تهران بود که از سوی اداره محیط‌زیست آن زمان تعطیل شد و تمام کوره‌پز خانه‌های آن جمع شد.

 زمانی که ایران‌گچ را راه‌اندازی کردید، در چه سطحی تولید گچ داشتید؟

محل جدیدی که ما برای ایران گچ گرفته بودیم در حدود ۳۰ کیلومتری تهران بود. در سال اول با تولید ۳۰۰ هزار تن در سال شروع کردیم؛ ولی نتوانستیم بیشتر از ۲۰ هزارتن عرضه کنیم، برای همین در ابتدای کار کمی دلسرد شدیم. در ادامه روند کارمان سعی کردیم شکل عرضه گچ را تغییر دهیم. گچ را به شکل سنتی در درون «جوال» که نوعی گونی بود می‌ریختند و عرضه می‌کردند؛ ولی ما شکل جوالی را تغییر دادیم و در قالب بسته‌بندی پاکتی عرضه می‌کردیم و به مصالح فروش‌ها می‌دادیم. هر چند آن زمان هنوز فرهنگ استفاده از جوال وجود داشت؛ ولی ما این تغییر را ایجاد کردیم و برای آن ماشین‌آلات بسته‌بندی آوردیم. می‌توانم بگویم ایران گچ یک کارخانه مدرن و به روز در سطح بین‌المللی بود که بالاترین ظرفیت تولید گچ را در منطقه داشت. ما اولین کارخانه‌ای بودیم که به گاز دسترسی پیدا کردیم. کوره‌پزهای دیگر با انواع سوخت‌ها مثل نفت سیاه کار می‌کردند؛ ولی کارخانه ما درسال ۱۳۴۹ توانست گاز دریافت کند.

 در حقیقت زمانی شما کارخانه ایران گچ را پایه‌گذاری کردید، هیچ تجربه مدرنی در ایران در زمینه تولید گچ وجود نداشت که شما بتوانید از آن بهره ببرید. این برایتان سخت نبود؟‌

دقیقا، هیچ تجربه‌ای برای تولید گچ به شکل یک صنعت در ایران وجود نداشت. ولی این فرصت به وجود آمد که از کارخانه‌های گچ در آلمان و فرانسه بازدید کنم و فرآیند تولید گچ را که به شکل مدرن در این کشور‌ها انجام می‌شد، از نزدیک دیدم. ما در ابتدا چیزی در حدود ۲ درصد خروجی پودر سنگ در کارخانه داشتیم که محوطه کارخانه را سفید می‌کرد که مورد اعتراض هم واقع شد. در سال ۱۳۵۵ توانستیم بهترین نوع فیلتر را به چرخه تولید اضافه کنیم تا پودرهایی را که از دودکش بیرون می‌رفت و معلق بود، به سیستم تولید برگرداندیم. امروز خروجی‌ها و فیلتر‌های ما در حد سیستم آلمان است که سخت ترین استاندارد را در خروجی دودکش‌های گچ دارد. خروجی کارخانه ما کمتر از ۲۰ میلی گرم در مترمعکب است، یعنی چیزی در حدود ذرات معلق در هوای امروز تهران. این کار از تجربه‌هایی بود که توانستیم از دیگر کشورها برای تولید گچ استفاده کنیم. همین طور در سال ۱۳۵۵ «بلوک‌های گچی» را به تولیدمان اضافه کردیم که به جای آجر، برای تفکیک دیوارها، بلوک‌های گچ مصرف شد، این کار هم برای اولین بار در آن زمان انجام شد. همچنین در سال ۱۳۵۶ هم قرارداد « Dry wall- دیوار خشک‌» را بستیم و تکنولوژی آن را وارد ایران کردیم که کار جدیدی به حساب می‌آمد. آن زمان دیوار خشک‌ در دیواره‌های آپارتمان‌های شهرک اکباتان استفاده می‌شد که از آلمان وارد شده بود. بعدها من به همراه پدرم به‌صورت مشارکتی با بانک ساختمان، ماشین آلات نصب Dry wall را آوردیم؛ اما راه‌اندازی نهایی آن به انقلاب خورد، آلمانی‌ها رفتند و کار متوقف شد تا اینکه در سال ۱۳۶۸ مجددا توانستیم فعالیت آن را از سر بگیریم. در کنار ایران گچ، واحد Dry wall را راه‌اندازی و بهره‌بر‌داری کردیم. همچنین بانک جهانی وامی برای کار تولیدی می‌داد و ما توانستیم از این وام که بهره حدود ۵/ ۲ درصدی داشت، برای بلوک‌سازی استفاده کنیم و برای تولید صفحات گچی از تسهیلات ریالی استفاده کردیم. یکی دیگر از مشکلات ما در ابتدای کار در قسمت پخش محصولات بود. آن زمان گچ‌های متفرقه بیشتر خریداری می‌شد و گچ ما را که بسته‌بندی هم بود خیلی نمی‌خریدند. برای‌ آنکه بتوانیم بهتر محصول‌مان را پخش کنیم، در سال ۱۳۵۲ با آقای علاء میرمحمد صادقی که ایشان هم در حوزه گچ فعالیت داشتند، شریک شدیم و شرکت پخش گچ و سیمان را راه‌اندازی کردیم. شبکه آقای میرمحمد صادقی بسیار قوی بود و در پخش محصولات ما خیلی تاثیرگذار بودند.

 واحد تولید صفحات گچی یا همان دیوار خشک قرار بود مکملی برای ایران گچ باشد؟

بله، کلیت یک مجموعه تولید گچ در دنیا این است که یک واحد مواد اولیه وجود دارد که سنگ گچ است، یک کارخانه مبدا فعالیت دارد که در آنجا سنگ به گچ تبدیل می‌شود. بعد همان گچ یا بلوک‌های گچی مجددا در فرآیندی دیگر به Dry wall یعنی همان صفحات گچی تبدیل می‌شود. این فرآیند در دنیا از ۱۰۰ سال گذشته شروع شده بود؛ ولی در ایران تا آن زمان وجود نداشت. تکنولوژی «صفحات گچی» وزن ستون‌ها را بسیار سبک می‌کند و به راحتی هم قابل نصب است. در این روش چیزی به‌عنوان گچ کار وجود ندارد. در واقع به دلیل سرعت عملی که این روش داشت باعث شد که در کشورهای دنیا هم رونق بگیرد.

 وضعیت فعالیت ایران گچ در سال‌های ابتدای انقلاب چگونه بود؟

کارخانه ایران گچ در اوایل انقلاب هم کار خود را ادامه داد، البته واحدهای تولیدی در آن زمان مشکلاتی داشتند. من چون با روحیه خوبی کار می‌کردم، با پرسنل‌مان خیلی نزدیک بودم. یکی دو نفر چپی در میان نیروها نفوذ کرده بودند و شعارهای ضدسرمایه داری می‌دادند، ولی در مجموع مشکلی در کارخانه وجود نداشت.

 به‌طور کلی سطح تکنولوژی ایران در آن سال‌ها در زمینه استخراج و تولید گچ و صنایع ساختمانی چگونه بود؟

شکوفایی اقتصادی ما در قبل از انقلاب در دهه ۴۰ شروع شد. یعنی یک تحول اقتصادی اتفاق افتاد. سال ۱۳۴۲ که در مقطعی برای مرخصی تحصیلی به ایران آمدم این تحول را در راه‌اندازی کارخانه‌ها مشاهده کردم. روزی چندین کارخانه را بازدید می‌کردیم، تعدادشان بسیار زیاد شده بود. در دهه ۴۰ رشد و ورود ماشین آلات مدرن برای صنایع بسیار سرعت داشت.

 چقدر سعی کردید دنبال بازارهای صادراتی برای گچ بروید؟

هزینه حمل گچ بسیار زیاد بود و امروز هم این هزینه بالا است، برای همین صادرات محصولات گچی کار سختی است. کارخانه ما در سال ۷۷ به صادرات صفحات گچی وارد شد. این کار از طریق آشنایی با آلمانی‌ها و شرکت «کناف» آلمان که در تولید صفحات گچی با ما شریک شدند، حاصل شد. این شرکت آلمانی کارخانه ما را دید و پیشنهاد ما را برای سهامدار شدن در شرکت پذیرفت. از آن زمان صادرات صفحات گچی را شروع کردیم و جوایز زیاد صادراتی هم از روسای جمهور دریافت کردیم.

 مقاصد صادراتی‌تان چه کشورهایی بود؟

مقاصد صادراتی ما بیشتر کشورهای منطقه به ویژه امارات بود؛ چون در آن زمان کمبود زیادی در این زمینه داشتند. همین طور کشورهایی نظیر ترکمنستان، جمهوری آذربایجان و حوزه CIS برای بُرج‌های‌شان صفحات گچی استفاده می‌کردند، چون زمانی که از روسیه جدا شدند دیگر از این نوع محصول به آنها داده نمی‌شد. به همین دلیل صفحات گچی را از ایران وارد می‌کردند. ما در آن زمان رقمی در حدود ۳۰ درصد از محصول‌مان را صادر می‌کردیم، ولی در حال حاضر به دلیل کمبود در داخل صادرات‌مان متوقف شده است و همه تولید‌مان برای مصارف داخلی است.

 ایران از معادن و ظرفیت‌های فراوانی در گچ برخوردار است، اما صادرات گچ و محصولات مرتبط با آن تناسبی با این ظرفیت‌ها ندارد، دلیل این مساله چیست؟

منابع بسیاری وجود دارد، اما هزینه حمل و نقل بسیار زیاد است. معادن غنی گچ در تهران وجود دارد؛ ولی به دلیل همین هزینه‌ها، صادرات محصولات گچی از تهران بسیار سخت است. در حال حاضر صادرات گچ از شهرهای دیگر مثل بندرعباس انجام می‌شود و از این شهر به کشورهای جنوب شرقی آسیا مثل کره صادرات انجام می‌شود. صادرات از بندرعباس بسیار راحت‌تر از صادرات از تهران است. اخیرا هم برای کارخانه‌های سیمان هند بازار جدید صادراتی برای ایران شکل گرفته است؛ چون در تولید سیمان هم به ۳ درصد گچ نیاز است.

 شما از نزدیک تحولات صنعت گچ ایران را دنبال کرده‌اید، در دو سه دهه گذشته چقدر صنعت گچ ایران توانسته خود را روزآمد کند و به استانداردهای جهانی نزدیک شود؟

متاسفانه گروهی که به این صنعت ورود کردند، می‌خواهند این صنعت را هنوز به شکل سنتی اداره کنند و دنبال مدرن کردن آن نیستند. ما نوع گچ دیگری را تولید کردیم که از طریق پمپ به دیوار پاشیده می‌شود؛ که به آن «گچ پاششی» می‌گویند. یعنی به جای اینکه با ماله گچ را بشکند، ظرف چند دقیقه گچ به دیوار پاشیده می‌شود. اما بناها هنوز به شکل سنتی این کار را می‌کنند، تقریبا بیشتر واحدهای تولید گچ از روش‌های جدید استفاده نمی‌کنند و هنوز گچ به وسیله استامبولی و ماله به دیوار کشیدن انجام می‌شود. چندین سال است که به تولیدکنندگان گچ می‌گویم که دیگر نباید گچ را تولید کنید، باید گچ را تبدیل کنید. گچ را باید در قالب‌های جدید مثل Dry wall استفاده کرد. ولی متاسفانه تغییر چندانی به غیر از چند واحد محدود اتفاق نیفتاده است. بعضی‌ها هم به دلیل آگاهی نداشتن، صرفا از ارز دولتی استفاده کردند و ماشین آلاتی را وارد کردند؛ اما دقیقا نمی‌دانستند که باید چه تجهیزاتی بخرند؛ چون تولید Dry wall بسیار پیچیده است.

 شرکت ایران گچ به سهامی عام تبدیل شد، این اتفاق چه زمانی و به چه دلیل رخ داد؟‌

ایران گچ در سال ۵۶ سهامی عام شد و وارد بورس شد. این اقدام به دلیل قانونی که پیش از انقلاب وجود داشت صورت گرفت. بر اساس این قانون کسی که فروش و سرمایه واحد تولیدی‌اش بیش از ۲۰ میلیون تومان بود مشمول قانون واگذاری ۴۹ درصد سهام به کارگران می‌شد. البته شاید اگر با خودم بود ترجیح می‌دادم کارخانه را به‌صورت خانوادگی اداره کنم؛ اما از سهامی عام شدن هم پشیمان نبودم. ۳۰ درصد از سهام به کارگران کارخانه و واحد معدنی اختصاص یافت و خودمان ۷۰ درصد سهام را داشتیم. ‌این اتفاق باعث شد کارگران علاقه بیشتری به واحد پیدا کنند و ما هم کمتر مشکل اخراجی داشتیم؛ چون کارگران از واحد سود دریافت می‌کردند.

 اگر موافق باشید از بحث گچ فاصله بگیریم. آقای مهندس سلیمی امروز خیلی‌هایی که قصد دارند کسب و کاری را شروع کنند، معتقدند باید حتما حمایت‌های دولتی داشته باشند. دیدگاه شما در دوران کار صنعتی و تولیدی‌تان در این خصوص چه بود؟ به دنبال حمایت‌های مالی دولت بودید؟

ما دنبال حمایت و کمک دولت نبودیم، همین که دولت مداخله نکند و فعالان اقتصادی به خاطر مجوزها به دردسر نیفتند کافی است. در قبل از انقلاب هم مداخلات دولت یا شهرداری وجود داشت و امروز هم وجود دارد. البته قبل از انقلاب مجوزها خیلی زیاد نبود. امروز مجوزها خیلی سخت شده است. باید از محیط‌زیست، وزارت جهادکشاورزی و شهرداری مجوز بگیریم. مساله این است که مقررات ما امروز خیلی زیاد شده است. اگر محیط کسب و کار ما مساعد شود همه به طرف تولید می‌آیند، مطمئنا با ۲۶ درصد بهره برای دریافت تسهیلات هیچ صنعتی جواب نمی‌دهد.

 صحبت از تسهیلات بانکی و بهره کردید، شما در کنار فعالیت صنعتی،‌سابقه زیادی در زمینه بانکی دارید، داستان وارد شدن شما به مدیریت بانکی چیست؟‌

من به همراه آقای خاموشی که رئیس اتاق بازرگانی ایران بودند، دو دوره در دهه ۷۰ عضو هیات رئیسه اتاق بودم. آقای خاموشی پیشنهاد کردند شرکتی را تاسیس کنیم تا واحد‌هایی را که روی دست دولت مانده است، درست کنیم. برای این کار هم در آن دوره شرکت سرمایه‌گذاری صنایع را تاسیس کردیم که آقای مهندس خلیلی رئیس هیات مدیره آنجا بودند. بعد خدمت وزیر صنایع وقت آقای نژادحسینیان رفتیم و این موضوع را با ایشان هم مطرح کردیم و گفتیم آماده هستیم که واحد‌هایی را که دولت نمی‌تواند تکمیل‌شان کند، انجام دهیم. این سیستمی بود که در کشور‌های دیگر از جمله آلمان هم پیاده شده بود. بعد از این ماجرا آقای دکتر عقیلی که از اقوام مهندس خلیلی بودند از آمریکا به ایران آمدند و ما هم ایشان را به دلیل سوابقی که داشتند به‌عنوان مدیر شرکت سرمایه‌گذاری صنایع انتخاب کردیم. ایشان از قبل از انقلاب سابقه مدیریت بانکی داشتند و در خارج از کشور هم کار بانکی انجام می‌دادند. وقتی دکتر عقیلی آمدند، گفتند که قصد دارند یک بانک خصوصی تاسیس کنند، من هم این پیشنهاد را با آقای خاموشی مطرح کردم.  ابتدا برای این کار مواد قانونی را بررسی کردیم و دیدیم که بر اساس اصل ۴۴، راه‌اندازی بانک خصوصی در صورتی که به دولت ضرری وارد نشود، امکان پذیر است. آقای خاموشی هم گفتند برای این اقدام باید خدمت آقای امامی کاشانی که آن زمان عضو شورای نگهبان هم بودند، برویم. وقتی خدمت ایشان رفتیم، گفتند که بانکداری برای بخش خصوصی کار بسیار سختی است و باید مسائل بسیاری از جمله مسائل مربوط به رِبا را رعایت کند. در کنار این دیدار، دکتر عقیلی هم با دکتر نوربخش، رئیس کل وقت بانک مرکزی در همین رابطه ملاقات کردند و دکتر نوربخش هم این موضوع را در شورای نگهبان مطرح کردند. طی جلسات طولانی که دکتر نوربخش در شورای نگهبان داشتند، در نهایت با تاسیس بانک خصوصی ما موافقت شد و گفته شد در صورت رعایت قوانین بانکی و پرهیز از رباخواری امکان فعالیت وجود دارد. بعد هم اولین مجوز تاسیس موسسه اعتباری خصوصی به گروه ما یعنی شرکت سرمایه‌گذاری صنایع داده شد. البته در کنار ما یک گروه دیگر هم توانست مجوز بانک خصوصی دریافت کند. در مراحل بعد هم دوره‌های بانکداری را گذراندم و با قبولی در امتحان بانک مرکزی، صلاحیت من برای فعالیت بانکی تایید شد.

 ورود شما به مدیریت بانکی، چه تاثیری در فعالیت صنعتی‌تان داشت؟  

تاثیری نداشت، کارهای تولیدی‌ام را در کنار فعالیت بانکی مدیریت کردم و توسعه دادم. در صنعت همیشه کسانی هستند که در آخر وارد فعالیت‌های بانکی و بیمه‌ای می‌شوند.

 امروز ترجیح می‌دهید به‌عنوان مدیر بانکی شناخته شوید یا یک فعال و تولیدکننده صنعتی؟  

من خودم را یک فعال صنعتی می‌دانم. کار بانکی روتین است البته دانش بین‌المللی را بالا می‌برد؛ اما بیشتر ارتباطات من در کار تولیدی است و بیشتر افراد هم مرا به‌عنوان پیشکسوت صنعت می‌‌شناسند.


هدف نهایی‌ام تولید گچ قالب طلا است

 بعد از تولید صفحات گچی، آیا باز هم تولید صنایع تکمیلی گچ را ادامه دادید؟

بعد از تولید گچ و صفحات گچی، آخرین کاری که در این صنعت گچ انجام دادم که در واقع آخرین مرحله گچ است، «تولید گچ سرامیک یا گچ قالب ریزی» بود. گچی که در ظروف و سرامیک استفاده می‌شود. تمام محصولات سرامیکی، فنجان و ظروف همگی قالبی دارند که از این نوع گچ در تولیدشان استفاده می‌کنند. قالب این محصولات را در واحد دیگری که در گرمسار راه‌اندازی کردیم، تولید می‌کنیم. ما این واحد را که نامش شرکت «گچ سرامیک ایران» است، به‌صورت خانوادگی اداره می‌کنیم که البته ارتباطی با واحد ایران گچ ندارد. پروسه تولید گچ از سنگ گچ شروع می‌شود، به تولید گچ می‌رسد، درمرحله بعد محصولات گچی از آن به‌دست می‌آید و در آخر یک محصول نهایی دارد که به آن «گچ قالب ریزی یا گچ آلفا» می‌گویند. پروسه رسیدن به گچ آلفا بسیار تکنیکی است و قبل از واحد ما در ایران تولید نمی‌شد. پیش از آن این نوع گچ توسط دو سه واردکننده به ایران وارد می‌شد. تفاوت قیمت گچ آلفا و گچ معمولی بسیار زیاد است؛ چون مصرف آن بسیار کم است. ما در دهه 80 توانستیم گچ آلفا را تولید کنیم و امروز بسیاری از کارخانه‌های چینی و سرامیک، گچ مورد نیازشان را از ما می‌گیرند. یعنی از مجموع 28 واحد چینی و سرامیک، 22 واحد گچ خود را از واحد گچ سرامیک تامین می‌کنند. یک محصول دیگری هم هست که در حال حاضر روی آن کار می‌کنیم. اگر این محصول تولید شود هر کیلوگرم آن 5 میلیون تومان قیمت خواهد داشت، این گچ برای قالب طلا استفاده می‌شود و تهیه آن بسیار تکنیکی است و یک صنعت کاملا

«های تک» به حساب می‌آید. ما از یک مهندس آلمانی برای تولید این گچ استفاده کرده‌ایم. البته هنوز به مرحله تولید نهایی نرسیده‌ایم؛ اما پیش‌بینی‌مان این است که تا آخر امسال این نوع گچ را هم تولید کنیم.

 شما در دوران فعالیت صنعتی‌تان شریکی هم داشتید؟

قبل از انقلاب واحد تولیدی‌مان را خانوادگی و بیشتر به همراه پدرم اداره می‌کردم؛ ولی بعد از انقلاب که تولید Dry wall را شروع کردم با شرکت آلمانی «کناف» شریک شدم. جدا از فعالیت گچ هم در کارخانه فروسلیس ( ماده‌ای که در کارخانه ذوب‌آهن استفاده می‌شود) با آقای حاجی بابا همکاری داشتم. من به مدت 12 سال رئیس هیات‌مدیره این کارخانه بودم؛ کارخانه‌ای که اولین و بزرگ‌ترین واحد فروسلیس در ایران بود. در سال 72 هم از این واحد بیرون آمدم.  

09 (2)